1. certain advantages accrue to people when they reach adulthood
وقتی افراد به سن بلوغ می رسند امتیازات بخصوصی به آنها تعلق می گیرد.
2. savings accounts accrue interest
به حساب های پس انداز بهره تعلق می گیرد.
3. Ability to think will accrue to you from good habits of study.
[ترجمه ترگمان]توانایی فکر کردن از عادات خوب تحصیل به شما افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]توانایی فکر کردن به شما از عادت های خوب مطالعه کمک خواهد کرد
4. Interest will accrue on the account at a rate of 7%.
[ترجمه فواد بهمنی] سود با نرخ 7 درصد به حساب تعلق خواهد گرفت.
[ترجمه ترگمان]سود با نرخ ۷ % افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]علاقه به حساب با نرخ 7٪ افزایش خواهد یافت
5. Interest will accrue until payment is made.
[ترجمه ترگمان]سود تا زمان پرداخت افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]تا زمانی که پرداخت انجام شود، بهره افزایش خواهد یافت
6. Interest will accrue if you keep your money in a savings account.
[ترجمه ایمان] اگر پول خود را در حساب پس انداز نگهدارید به آن سود تعلق خواهد گرفت.
[ترجمه ترگمان]اگر پول خود را در حساب پس انداز نگه دارید بهره افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر درآمد خود را در یک حساب پس انداز افزایش دهید، بهره افزایش خواهد یافت
7. Money kept in a savings bank will accrue to you with interest.
[ترجمه ترگمان]پول ذخیره شده در بانک پس انداز به نفع شما افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]پولی که در یک بانک پس انداز نگهداری می شود با توجه به سود شما افزایش می یابد
8. Indeed, the penalties mostly accrue to people who have small families.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مجازات بیشتر برای افرادی که خانواده های کوچک دارند افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در واقع، مجازات بیشتر به افرادی که خانواده های کوچک دارند، اختصاص می یابد
9. But remember that these cars accrue, and can withstand, significantly higher mileages than petrol cars, 50-90,000 being the norm.
[ترجمه ترگمان]اما به یاد داشته باشید که این خودروها ممکن است افزایش یابند و می توانند مقاومت کنند، نسبت به خودروهای بنزینی، ۵۰ تا ۹۰،۰۰۰ نفری معمولی هستند
[ترجمه گوگل]اما به یاد داشته باشید که این اتومبیل ها به میزان قابل توجهی بالاتر از اتومبیل های بنزین افزایش می یابد و می توانند مقاومت کنند، در حالی که 50-90،000 عادی است
10. Within a few weeks, they accrue a debt that negates the salary their recruiter had promised them.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند هفته، آن ها یک بدهی را افزایش دادند که حقوقی که استخدام کننده آن ها به آن ها وعده داده بود را خنثی می کند
[ترجمه گوگل]ظرف چند هفته، بدهی های خود را که موجب نگرانی از حقوق و دستمزد آنها می شود، دریافت می کنند، دریافت می کنند
11. No such advantage could accrue to wealthy daughters.
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیازی نداشت که با دخترهای ثروتمندی ازدواج کند
[ترجمه گوگل]چنین مزیتی نمیتواند به دختران ثروتمند برسد
12. But wisdom does not automatically accrue to an individual because he or she lived through certain seminal events.
[ترجمه ترگمان]اما عقل به طور خودکار به فرد افزایش نمی یابد، زیرا او از طریق برخی از رویداده ای مهم زندگی می کند
[ترجمه گوگل]اما حکمت به طور فردی به فرد نمی رسد زیرا او از طریق وقایع خاصی زندگی می کند
13. If significance is supposed to accrue with each repeated conjunction, it fails to do so for me.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار است معنا با هر پیوند تکراری افزایش یابد، این کار برای من هم ناموفق است
[ترجمه گوگل]اگر با هر پیوند مکرر اهمیت داشته باشد، این کار را برای من انجام نمی دهد
14. Officials say the options will offer investors a longer time in which to accrue profits.
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که این گزینه ها برای سرمایه گذاران زمان بیشتری را برای افزایش سود پیشنهاد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که این گزینه ها سرمایه گذاران را برای مدت زمانی طولانی تر که سود را افزایش می دهند، ارائه می دهد
15. If you do not pay within 28 days, interest will accrue.
[ترجمه ترگمان]اگر ظرف ۲۸ روز پول ندهید، سود افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر مدت 28 روز پرداخت نکنید، علاقه افزایش خواهد یافت