کلمه جو
صفحه اصلی

acerbity


معنی : تندی، ترشی، دبشی، درشتی
معانی دیگر : (در مورد کلام و خلق و خو) ترشرویی، خشونت، بدخلقی، حرف تند، ترش زبانی، ترش مزگی

انگلیسی به فارسی

ترشی، دبشی، درشتی، تندی


تردید، تندی، ترشی، دبشی، درشتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: acerbities
(1) تعریف: sharpness or severity of temper or manner.
مترادف: acridity, acrimony, asperity, astringency, causticity, mordancy
متضاد: mildness, sweetness
مشابه: acid, choler, rancor, venom

- She criticized him with acerbity.
[ترجمه ترگمان] او از او با acerbity انتقاد کرد
[ترجمه گوگل] او او را به شدت مورد انتقاد قرار داد

(2) تعریف: bitterness of taste; astringency.
مترادف: acidity, acridity, astringency, bitterness, sharpness, sourness, tartness
متضاد: mildness, sweetness
مشابه: roughness

• sourness, astringency; harshness, bitterness (of temper)
acerbity is sharpness or bitterness in a remark, or in your voice or manner; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ترشی، ترش مزگی

مترادف و متضاد

bitterness of taste


Synonyms: acidity, asperity, astringency, mordancy, sourness, tartness


Antonyms: mellowness, mildness, sweetness


harsh speech, behavior


Synonyms: acrimoniousness, causticity, ill temper, irritability, rancor, rudeness, sarcasm, sarcasticness, vitriolicism


Antonyms: kindness, sweetness


تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

ترشی (اسم)
acerbity, pickle, acidity, acidification, souse, verjuice, asperity

دبشی (اسم)
acerbity

درشتی (اسم)
amplitude, acerbity, coarseness

جملات نمونه

the acerbity of his words

تندی حرفهای او


1. the acerbity of his words
تندی حرف های او

2. She was known for her acerbity, her cucumber sandwiches, and her insistence on decorum.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر او، مربا، ساندویچ خیار، و پافشاری او بر رعایت آداب و رسوم مشهور بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر آستانه اش، ساندویچ های خیارش، و اصرار او بر دکوروم شناخته شده بود

3. My neck often rings, very acerbity, be cervical vertebra disease? Can you cure?
[ترجمه ترگمان]گردن من غالبا به یک بیماری گردن وصل میشه؟ میتونی درمانش کنی؟
[ترجمه گوگل]گردن من اغلب حلقه، بسیار acerbity، بیماری مهره های گردن است؟ آیا می توانید درمان کنید؟

4. I often the eye is acerbity, and what my myopic degree increases is faster also.
[ترجمه ترگمان]اغلب چشم ها acerbity هستند، و چیزی که درجه نزدیک بین من افزایش می یابد، هم سریع تر است
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات، چشم، آستانه است، و درجه پیشرفت معجزه آسایی من نیز سریعتر است

5. The waist is excuse me acerbity, alvine object ache, leucorrhoea is shown sometimes farinaceous, have peculiar smell, it is what inflammation.
[ترجمه ترگمان]کمر من، ترشی و ache که بعضی وقت ها آردی نشان می دهند، بوی خاصی دارد، این هم به خاطر التهاب است
[ترجمه گوگل]کمر به من احتیاج دارد، درد شکم آلوئین، لکووره گاهی نشان داده می شود آب آشامیدنی، دارای بوی عجیب و غریب، آن چیزی است که التهاب

6. Does this kind of acerbity fluid get enough whether strongly to dissolve this coin?
[ترجمه ترگمان]آیا این نوع مایع acerbity کافی است که این سکه را به شدت حل کند؟
[ترجمه گوگل]آیا این نوع مایع چسبندگی به اندازه کافی قوی است که این سکه را از بین ببرد؟

7. Why can acerbity sick at heart feel after I drank honey water?
[ترجمه ترگمان]چرا احساس می کنی بعد از این که آب شیرین می نوشم تو احساس می کنی حالم به هم می خورد؟
[ترجمه گوگل]چرا ممکن است بعد از اینکه آب عسل را بخورم، احساس ناراحتی در دل احساس می شود؟

8. His acerbity to his daughter came home to roost.
[ترجمه ترگمان]به دخترش ثابت کرد که برای roost به خانه آمده است
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت او به دخترش به خانه برگشت

9. Wake up these days of total acerbity backache how to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]بیدار کردن این روزها از کل acerbity و اینکه چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]از این روزها از کمر درد کمرنگ می شوید که چگونه مسئولیت را بر عهده بگیرید؟

10. Antimonial acerbity lead fizzles out with titanium: Belong to microtherm dye.
[ترجمه ترگمان]Antimonial با تیتانیوم با تیتانیوم از بین میره: belong به رنگ microtherm
[ترجمه گوگل]تیتانیوم متعلق به گروه microtherm است

11. Does bead sand star treat armour locust acerbity handkerchief clap effect how?
[ترجمه ترگمان]bead با locust با clap و handkerchief چگونه با armour برخورد می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا ستاره شن و ماسه برخورد می کند زره های زخم زالو acerbity دستمال کار ضربه تاثیر چگونه؟

12. Is acerbity memory of leg of 36 years old of lumbago drops premature senility?
[ترجمه ترگمان]آیا این درد کمر ۳۶ ساله است که از پیری زودرس ناشی می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا حافظهی کمرنگی از پا 36 ساله لومباها، پیری زودرس را از بین میبرد؟

13. Mustard of acerbity nitrogen of third of purine of Zun of azotic mustard, sulfur, benzene fight tumor medicaments to be able to cause temporary iron bead young cell anaemia is changed.
[ترجمه ترگمان]Mustard of نیتروژن سوم از مخلوطی از Zun azotic، گوگرد، گوگرد، و benzene که در حال مبارزه با تومور هستند، قادر به ایجاد مانع موقت ناشی از کم خونی ناشی از کم خونی در سلول جوان هستند
[ترجمه گوگل]خردل از نیتروژن آروبیتی سومین پورین زون از داروهای خالص آزوات، گوگرد، بنزن مبارزه با تومور برای ایجاد موج موقت آنتی بیوتیک جوان، تغییر یافته است

14. The biggest to amino acerbity demand still is animal feed additive.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تقاضا برای آمینو اسیدها هنوز هم مواد افزودنی حیوانی است
[ترجمه گوگل]بزرگترین تقاضای آمینو آلفا هنوز افزودنی خوراک دام است


کلمات دیگر: