کلمه جو
صفحه اصلی

backstage


معنی : محرمانه، در پس پرده، مربوط به پشت پردهء نمایش
معانی دیگر : در خفا، در خلوت، (تئاتر و غیره) عقب صحنه (به ویژه جناحین آن)، پس صحنه، وابسته به زندگی هنرپیشگی، خصوصی، مربوط به پشت پرده ءنمایش مخصوصااطاق رخت کن

انگلیسی به فارسی

در پس پرده، محرمانه، خصوصی، مربوط به پشت پرده نمایش (مخصوص اطاق رخت‌کن)


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: to or in the areas of a theater stage that are not visible to the audience, esp. the wings and dressing rooms.
متضاد: onstage

- We went backstage to give the actress some flowers.
[ترجمه ترگمان] ما به پشت صحنه رفتیم تا به بازیگر تعدادی گل بدهیم
[ترجمه گوگل] ما پشت صحنه رفتیم تا به بازیگر بازی کنیم
صفت ( adjective )
(1) تعریف: taking place or located behind the areas of a theater stage that are not visible to the audience.
متضاد: onstage

- a backstage celebration
[ترجمه ترگمان] جشن پشت صحنه
[ترجمه گوگل] جشن پشت صحنه

(2) تعریف: hidden from public or common knowledge; secret.

- a backstage political scheme
[ترجمه ترگمان] طرحی سیاسی پشت صحنه
[ترجمه گوگل] یک طرح سیاسی پشت صحنه
اسم ( noun )
• : تعریف: the areas behind a theater stage that are not visible to the audience.

• behind the stage; toward the rear of the stage; behind the scenes, out of public view
occurring or located behind the stage; secret, hidden, kept out of public view; of or pertaining to the private lives of famous celebrities
area behind the curtain (in a theater); rooms located behind the stage of a theater (i.e. dressing rooms)
in a theatre, backstage refers to the areas behind the stage.

مترادف و متضاد

محرمانه (صفت)
tete-a-tete, secret, surreptitious, private, arcane, confidential, closed, esoteric, backstage, hush-hush

در پس پرده (صفت)
backstage

مربوط به پشت پردهء نمایش (صفت)
backstage

جملات نمونه

1. backstage negotiations
مذاکرات پشت پرده

2. We went backstage after the show to meet the actors.
[ترجمه ترگمان]پس از نمایش برای ملاقات با بازیگران پشت صحنه رفتیم
[ترجمه گوگل]ما بعد از نمایش به دیدار بازیگران رفتیم

3. He went backstage and asked for her autograph.
[ترجمه ترگمان]او به پشت پرده رفت و از او امضا خواست
[ترجمه گوگل]او در پشت صحنه رفت و از او خواسته بود

4. I'd like to know what really goes on backstage in government.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم بدونم در پشت پرده چه خبره
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم که واقعا در دولت پشت صحنه قرار دارد

5. The audience is not allowed backstage.
[ترجمه ترگمان]حضار اجازه ورود به صحنه را ندارند
[ترجمه گوگل]مخاطبان مجاز نیستند

6. They came backstage afterward, cooing and toadying to him.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، پس از آن که به پشت صحنه آمدند، cooing و toadying را به او دادند
[ترجمه گوگل]آنها بعدا پشت سر گذاشتند و او را در آغوش گرفتند

7. I was taken backstage to meet the actors.
[ترجمه ترگمان]به پشت صحنه برده شدم تا بازیگران را ملاقات کنم
[ترجمه گوگل]من پشت صحنه برای دیدار با بازیگران برگزار شد

8. I've been hanging out backstage with the band.
[ترجمه ترگمان]من پشت صحنه با گروه بودم
[ترجمه گوگل]من پشت صحنه با گروه حلقه زده است

9. Backstage at the Brixton Academy two fans were kicked to the ground while attempting to gain admittance to the dressing room.
[ترجمه ترگمان]Backstage در آکادمی بریکستون در حالی که قصد ورود به رخت کن را داشتند به زمین پرتاب شدند
[ترجمه گوگل]پشت صحنه در آکادمی Brixton دو طرفدار در حالی که تلاش برای پذیرش در اتاق پانسمان به زمین لگد زده شد

10. It was like Hi De Hi backstage, very much so.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که سلام بر پشت صحنه، خیلی زیاد
[ترجمه گوگل]این مثل صحنه های بسیار خوبی بود، خیلی خوب بود

11. Backstage staff assembling and building the set are looking for a 1930s-style upright wheelchair, and a male ventriloquist's dummy.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در حال مونتاژ و ساخت مجموعه هستند، به دنبال یک صندلی چرخدار با سبک دهه ۱۹۳۰ هستند، و یک مانکن مرد که از درون شکم حرف می زند
[ترجمه گوگل]کارکنان پشت صحنه، مونتاژ و ساخت مجموعه ها، به دنبال یک صندلی چرخدار 1930s به سبک راست و یک ساختار مردانه ventriloquist هستند

12. As the royal party was brought round backstage, my thirst got the better of me.
[ترجمه ترگمان]وقتی که افراد گارد سلطنتی نزدیک صحنه جمع شدند تشنگی من از من بهتر شد
[ترجمه گوگل]همانطور که حزب سلطنتی پشت صحنه برگزار شد، تشنگی من بهتر از من بود

13. Backstage, Paul was surrounded by bimbos in short skirts just waiting for him to notice them.
[ترجمه ترگمان]پل، پل را احاطه کرده بود، با دامن کوتاه و دامن کوتاه، فقط منتظر بود که او متوجه آن ها شود
[ترجمه گوگل]در پشت صحنه، پل، توسط bimbos در دامن کوتاه احاطه شده بود فقط در انتظار او را به آنها را متوجه

14. They pour into the backstage car park like expensive treacle and come to a halt at the crack of a whip.
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد پارکینگ پشت صحنه مثل شیره قند می شوند و در کنار شلاق توقف می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به پارک ماشین پشت صحنه مانند پودر گرانده می آیند و در شکاف شلاق متوقف می شوند

backstage negotiations

مذاکرات پشت پرده


پیشنهاد کاربران

پشت صحنه

پشت پرده نمایش


کلمات دیگر: