از شاعران ایران و از مردم طوس است
قاسمعلی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قاسمعلی . [ س ِ ع َ ] (اِخ ) (سید...) از اولاد سید محمد غوث گوالیاری و مادرش بنت محمد عطاخان . مرصع رقم بود و از سر کار انگریزی به عهده ٔ تحصیل در نواحی فرخ آباد بسر می نمود. طبع موزون داشت و توجه بشعر و شاعری میگماشت . او راست :
دل می تپد او خبر ندارد
عشقم اثری مگر ندارد
دارد همه آنچه بایدش لیک
در کوی وفا گذر ندارد
آن کیست در این زمان که قاسم
سر دارد و درد سر ندارد؟
دل می تپد او خبر ندارد
عشقم اثری مگر ندارد
دارد همه آنچه بایدش لیک
در کوی وفا گذر ندارد
آن کیست در این زمان که قاسم
سر دارد و درد سر ندارد؟
(صبح گلشن چ هند ص 327).
قاسمعلی. [ س ِ ع َ ] ( اِخ ) ( سید... ) از اولاد سید محمد غوث گوالیاری و مادرش بنت محمد عطاخان. مرصع رقم بود و از سر کار انگریزی به عهده تحصیل در نواحی فرخ آباد بسر می نمود. طبع موزون داشت و توجه بشعر و شاعری میگماشت. او راست :
دل می تپد او خبر ندارد
عشقم اثری مگر ندارد
دارد همه آنچه بایدش لیک
در کوی وفا گذر ندارد
آن کیست در این زمان که قاسم
سر دارد و درد سر ندارد؟
قاسمعلی. [ س ِ ع َ ] ( اِخ ) ( ملا... ) از شاعران ایران و از مردم طوس است. تخلص وی دانسته نیست. او راست :
چو توئی نبوده هرگز به وفا و مهربانی
به تو هیچکس نماند تو به هیچکس نمانی.
( از آتشکده آذر تحشیه شهیدی ص 96 ).
ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
دل می تپد او خبر ندارد
عشقم اثری مگر ندارد
دارد همه آنچه بایدش لیک
در کوی وفا گذر ندارد
آن کیست در این زمان که قاسم
سر دارد و درد سر ندارد؟
( صبح گلشن چ هند ص 327 ).
قاسمعلی. [ س ِ ع َ ] ( اِخ ) ( ملا... ) از شاعران ایران و از مردم طوس است. تخلص وی دانسته نیست. او راست :
چو توئی نبوده هرگز به وفا و مهربانی
به تو هیچکس نماند تو به هیچکس نمانی.
( از آتشکده آذر تحشیه شهیدی ص 96 ).
ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
قاسمعلی . [ س ِ ع َ ] (اِخ ) (ملا...) از شاعران ایران و از مردم طوس است . تخلص وی دانسته نیست . او راست :
چو توئی نبوده هرگز به وفا و مهربانی
به تو هیچکس نماند تو به هیچکس نمانی .
(از آتشکده ٔ آذر تحشیه ٔ شهیدی ص 96).
ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
کلمات دیگر: