1. A sparrow alighted on the branch.
[ترجمه نادر] یک گنجشک در شاخه افتاده است
[ترجمه ترگمان]یک گنجشک روی شاخه پیاده شد
[ترجمه گوگل]یک جادوگر در شاخه افتاده است
2. The sparrow perked up its tail.
[ترجمه ترگمان]گنجشک دمش را بالا آورد
[ترجمه گوگل]جادوگر دم خود را پر کرد
3. The sparrow has a worm in its beak.
[ترجمه ترگمان]گنجشک یک کرم به منقار دارد
[ترجمه گوگل]جلبک دارای کرم در شکمش است
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
5. A sparrow may be small but it has all the vital organs.
[ترجمه ترگمان]گنجشک می تواند کوچک باشد اما تمام اندام های حیاتی دارد
[ترجمه گوگل]جادوگر ممکن است کوچک باشد اما دارای تمام اجزای حیاتی است
6. A sparrow is very alert in its movements.
[ترجمه ترگمان]گنجشک در حرکاتش بسیار هوشیار است
[ترجمه گوگل]جادوگر در حرکاتش بسیار آگاه است
7. A sparrow became / got entangled in the net / wire.
[ترجمه ترگمان]گنجشک در تور \/ سیم گرفتار شد
[ترجمه گوگل]یک جادوگر در شبکه / سیم گرفتار شد / گرفتار شد
8. Mr Sparrow has acted with commendable speed.
[ترجمه ترگمان]گنجشک Sparrow با سرعت قابل ستایش عمل کرده است
[ترجمه گوگل]آقای اسپارو با سرعت قابل قبول عمل کرده است
9. The sparrow crossed the lawn in a series of hops.
[ترجمه ترگمان]گنجشک روی چمن ها با یک سری رازک از چمن ها گذشت
[ترجمه گوگل]جادوگر در یک سری هپ ها از چمن عبور کرد
10. The boy has got a hen sparrow.
[ترجمه ترگمان]اون پسر یه گنجشک داره
[ترجمه گوگل]پسر جادوگر مرغ داره
11. The bird is a sparrow.
[ترجمه ترگمان]پرنده گنجشک است
[ترجمه گوگل]پرنده جادوگر است
12. The sparrow alighted on a nearby branch.
[ترجمه ترگمان]گنجشک روی شاخه درختی پیاده شد
[ترجمه گوگل]جادوگر در یک شاخه ی اطراف نشسته است
13. After the main Sparrow Force surrendered, the role of the Company was truly independent.
[ترجمه ترگمان]بعد از تسلیم نیروی اصلی گنجشک، نقش شرکت واقعا مستقل بود
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه نیروی اصلی سپر تسلیم شد، نقش شرکت واقعا مستقل بود
14. I can tell the difference between a sparrow and a swan and that's about it.
[ترجمه ترگمان]من می توانم تفاوت بین یک گنجشک و یک قو را تشخیص دهم
[ترجمه گوگل]من می توانم تفاوت بین یک جادوگر و یک قوچ را بگویم و این در مورد آن است
15. A sparrow hawk appeared - and all hell broke loose!
[ترجمه ترگمان]یک گنجشک کوچولو ظاهر شد - و همه چی از بین رفت!
[ترجمه گوگل]یک هویج هویج ظاهر شد - و همه جهنم شل شد!