کلمه جو
صفحه اصلی

badminton


معنی : بدمینتن، نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
معانی دیگر : (غرب امریکا) دزد احشام، گله دزد، تفنگچی مزدور، بدمینتون (بازی شبیه به تنیس)

انگلیسی به فارسی

بدمینتون، بدمینتن، نوعی بازی تنیس باتوپ پردار


بدمینتون، نوعی بازی تنیس با توپ پردار


انگلیسی به انگلیسی

• game played with light rackets and shuttlecocks; type of red wine
badminton is a game played using rackets to hit a small feathered object called a shuttlecock over a net.

اسم ( noun )
• : تعریف: a sport in which players use light, long-handled rackets to propel a shuttlecock back and forth across a high net.

مترادف و متضاد

بدمینتن (اسم)
badminton

نوعی بازی تنیس باتوپ پردار (اسم)
badminton

جملات نمونه

1. I think I'll give badminton a miss tonight.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم امشب بدمینتون بازی کنم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بدمینتون امشب از دست دادن

2. Badminton can be played by two or four people.
[ترجمه ترگمان]Badminton می توانند توسط دو یا چهار نفر بازی شوند
[ترجمه گوگل]بدمینتون می تواند توسط دو یا چهار نفر بازی کند

3. Try tennis, badminton or windsurfing. In short, anything challenging.
[ترجمه ترگمان]تنیس، بدمینتون یا windsurfing را امتحان کنید به طور خلاصه، هر چیزی چالش برانگیز است
[ترجمه گوگل]سعی کنید تنیس، بدمینتون و یا بادبانی  به طور خلاصه، چالش برانگیز چی

4. There's a big sports hall for tennis and badminton and such like.
[ترجمه ترگمان]یک سالن ورزش بزرگ برای تنیس و بدمینتون بازی می کند
[ترجمه گوگل]یک سالن ورزشی بزرگ برای تنیس و بدمینتون و مانند آن وجود دارد

5. Whilst playing badminton, I ruptured my Achilles tendon.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدمینتون بازی می کنم، tendon Achilles را پاره کردم
[ترجمه گوگل]در حالی که بازی بدمینتون، تاندون آشیل من را شکستید

6. The Badminton Club holds coaching sessions for beginners and intermediate players on Friday evenings.
[ترجمه ترگمان]کلوب Badminton جلسات مربیگری برای مبتدیان و بازیکنان میانی را در عصر جمعه برگزار می کند
[ترجمه گوگل]باشگاه بدمینتون در روزهای جمعه جلسات مربیگری برای مبتدیان و بازیکنان متوسط ​​را برگزار می کند

7. Friday: Running/jogging followed by frisbee, badminton and tennis.
[ترجمه ترگمان]جمعه: دویدن \/ پیاده روی همراه با frisbee، بدمینتون و تنیس
[ترجمه گوگل]جمعه: در حال اجرا / دویدن پس از فریزبی، بدمینتون و تنیس

8. Captain Farquhar, who farms at Tormarton, near Badminton, Avon, split from his wife towards the end of 199
[ترجمه ترگمان]کاپیتان Farquhar، که در Tormarton، در نزدیکی Badminton، Avon، در نزدیکی ۱۹۹ سالگی از همسرش جدا می شود،
[ترجمه گوگل]کاپیتان Farquhar، که مزارع در Tormarton، در نزدیکی بدمینتون، آون، از همسر خود را به انتهای 199 تقسیم کرد

9. Her leisure interests include step aerobics, badminton and the theatre, both musicals and comedy.
[ترجمه ترگمان]علایق اوقات فراغت او عبارتند از: ایروبیک، بدمینتون و تئاتر، هم موزیکال و هم موزیکال
[ترجمه گوگل]منافع اوقات فراغت شامل گام های هوازی، بدمینتون و تئاتر، موسیقی و کمدی است

10. Audrey plays competitive squash and Victoria plays badminton as well as going sailing.
[ترجمه ترگمان]آدری بازی اسکواش رقابتی بازی می کند و ویکتوریا هم اکنون بدمینتون بازی می کند
[ترجمه گوگل]آدری بازی ماهی مرکب و ویکتوریا بازی بدمینتون و همچنین قایقرانی را انجام می دهد

11. I know it was only the badminton club doubles competition.
[ترجمه ترگمان]من می دونم که این فقط یه رقابت بدمینتون بود
[ترجمه گوگل]من می دانم که این فقط باشگاه بدمینتون دو برابر رقابت است

12. At its best, badminton has been proven to be more demanding, faster and requiring more agility than tennis.
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت بدمینتون ثابت شده است که سریع تر و سریع تر از تنیس نیاز به چابکی بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]در بهترین حالت، بدمینتون ثابت شده است که خواستار، سریع تر و نیاز به چابکی بیش از تنیس

13. Margaret and Dickie were in the garden playing badminton when Mr Remington-Hart rang up and asked to speak to my aunt.
[ترجمه ترگمان]وقتی اقای رمینگتون - هارت زنگ زد و خواست با عمه ام صحبت کند، در باغ مشغول بازی بدمینتون بودند
[ترجمه گوگل]مارگارت و دیکی در زمانی که آقای رمینگتون-هارت زنگ زدند در باغ بازی با بدمینتون بودند و خواستار صحبت با عمه شدند

14. Badminton: Hall runs Baddeley to ground.
[ترجمه ترگمان]Badminton: هال با دلی به زمین می رود
[ترجمه گوگل]بدمینتون: سالن Baddeley را به زمین می برد

پیشنهاد کاربران

راکت


کلمات دیگر: