کلمه جو
صفحه اصلی

wreckage


معنی : اتلاف، خرابه، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
معانی دیگر : خراب شدگی، درهم کوبیدگی، فروپاشی، بقایا، (اتومبیل و کشتی و غیره) آهن پاره، بخش های اسقاط شده، لاشه، خرابی

انگلیسی به فارسی

لاشه هواپیما یا ماشین و غیره، خرابی، اتلاف


خرابکاری، خرابه، اتلاف، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the remains of that which has been wrecked.
مشابه: debris, rubble, ruin, wreck

(2) تعریف: the act of wrecking or the state of being wrecked.
مشابه: destruction

• ruin; wreck; remains of a wreck
when a plane, car, or building has been destroyed, you can refer to what remains as the wreckage.

مترادف و متضاد

اتلاف (اسم)
loss, waste, destruction, wastage, dissipation, wreckage

خرابه (اسم)
ruin, wreckage

لاشه هواپیما یا ماشین و غیره (اسم)
wreckage

جملات نمونه

1. Investigators are searching the wreckage of the plane to try to find the cause of the tragedy.
[ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند
[ترجمه گوگل]محققان در جستجوی تخریب هواپیما هستند تا سعی در یافتن علت تراژدی پیدا کنند

2. Crash investigators have been sifting through the wreckage of the aircraft.
[ترجمه ترگمان]بازرسان Crash در حال بررسی لاشه هواپیما هستند
[ترجمه گوگل]محققان سقوط از طریق خراب کردن هواپیما از بین رفته اند

3. The ambulance crew removed him from the wreckage.
[ترجمه Farhood] خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند
[ترجمه ترگمان]کارکنان آمبولانس او را از زیر آوار بیرون بردند
[ترجمه گوگل]خدمه آمبولانس او ​​را از خراب کردن برداشت

4. Wreckage from the plane was scattered over a wide area.
[ترجمه ترگمان]Wreckage از هواپیما در منطقه وسیعی پراکنده بود
[ترجمه گوگل]انفجار از هواپیما بر روی یک منطقه وسیع پراکنده شد

5. Investigators are searching the wreckage of the plane to try and find the cause of the tragedy.
[ترجمه ترگمان]بازرسان در حال جستجوی لاشه هواپیما هستند تا علت این تراژدی را بیابند
[ترجمه گوگل]محققان در جستجوی تخریب هواپیما هستند تا تلاش کنند و علت تراژدی را پیدا کنند

6. Some of the wreckage caused by the explosion fell amid the crowd of spectators.
[ترجمه ترگمان]برخی از خرابی های ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران به وجود آمد
[ترجمه گوگل]برخی از انفجار ناشی از انفجار در میان جمعیت تماشاگران افتاد

7. A man was crawling away from the burning wreckage.
[ترجمه ترگمان]یک نفر از لاشه سوخته در حال خزیدن بود
[ترجمه گوگل]یک مرد از دشت سوزان دور شد

8. Dazed survivors staggered from the wreckage.
[ترجمه ترگمان]بازمانده های Dazed از لاشه هواپیما به لرزه افتادند
[ترجمه گوگل]بازماندگان متزلزل از خرابکاری متلاشی شده اند

9. Pieces of wreckage have been found up to three miles away.
[ترجمه ترگمان]قطعات لاشه را تا سه میل دورتر پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]قطعه قطعه قطعه شده است تا فاصله سه کیلومتری

10. Firemen managed to pull some survivors from the wreckage.
[ترجمه ترگمان]Firemen موفق شد تا برخی از بازماندگان را از زیر آوار بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]آتش نشانان موفق به کشیدن برخی از بازماندگان از خرابکاری شدند

11. Three people died as wreckage blazed, and rescuers fought to release trapped drivers.
[ترجمه ترگمان]سه نفر در اثر آتش سوزی جان باختند و امدادرسانان برای آزاد کردن رانندگان به دام افتاده مبارزه کردند
[ترجمه گوگل]سه نفر در اثر انفجار کشته شدند و نجات یافتگان برای رانندگان به دام افتاده جنگیدند

12. Forensic scientists are examining the wreckage for clues about the cause of the explosion.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان پزشکی قانونی در حال بررسی لاشه clues در مورد علت این انفجار هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان قضایی در حال بررسی خرابکاری برای سرنخ هایی درباره علت انفجار هستند

13. He surveyed the wreckage of his expensive equipment.
[ترجمه ترگمان]او لاشه وسایل گران قیمت خود را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او از خرابی تجهیزات گرانقیمتش کاست

14. Another body has been recovered from the wreckage.
[ترجمه ترگمان]جسد دیگری از زیر آوار بیرون آمده است
[ترجمه گوگل]بدن دیگر از خراب شده است

15. She was pinned under the wreckage of the car.
[ترجمه ترگمان] اون زیر لاشه ماشین گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]او تحت تخریب ماشین قرار داشت

پیشنهاد کاربران

انقراض ( در زیست شناسی )

the remains of something that has been badly damaged or destroyed. بقایای چیزی که به شدت آسیب دیده یا نابود شده است.
"firemen had to cut him free from the wreckage of the car""آتش نشانان مجبور بودند او را از ( لای ) آهن پاره های ( لاشه ) ماشین آزاد ( خلاص ) کنند"


کلمات دیگر: