1. It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge.
برای انسان بسیار سخت است که تمام طول زمستان خیلی سرد را در درخ فورج سپری کند
2. The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his girlfriend
دوست مرد مجرد حسود با او به سردی برخورد کرد
3. Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.
دمای داخل فریزر قصابی بسیار سرد بود
4. his frigid reaction to our proposal
واکنش بسیار سرد او نسبت به پیشنهاد ما
5. the frigid waters of the north atlantic
آب های بسیار سرد شمال اقیانوس اطلس
6. a wellcome that was polite but frigid
استقبالی که مودبانه ولی بسیار سرد بود.
7. the northern part of canada becomes frigid in winter
بخش شمالی کانادا در زمستان بسیار سرد می شود.
8. The guard looked at us with a frigid stare.
[ترجمه ترگمان]نگهبان با نگاهی سرد و سرد به ما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]گارد نگاه ما را با نگاه خیره ای به ما نگاه کرد
9. There's a rather frigid atmosphere in the school.
[ترجمه ترگمان]فضای نسبتا سردی در مدرسه وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مدرسه یک فضای آرام وجود دارد
10. My husband says I am frigid.
[ترجمه هاشم] شوهرم میگوید من سرد و بی احساس هستم
[ترجمه ترگمان]شوهرم می گوید من یخ زده ام
[ترجمه گوگل]شوهر من می گوید من سرگردان هستم
11. There was a frigid atmosphere in the room.
[ترجمه ترگمان]فضای سرد و سردی در اتاق حک مفرما بود
[ترجمه گوگل]فضای سرد در اتاق وجود داشت
12. In this frigid season, crowds lined up to buy sugar, milk, chocolate and potatoes.
[ترجمه ترگمان]در این فصل یخ بندان، جمعیت برای خرید شکر، شیر، شکلات و سیب زمینی صف کشیده بودند
[ترجمه گوگل]در این فصل سردمدار، جمعیت به خرید شکر، شیر، شکلات و سیبزمینی روی آوردند
13. The frigid lands, to my way of thinking, provide good support of the Catastrophe Theory of Earth's evolution.
[ترجمه ترگمان]زمین های یخ زده، به طرز تفکر من، حمایت خوبی از مصیبت انقراض زمین را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]سرزمین های سرکش، به نظر من، حمایت خوبی از تئوری تکامل زمین را فراهم می کند
14. Likewise, during the frigid eras of ice sheet advances, numerous brief episodes of extreme warming occurred.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، در دوران یخ بندان لایه های یخ، قسمت های کوتاه متعددی از گرم شدن شدید گرم شدن کره زمین رخ داد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، در طول دوره های سرخ مایل به قرمز یخ، پیشرفت های متعددی از گرمای شدید رخ داده است
15. A frigid wind surged through the arches, producing a ghoulish whine.
[ترجمه ترگمان]باد سردی از زیر طاق های قوسی بیرون آمد و صدای ناله مانندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک باد گرانبها از طریق آرچ ها عبور می کند و یک ناله غم انگیز را تولید می کند
16. Isabelle Huppert dominates the film with slightly frigid poise.
[ترجمه ترگمان]ایزابل Huppert در حالت سرد و سردی بر این فیلم تسلط دارد
[ترجمه گوگل]ایزابل هوپرت فیلم را با تند و تیزهوشان غالب می کند
17. The frigid opening of every congressional and presidential term inspires a bounty of new proposals.
[ترجمه ترگمان]گشایش سرد هر دوره ریاست جمهوری و ریاست جمهوری باعث ایجاد پیشنهادها برای پیشنهادها جدید می شود
[ترجمه گوگل]افتتاح گردیدگی هر دوره کنگره و ریاست جمهوری موجب ایجاد فضایی از پیشنهادات جدید می شود
18. The temperature dropped as soon as the frigid lands appeared.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه زمین یخ زده پدیدار شد دما پایین آمد
[ترجمه گوگل]به محض ظهور سرزمین های سرکش، درجه حرارت کاهش یافت
19. She was frigid and strait-laced and therefore somewhat ill-equipped to keep me on the straight and narrow.
[ترجمه ترگمان]او یخ زده و سفت بود، و به خاطر همین، تا حدی آمادگی نداشتم که مرا به سمت راست و باریک نگه دارد
[ترجمه گوگل]او قریب به اتفاق و سخت بود و بنابراین تا حدودی مجهز به نگه داشتن من در راست و تنگ است