1. Clyde, confident of victory, dropped his ballot into the box.
کلاید که از پیروزی خود مطمئن بود,برگه ی رای را داخل صندق انداخت
2. After we counted the ballots a second time, Leo's victory was confirmed.
بعد از اینکه برگه ها را برای بار دوم شمردیم,پیروزی لئو تایید شد
3. To avoid embarrassing the candidates, we ballot instead of showing hands.
ما برای پرهیز از خجالت دادن نامزدها,به جای دست نشان دادن رای می دهیم
4. ballot box
صندوق آرا،جعبه ی آرا
5. ballot count
شمارش آرا
6. a void ballot
رای فاقد اعتبار
7. an open ballot
تعرفه ی انتخاباتی غیرمحرمانه
8. the next ballot will be in november
انتخابات بعدی در نوامبر خواهد بود.
9. we intend to ballot our members on this issue
در نظر داریم در این مورد از اعضا رای گیری کنیم.
10. on the first ballot
در رای گیری اول،در مرحله ی اول انتخابات
11. to cast one's ballot
رای (خود را) دادن
12. to pick by ballot
با رای گیری برگزیدن
13. The members have demanded a ballot.
[ترجمه ترگمان]اعضا خواستار رای گیری شده اند
[ترجمه گوگل]اعضا تقاضای رای گیری کرده اند
14. I'm going to write him in on my ballot next year.
[ترجمه ترگمان]من سال آینده او را در برگه رای خواهم نوشت
[ترجمه گوگل]من #39 ؛ سال آینده می خواهم او را در رای خود بنویسم
15. Workers at the plant held a ballot and rejected strike action.
[ترجمه ترگمان]کارگران در این کارخانه یک برگه رای نگه داشته و اقدام اعتصاب را رد کردند
[ترجمه گوگل]کارگران در کارخانه رای گیری کردند و اقدام اعتصابی را رد کردند
16. I voted for her on the first ballot.
[ترجمه ترگمان]من در اولین رای گیری برای او رای دادم
[ترجمه گوگل]من در اولین رای به او رأی دادم
17. There will be two ballot boxes-one for yesses and one for noes.
[ترجمه ترگمان]دو صندوق رای وجود خواهد داشت - یکی برای yesses و دیگری برای noes
[ترجمه گوگل]دو صندوق رای وجود دارد ، یكی برای یسها و یكی دیگر برای نو
18. The club members decided in a ballot to suspend the captain.
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه تصمیم گرفتند که در یک رای گیری شرکت کنند تا کاپیتان را به حالت تعلیق درآورند
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه در یک رای گیری تصمیم به تعلیق کاپیتان گرفتند
19. The chairman was elected by secret ballot.
[ترجمه ترگمان]رئیس از طریق رای گیری مخفی انتخاب شد
[ترجمه گوگل]رئیس با رأی گیری مخفی انتخاب شد
20. The ballot boxes have been switched.
[ترجمه ترگمان]صندوق های رای تغییر کرده اند
[ترجمه گوگل]صندوق های رای گیری تعویض شده است
21. The number of ballot papers did not tally with the number of voters.
[ترجمه ترگمان]تعداد برگه های رای با تعداد رای دهندگان همخوانی نداشت
[ترجمه گوگل]تعداد برگه های رأی با تعداد رأی دهندگان برابر نبود
22. They voted against him at the second ballot.
[ترجمه ترگمان]آن ها در برگه رای دوم به او رای دادند
[ترجمه گوگل]آنها در رای گیری دوم به او رأی دادند