کلمه جو
صفحه اصلی

accrue


معنی : تعلق گرفتن، افزوده شدن، منتج گردیدن
معانی دیگر : انباشته شدن، عاید شدن، رسیدن به، مرتب اضافه شدن (بهره ی پول)، به دست آمدن، حاصل شدن

انگلیسی به فارسی

افزوده شدن، منتج گردیدن، تعلق گرفتن


جمع کن، تعلق گرفتن، افزوده شدن، منتج گردیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: accrues, accruing, accrued
• : تعریف: to grow or accumulate over time, esp. as something of benefit.
مترادف: accumulate, augment, build, build up, collect, grow, heap, increase, pile, redound
مشابه: amass, enlarge, expand, gather, swell, wax

- Interest accrues in a savings account.
[ترجمه علی] بهره در حساب پس انداز افزایش می یابد.
[ترجمه رحمانی] بهره به حساب پس انداز تعلق می گیرد
[ترجمه ترگمان] سود به حساب پس انداز است
[ترجمه گوگل] علاقه در حساب پس انداز افزایش می یابد
- Our knowledge of the past accrues with the work of historians.
[ترجمه کلونر کلونریان] دانش ما از گذشته، از کار های مورخان منتج گردیده
[ترجمه ترگمان] آگاهی ما از the گذشته با کار مورخان
[ترجمه گوگل] دانش ما از گذشته با کار مورخان متولد شده است

• accumulate, amass, compile; increase; grow
if money or interest accrues or is accrued, it gradually increases in amount over a period of time.
if you accrue things or if they accrue, you collect them or allow them to accumulate over a period of time; a formal use.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] تعلق گرفتن، عاید شدن، حاصل شدن، ذخیره شدن (کردن)، پدید آمدن یا ایجاد شدن
[ریاضیات] حاصل شدن، افزوده شدن، تعلق گرفتن، منتج گردیدن، فراهم شدن

مترادف و متضاد

تعلق گرفتن (فعل)
accrue

افزوده شدن (فعل)
accrue

منتج گردیدن (فعل)
accrue

increase by addition or growth, often financial


Synonyms: accumulate, amass, build up, collect, enlarge, flow, gather, grow, increase


Antonyms: decrease, lose


جملات نمونه

1. certain advantages accrue to people when they reach adulthood
وقتی افراد به سن بلوغ می رسند امتیازات بخصوصی به آنها تعلق می گیرد.

2. savings accounts accrue interest
به حساب های پس انداز بهره تعلق می گیرد.

3. Ability to think will accrue to you from good habits of study.
[ترجمه ترگمان]توانایی فکر کردن از عادات خوب تحصیل به شما افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]توانایی فکر کردن به شما از عادت های خوب مطالعه کمک خواهد کرد

4. Interest will accrue on the account at a rate of 7%.
[ترجمه فواد بهمنی] سود با نرخ 7 درصد به حساب تعلق خواهد گرفت.
[ترجمه ترگمان]سود با نرخ ۷ % افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]علاقه به حساب با نرخ 7٪ افزایش خواهد یافت

5. Interest will accrue until payment is made.
[ترجمه ترگمان]سود تا زمان پرداخت افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]تا زمانی که پرداخت انجام شود، بهره افزایش خواهد یافت

6. Interest will accrue if you keep your money in a savings account.
[ترجمه ایمان] اگر پول خود را در حساب پس انداز نگهدارید به آن سود تعلق خواهد گرفت.
[ترجمه ترگمان]اگر پول خود را در حساب پس انداز نگه دارید بهره افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر درآمد خود را در یک حساب پس انداز افزایش دهید، بهره افزایش خواهد یافت

7. Money kept in a savings bank will accrue to you with interest.
[ترجمه ترگمان]پول ذخیره شده در بانک پس انداز به نفع شما افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]پولی که در یک بانک پس انداز نگهداری می شود با توجه به سود شما افزایش می یابد

8. Indeed, the penalties mostly accrue to people who have small families.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، مجازات بیشتر برای افرادی که خانواده های کوچک دارند افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در واقع، مجازات بیشتر به افرادی که خانواده های کوچک دارند، اختصاص می یابد

9. But remember that these cars accrue, and can withstand, significantly higher mileages than petrol cars, 50-90,000 being the norm.
[ترجمه ترگمان]اما به یاد داشته باشید که این خودروها ممکن است افزایش یابند و می توانند مقاومت کنند، نسبت به خودروهای بنزینی، ۵۰ تا ۹۰،۰۰۰ نفری معمولی هستند
[ترجمه گوگل]اما به یاد داشته باشید که این اتومبیل ها به میزان قابل توجهی بالاتر از اتومبیل های بنزین افزایش می یابد و می توانند مقاومت کنند، در حالی که 50-90،000 عادی است

10. Within a few weeks, they accrue a debt that negates the salary their recruiter had promised them.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند هفته، آن ها یک بدهی را افزایش دادند که حقوقی که استخدام کننده آن ها به آن ها وعده داده بود را خنثی می کند
[ترجمه گوگل]ظرف چند هفته، بدهی های خود را که موجب نگرانی از حقوق و دستمزد آنها می شود، دریافت می کنند، دریافت می کنند

11. No such advantage could accrue to wealthy daughters.
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیازی نداشت که با دخترهای ثروتمندی ازدواج کند
[ترجمه گوگل]چنین مزیتی نمیتواند به دختران ثروتمند برسد

12. But wisdom does not automatically accrue to an individual because he or she lived through certain seminal events.
[ترجمه ترگمان]اما عقل به طور خودکار به فرد افزایش نمی یابد، زیرا او از طریق برخی از رویداده ای مهم زندگی می کند
[ترجمه گوگل]اما حکمت به طور فردی به فرد نمی رسد زیرا او از طریق وقایع خاصی زندگی می کند

13. If significance is supposed to accrue with each repeated conjunction, it fails to do so for me.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار است معنا با هر پیوند تکراری افزایش یابد، این کار برای من هم ناموفق است
[ترجمه گوگل]اگر با هر پیوند مکرر اهمیت داشته باشد، این کار را برای من انجام نمی دهد

14. Officials say the options will offer investors a longer time in which to accrue profits.
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که این گزینه ها برای سرمایه گذاران زمان بیشتری را برای افزایش سود پیشنهاد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که این گزینه ها سرمایه گذاران را برای مدت زمانی طولانی تر که سود را افزایش می دهند، ارائه می دهد

15. If you do not pay within 28 days, interest will accrue.
[ترجمه ترگمان]اگر ظرف ۲۸ روز پول ندهید، سود افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر مدت 28 روز پرداخت نکنید، علاقه افزایش خواهد یافت

Savings accounts accrue interest.

به حساب‌های پس‌انداز بهره تعلق می‌گیرد.


Certain advantages accrue to people when they reach adulthood.

وقتی افراد به سن بلوغ می‌رسند، امتیازات به‌خصوصی به آنها تعلق می‌گیرد.


accured interest

بهره‌ی جمع شده (متعلقه)


پیشنهاد کاربران

جاری شدن تعهد ( ولوآنکه هیچ رویداد مالی یا معامله ای صورت نگیرد, نظیر تعلق بهره طی دوره, تعلق حقوق و دستمزد بدلیل گذرزمان ) , تعهد پیامدی, شکل گیری تعهد ( نظیر تعهدات مربوط به هزینه های ثبت نشده ) ,

افزایش یافتن
جمع شدن

benefits accruing from
مزایای جمع آوری از


کلمات دیگر: