کلمه جو
صفحه اصلی

accolade


معنی : سر بالایی، ستایش، خط اتصال، اکولاد
معانی دیگر : درود و آفرین، (معمولا جمع) هلهله و آفرین، تمجید، تشویق، با لبه ی شمشیر به شانه ی کسی زدن (و به او لقب و امتیازات اشرافی دادن)، در آغوش گرفتن تشریفاتی (هنگام اعطای القاب اشرافی)، (با دادن جایزه و یا رتبه و غیره) قرین افتخار کردن، فراز، سختی، مراسم اعطای منصب شوالیه یاسلحشوری و یا شهسواری، خطابرو به این شکل }{

انگلیسی به فارسی

سر بالایی، فراز، سختی، مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یا شهسواری، (موسیقی) خط اتصال، اکولاد، خطابرو(به این شکل}{)


تقدیر، ستایش، سر بالایی، خط اتصال، اکولاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an expression or mark of approval; honor; award.
مترادف: acclaim, commendation, honor, kudos
مشابه: acclamation, acknowledgment, applause, approbation, approval, award, compliment, congratulation, credit, encomium, laudation, plaudit, prize, recognition, recommendation, salvo, testimonial, tribute

- The actress received accolades from the critics for her performance in this new film.
[ترجمه رضا] هنرپیشه بخاطر عملکردش از سوی منتقدین مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه جوایز متعددی را از سوی منتقدان برای عملکرد خود در این فیلم جدید دریافت کرد
[ترجمه گوگل] هنرپیشه از منتقدان به خاطر عملکرد وی در این فیلم جدید، تقدیر می کند
- The governor's plan drew accolades from the state's mayors.
[ترجمه ترگمان] برنامه والی جوایز را از شهرداران دولت دریافت کرد
[ترجمه گوگل] طرح استاندار از شهرداران ایالت تقدیر کرد

• laurels, award or honor, expression of praise; brace or vertical line used in music to connect 2 or more staves (music); ceremonial bestowal of knighthood by tapping on a person's shoulders with a sword; curved molding (architecture)
an accolade is praise or an award given publicly to someone who is greatly admired; a formal word.

مترادف و متضاد

سربالایی (اسم)
acclivity, uphill, accolade, haughtiness, arrogance, ascent, rise, upgrade

ستایش (اسم)
eulogy, praise, accolade, adoration, worship, veneration, approbation, endorsement, commendation, laud, approval, backing, doxology, laudation, encomium

خط اتصال (اسم)
junction, joint, accolade, jointing, interface, juncture, seam

اکولاد (اسم)
accolade, brace

strong praise, recognition of achievement


Synonyms: approval, award, badge, decoration, distinction, honor, kudos, laurels


جملات نمونه

1. she received the accolade of the newspapers
او مورد تحسین و تمجید روزنامه ها قرار گرفت.

2. the iffland ring, which is the highest accolade of the german theater
حلقه ی ایفلند که بالاترین جایزه ی تئاتر آلمان است

3. She received a Grammy Award, the highest accolade in the music business.
[ترجمه ترگمان]او جایزه گرمی (the)را در کسب وکار موسیقی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او جایزه گرمی را دریافت کرد، بالاترین امتیاز در کسب و کار موسیقی است

4. Four restaurants have been awarded the highest accolade of a three - star rating .
[ترجمه ترگمان]چهار رستوران بیش ترین امتیاز را از درجه سه ستاره دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]چهار رستوران با بالاترین رتبه از امتیاز سه ستاره برخوردار شده اند

5. The Nobel prize has become the ultimate accolade in the sciences.
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل به the نهایی در علوم تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل به علم نهایی تبدیل شده است

6. Her approval was the highest accolade he could have received.
[ترجمه ترگمان]موافقت او بالاترین accolade بود که می توانست به او برسد
[ترجمه گوگل]تأیید او بالاترین امتیاز او بود

7. Cole grants them a grudging accolade.
[ترجمه ترگمان]کول آن ها را با بی میلی به آن ها اعطا می کند
[ترجمه گوگل]کول به آنها تقدیر می کند

8. So who should receive the accolade of riding the biggest wave?
[ترجمه ترگمان]بنابراین چه کسی باید با بیش ترین موج حرکت را دریافت کند؟
[ترجمه گوگل]پس چه کسی باید از بزرگترین موج سواری دریافت کند؟

9. This acclaimed the accolade of being the first steam locomotive on the railway!
[ترجمه ترگمان]این موضوع مورد تحسین قرار دادن اولین لوکوموتیو بخار در راه آهن را مورد تحسین قرار داد
[ترجمه گوگل]این تحسین برانگیز بودن اولین لوکوموتیو بخار در راه آهن بود!

10. But this generous accolade does not mean that we are resting on our laurels.
[ترجمه ترگمان]اما این مراسم سخاوتمندانه به این معنی نیست که ما روی laurels استراحت می کنیم
[ترجمه گوگل]اما این تعهد سخاوتمندانه به این معنا نیست که ما در لورنهای ما استراحت می کنیم

11. He probably accepts that the ultimate accolade for the county cricketer will now remain inaccessible.
[ترجمه ترگمان]او احتمالا قبول می کند که رکورد نهایی برای کریکت باز این استان در حال حاضر غیرقابل دسترسی باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]او احتمالا قبول می کند که تقدیر نهایی برای کریکتر کانتی در حال حاضر در دسترس نخواهد بود

12. And that's as high an accolade as any I can give it!
[ترجمه ترگمان]و آن هم به همان بلندی است که هر چیزی را می توانم به آن برسانم!
[ترجمه گوگل]و این همان قدرتی است که من می توانم آن را بدهم!

13. All that and an accolade from the intellectual socialist weekly!
[ترجمه ترگمان]همه این ها و accolade از هفته نامه سوسیالیست است!
[ترجمه گوگل]همه این ها و تقدیر از هفتگی سوسیالیست فکری!

14. Ari Hart recently received the accolade of being represented in the Museum of Modern Art.
[ترجمه ترگمان]آری هارت اخیرا این accolade را در موزه هنرهای معاصر دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]آری هارت به تازگی اعتراف خود را نسبت به حضور در موزه هنر مدرن دریافت کرده است

15. The accolade is designed to recognise all - round excellence.
[ترجمه ترگمان]این accolade برای به رسمیت شناختن تمام برتری همه جانبه طراحی شده است
[ترجمه گوگل]جایزه طراحی شده است به رسمیت شناختن همه جانبه عالی است

She received the accolade of the newspapers.

او مورد تحسین روزنامه‌ها قرار گرفت.


The Iffland Ring, which is the highest accolade of the German theater.

حلقه‌ی ایفلند که بالاترین جایزه‌ی تئاتر آلمان است.


پیشنهاد کاربران

تقدیر و تمجید


● تمجید
● جایزه والا، نشان افتخار

تعریف و تمجید

تقدیر و تشکر
قدردانی

پیشکش یا جایزه ای که به عنوان افتخار یا برای ابراز کاردرستی کسی به وی داده شود.


کلمات دیگر: