کلمه جو
صفحه اصلی

antidotal


معنی : پادزهری، دارای خاصیت پادزهری
معانی دیگر : پادزهری، دارای خاصیت پادزهری

انگلیسی به فارسی

پادزهری، دارای خاصیت پادزهری


پادزهر، پادزهری، دارای خاصیت پادزهری


انگلیسی به انگلیسی

• relating to or acting as an antidote (substance which counteracts the effects of poison)

مترادف و متضاد

پادزهری (صفت)
antidotal

دارای خاصیت پادزهری (صفت)
antidotal

جملات نمونه

1. Methods and external antipyretic and antidotal herb to treating 43 cases of herpes zoster patients.
[ترجمه ترگمان]روش ها و antipyretic خارجی و antidotal برای درمان ۴۳ مورد از بیماران مبتلا به تب خال
[ترجمه گوگل]روش ها و گیاهان antipyretic و antidotal خارجی برای درمان 43 مورد از بیماران تبخال تبخال

2. Actions : Antipyretic, antidotal, antiphlogistic and analgesic.
[ترجمه ترگمان]کنش ها: Antipyretic، antidotal، antiphlogistic و مسکن
[ترجمه گوگل]اقدامات: ضد تب، ضددرد، ضدافسردگی و ضد درد

3. Objective : To study the antidotal effects of Sodium dimercaptopropanesulfonate ( Na - DMPS ) on acute poisoning with tetramethylenedisulphotetramine ( TETS ) in animals.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثرات antidotal سدیم dimercaptopropanesulfonate (Na - DMPS)در مسمومیت شدید با tetramethylenedisulphotetramine (TETS)در حیوانات
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر ضد سدیم dimercaptopropanesulfonate سدیم (Na - DMPS) بر مسمومیت حاد با تترامتیل اندیسولفوتترامین (TETS) در حیوانات

4. Conclusion and external antipyretic and antidotal herb could inhibit either herpes'virus or caricella virus.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری و antipyretic خارجی و antidotal می تواند ویروس تب خال یا ویروس caricella را مهار کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری و گیاه ضد تب و ضددرد خارجی می تواند هر دو ویروس هرپسیم یا کاریکلا را مهار کند

5. To confirm the antidotal action of dimercaptosuccinic acid (DMSA) against lewisite intoxication, a study on experimental therapy in dogs was carried out.
[ترجمه ترگمان]برای تایید اقدام antidotal اسید dimercaptosuccinic (DMSA)در برابر مستی lewisite، مطالعه ای بر روی درمان تجربی در سگ ها انجام شد
[ترجمه گوگل]برای تأیید اثر ضدتشنجی اسید دیمرکپتوسوکلینیک (DMSA) در برابر مسمومیت لوایسیت، مطالعهی آزمایش تجربی در سگ انجام شد

6. Results: Using antipyretic and antidotal herb can shorten the course of herpes zoster.
[ترجمه ترگمان]نتایج: استفاده از گیاه antipyretic و antidotal می تواند مسیر تب خال تناسلی را کوتاه کند
[ترجمه گوگل]یافته ها: استفاده از داروهای ضد تب و ضددرد می تواند دوره ای از هرپس زوستر را کوتاه کند

7. Conclusion In the case of sublethal cyanide poisoning,[Sentence dictionary] antidotal effect of OH-B 12 was similar to that of 4-DMAP.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در مورد مسمومیت، مسمومیت با سیانور، اثر antidotal OH - B ۱۲ شبیه به ۴ - DMAP است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در مورد مسمومیت با سایانید زیره، [اثر فرهنگ لغت] اثر ضددیادی OH-B 12 شبیه به 4-DMAP بود

8. The research was to study the antidotal effect of Zn on pea seedling under Hg stress.
[ترجمه ترگمان]تحقیق حاضر به بررسی اثر antidotal روی نهال کاج تحت فشار Hg بود
[ترجمه گوگل]این تحقیق به منظور بررسی اثر ضدزوئی روی در گیاهچه های نخود تحت تنش Hg انجام شد

9. Objective : To inquire into antidotal effects of sulfhydryl compounds on acute poisoning with tetramine in mice.
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در مورد اثرات سمی ترکیبات sulfhydryl در مسمومیت شدید با tetramine در موش ها
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضددیادی ترکیبات سولفیدریل بر مسمومیت حاد با تترامامین در موش

10. Methods:Through the experiments of acute poisoning in mice, the antidotal effects of Sulfhydryl compounds were observed.
[ترجمه ترگمان]روش ها: از طریق آزمایش ها مسمومیت شدید در موش ها، اثرات antidotal ترکیبات sulfhydryl مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: از طریق آزمایش مسمومیت حاد در موش، اثرات ضددیادی ترکیبات سولفوردیدیل مشاهده شد

11. Studies on protective action of TNA on soybean and antidotal mechanism of TNA to chlorsulfuron were conducted.
[ترجمه ترگمان]مطالعات بر روی اقدام حفاظتی of بر روی مکانیزم سویا و antidotal of به chlorsulfuron انجام شد
[ترجمه گوگل]مطالعات انجام شده بر روی فعالیت محافظتی TNA در مکانیسم سویا و مضر TNA به کلورسولفورون انجام شد

12. Objective : To observe the clinical effect of antipyretic and antidotal on herpes zoster disease.
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بالینی of و antidotal روی بیماری تب خال تناسلی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی ضد تب و ضددرد بر بیماری هرپس زوستر

13. Berberine is an isoquinoline alkaloid with a long history of medicinal application. It has been used as an antipyretic, antidotal and antibacterial drug for many years.
[ترجمه ترگمان]Berberine یک isoquinoline با سابقه طولانی کاربرد دارویی است این ماده به عنوان داروی ضد میکروبی، antidotal و ضد باکتری به مدت چندین سال مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بربرین یک آلکالوئید ایزوینینین با سابقه طولانی در زمینه دارو است این دارو برای سال ها به عنوان داروهای ضد تب، ضدویروسی و ضد باکتری استفاده شده است

14. Methods Ado pt TLC to conduct qualitative Indentification of Phellodendron amurense and Rheum officinale in the Antidotal Capsules Against Hepatitis B.
[ترجمه ترگمان]روش های آدو تی آل سی را برای انجام آزمایش های کیفی of amurense و rheum officinale در the antidotal در برابر هپاتیت B انجام می دهد
[ترجمه گوگل]روش های Ado pt TLC برای شناسایی کیفی Phellodendron amurense و Rheum officinale در کپسول ضد باکتری علیه هپاتیت B


کلمات دیگر: