معنی : حسن، مروت، خوبی، نیکی
معانی دیگر : پاک نهادی، عالی بودن، مهربانی، نیک سرشتی، نیت پاک، وشتی، علامت تعجب، عجب !، بهترین بخش، صفت حسنه، صفا، خلوص نیت، خاصیت، قوت، نیکوکاری، احسان
goodness
معنی : حسن، مروت، خوبی، نیکی
معانی دیگر : پاک نهادی، عالی بودن، مهربانی، نیک سرشتی، نیت پاک، وشتی، علامت تعجب، عجب !، بهترین بخش، صفت حسنه، صفا، خلوص نیت، خاصیت، قوت، نیکوکاری، احسان
انگلیسی به فارسی
خوبی ،نیکی ،مهربانی ،نیکوکاری ،احسان
خوبی، نیکی، حسن، مروت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the quality or condition of being good.
• مترادف: altruism, beneficence, benevolence, decency, grace, integrity, merit, rectitude, virtue, worth
• متضاد: evil
• مشابه: charity, compassion, generosity, good will, humanity, mercy, morality, piety, probity, righteousness
• مترادف: altruism, beneficence, benevolence, decency, grace, integrity, merit, rectitude, virtue, worth
• متضاد: evil
• مشابه: charity, compassion, generosity, good will, humanity, mercy, morality, piety, probity, righteousness
- full of goodness and generosity
[ترجمه ترگمان] پر از لطف و مهربانی است
[ترجمه گوگل] پر از خوبی و سخاوت
[ترجمه گوگل] پر از خوبی و سخاوت
• (2) تعریف: the good or essential part, esp. of food.
• مشابه: advantage, benefit, meat, nourishment, nutriment, nutrition, pick, prime, value, worth
• مشابه: advantage, benefit, meat, nourishment, nutriment, nutrition, pick, prime, value, worth
- The goodness is in the skins of potatoes.
[ترجمه ترگمان] نیکی در پوست سیب زمینی است
[ترجمه گوگل] خوب بودن در پوسته سیب زمینی است
[ترجمه گوگل] خوب بودن در پوسته سیب زمینی است
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used in expressions of surprise or alarm.
• مترادف: gee, gosh, gracious, heavens, wow
• مشابه: boy, heaven, hey
• مترادف: gee, gosh, gracious, heavens, wow
• مشابه: boy, heaven, hey
- Goodness! You've had your hair chopped off.
[ترجمه ERFAN.GHORBANI] چه خوب ! شما موهایت را اصلاح کردی.
[ترجمه ترگمان] خدای من! موهات رو قطع کردی[ترجمه گوگل] خوبی! شما موهای خود را خرد کرده اید
• quality of being good; kind-heartedness; virtue, integrity
oh my! (used to express surprise or shock)
people say `my goodness' or `goodness' to express surprise.
goodness is the quality of being kind and considerate.
goodness is the healthy, nourishing quality that some foods have.
oh my! (used to express surprise or shock)
people say `my goodness' or `goodness' to express surprise.
goodness is the quality of being kind and considerate.
goodness is the healthy, nourishing quality that some foods have.
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] شانس، نیکویی، خوبی
مترادف و متضاد
decency, excellence
حسن (اسم)
virtue, advantage, beauty, goodness, wellness
مروت (اسم)
courage, goodness, kindness, humanism, audacity, generosity, manliness, mercy, humanity, clemency, pity
خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency
نیکی (اسم)
goodness, wellness, benefaction, beneficence
Synonyms: advantage, beneficence, benefit, benevolence, ethicality, friendliness, generosity, good will, grace, graciousness, honesty, honor, humaneness, integrity, kindheartedness, kindliness, kindness, mercy, merit, morality, nourishment, obligingness, probity, quality, rectitude, righteousness, rightness, superiority, uprightness, value, virtue, wholesomeness, worth
Antonyms: evil, indecency, meanness, wickedness
جملات نمونه
oh, for goodness sake,Pari has written a letter!
عجب! پری نامه نوشته است!
1. for goodness sake, turn off the radio!
ترا به خدا رادیو را خاموش کن !
2. oh, for goodness sake,pari has written a letter!
عجب ! پری نامه نوشته است !
3. god justifies with his goodness and grace anyone who comes to him
خداوند با نیکی و رحمت خود هر کسی را که به او روی آورد مورد عفو قرار می دهد.
4. my belief in the goodness of human nature
ایمان من به پاکی سرشت انسان
5. an act of generosity and goodness
عمل سخاوتمندانه و نیک
6. there was in him an inbred goodness
نیکی ذاتی در او وجود داشت.
7. goodness! how many more times do I have to tell you!
[ترجمه ترگمان]خدای من! چند بار دیگه باید بهت بگم
[ترجمه گوگل]خوبی! چند بار دیگر باید به شما بگویم!
[ترجمه گوگل]خوبی! چند بار دیگر باید به شما بگویم!
8. Cyril's most impressive quality was his innate goodness.
[ترجمه ترگمان]عالی ترین کیفیت عالی، خوبی ذاتی او بود
[ترجمه گوگل]کیفیت چشمگیر کریول خیر ذاتی او بود
[ترجمه گوگل]کیفیت چشمگیر کریول خیر ذاتی او بود
9. Goodness, I wonder if he knows.
[ترجمه ترگمان]خدای من، تعجب می کنم که او خبر دارد یا نه
[ترجمه گوگل]خوب، من تعجب می کنم اگر او می داند
[ترجمه گوگل]خوب، من تعجب می کنم اگر او می داند
10. Of idleness comes no goodness.
[ترجمه ترگمان]تنبلی فایده ای ندارد
[ترجمه گوگل]از بیکاری بی معناست
[ترجمه گوگل]از بیکاری بی معناست
11. She seemed to personify goodness and nobility.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به خوبی و نجابت خاصی برخوردار است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که به خوبی و شایسته شکل می گرفت
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که به خوبی و شایسته شکل می گرفت
12. Goodness gracious, what a terrible thought!
[ترجمه ترگمان]خدای من! چه فکر وحشتناکی!
[ترجمه گوگل]خوب، مهربان، چه فکر وحشتناکی!
[ترجمه گوگل]خوب، مهربان، چه فکر وحشتناکی!
13. She was a woman of purity and goodness.
[ترجمه ترگمان]او زنی بود از پاکی و مهربانی
[ترجمه گوگل]او زن خالص و خوبی بود
[ترجمه گوگل]او زن خالص و خوبی بود
14. Keep your voice down, for goodness sake.
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا صدات رو بیار پایین
[ترجمه گوگل]صدای خود را پایین بیاورید، به خاطر خدا
[ترجمه گوگل]صدای خود را پایین بیاورید، به خاطر خدا
15. My goodness! Look at the time!
[ترجمه ترگمان]خدای من! به اون زمان نگاه کن
[ترجمه گوگل]خدای من! ساعت رو ببین!
[ترجمه گوگل]خدای من! ساعت رو ببین!
an act of generosity and goodness
عمل سخاوتمندانه و نیک
for goodness sake, turn off the radio!
ترا به خدا رادیو را خاموش کن!
پیشنهاد کاربران
یا خُدااااا
خدای من!
مثال :
Goodness! What a big cake
خدای من! عجب کیک بزرگی
مثال :
Goodness! What a big cake
خدای من! عجب کیک بزرگی
به معنی۱ - سلامت و خاصیت ( مثل اگر سبزیجات رو زیاد بجوشانی سلامت و خاصیتش از بین میرود ) و ۲ - شخصیت و حسن نیت هم استفاده میشود.
ای وای من
my goodness
خدای من
خدای من
شیره، عصاره، قوت و خاصیت
You do not want to leave your property to your brother or nephew in the future
Both brothers will never accept you, but your older brother and sister have no problem acacepting your goodness
شما در آینده نمیخواهین دارای خود را به برادر و یا برادر زاده خود بگذارید
انها دو برادر هم هیچ وقت دارای شما را نمیپذیرند اما برادر بزرگ و خواهرتان مشکلی از پذیرفتن خوبی های شما را ندارند
Both brothers will never accept you, but your older brother and sister have no problem acacepting your goodness
شما در آینده نمیخواهین دارای خود را به برادر و یا برادر زاده خود بگذارید
انها دو برادر هم هیچ وقت دارای شما را نمیپذیرند اما برادر بزرگ و خواهرتان مشکلی از پذیرفتن خوبی های شما را ندارند
مطلوب بودن
کلمات دیگر: