کلمه جو
صفحه اصلی

accusative


معنی : اتهامی، حالت مفعولی، رایی
معانی دیگر : (دستور زبان) حالت مفعولی، مفعول، مفعول مستقیم

انگلیسی به فارسی

(دستور زبان) حالت مفعولی، مفعول، اتهامی، رایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: denoting, relating to, or in a grammatical case that usu. marks direct objects of verbs or objects of prepositions; objective.
مشابه: objective

- In Russian, the word "book" in the sentence "I bought a book" would be in the accusative form since it is the direct object of "bought."
[ترجمه ترگمان] به زبان روسی کلمه \"کتاب\" در جمله \"من یک کتاب خریدم\" در فرم accusative بود چون آن شی مستقیم \"خریداری شده\" بود
[ترجمه گوگل] در روسیه، کلمه 'کتاب' در جمله 'من خریداری یک کتاب' در شکل متقاعد کننده ای خواهد بود، زیرا این هدف مستقیم 'خریداری شده' است

(2) تعریف: accusatory.
اسم ( noun )
مشتقات: accusatival (adj.), accusatively (adv.)
• : تعریف: the accusative case, or a word marked by this case.
مشابه: objective

• case which marks the direct object of a verb (grammar)
of the case which marks the direct object of a verb (grammar)
in some languages, for example latin, the accusative case is a form of a noun that is used when that noun is the object of a verb or certain prepositions. adjective here but can be used as a singular noun. e.g. it's in the accusative.

مترادف و متضاد

اتهامی (صفت)
accusative, accusatory

حالت مفعولی (صفت)
accusative, dative, objective

رایی (صفت)
accusative

جملات نمونه

1. the accusative case
حالت مفعولی،حالت رایی

2. The accusative forms of the pronouns 'I', 'he', 'she' and 'we' are 'me', 'her', 'him' and 'us'.
[ترجمه ترگمان]من و او، او، او، ما، او، او، او، من و او هستیم
[ترجمه گوگل]اشکال اتفاقی از ضمایر 'من'، 'او'، 'او' و 'ما'، 'من'، 'او'، 'او' و 'ما' است

3. The accusative forms of the pronouns 'I', 'we' and 'she' are 'me', 'us' and 'her'.
[ترجمه ترگمان]من و او، ما، او، ما، او، من و او هستیم
[ترجمه گوگل]اشکال متجلی از ضمایر 'من'، 'ما' و 'او'، 'من'، 'ما' و 'او' است

4. I. Types of narrow - sense accusative subject sentence in newspaper news lead.
[ترجمه ترگمان]I - انواع جملات محدود به معنای محدود کننده در اخبار روزنامه ها
[ترجمه گوگل]I انواع حکم تکلیف تکان دهنده تنگ نظر در اخبار روزنامه ها منجر می شود

5. Most transitive verbs govern the accusative case in German.
[ترجمه ترگمان]لازم است که تازه ترین افعال، حالت accusative را در زبان آلمانی اداره کنند
[ترجمه گوگل]اکثر فعل های ترانسفورماتور پرونده متهم را در آلمان اداره می کنند

6. Accusative — Mein en gut en Freund, my good friend.
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]توهین آمیز - مین جنون فرورد، دوست خوب من

7. The default case in English is accusative.
[ترجمه ترگمان]حالت پیش فرض در زبان انگلیسی accusative است
[ترجمه گوگل]پرونده پیش فرض انگلیسی است متهم است

8. The distinctions of nominative and accusative in nouns are realized by word order, with the one before the verb as the nominative and the one after it as the accusative.
[ترجمه ترگمان]تمایزات of و accusative در اسم ها به ترتیب کلمه، با یک قبل از فعل به عنوان the و دیگری بعد از آن به عنوان the تشخیص داده می شوند
[ترجمه گوگل]تمایز اسامی نامزدی و متشابه در اسم ها به واسطه دستور کلمه، با اولین قبل از فعل به عنوان نامزدی و یکی پس از آن به عنوان متهم است

9. In the sentence, 'I saw him today', the word 'him' is in the accusative.
[ترجمه ترگمان]در این جمله، امروز او را دیدم، کلمه او در حالت رایی است
[ترجمه گوگل]در جمله 'من امروز او را دیدم'، کلمه 'او' در متهم است

10. He object of the verb with that word in front of the body followed by accusative particle.
[ترجمه ترگمان]او فعل را با آن کلمه در مقابل بدن دنبال می کند که ذره ذره دنبال می شود
[ترجمه گوگل]او از فعل با این کلمه در مقابل بدن، به دنبال آن ذره متهم است

11. When the predicate verb is a multivalent verb, two other types will be produced: accusative subject and reason subject.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فعل predicate فعل multivalent است، دو نوع دیگر تولید می شوند: سوژه و موضوع منطقی
[ترجمه گوگل]هنگامی که فعل پیشین یک فعل چند ضلعی است، دو نوع دیگر، موضوع و موضوعی متضاد مطرح می شود

12. The characteristics of this teaching method is easy to teach and easy to learn, and more accusative .
[ترجمه ترگمان]استفاده از این روش تدریس آسان است و یادگیری آسان و آسان تر است
[ترجمه گوگل]ویژگی های این روش تدریس آسان تدریس و یادگیری آسان است و متضاد است

13. This body should be completed in the end after the word nominative or accusative particle depends on the particle after the verb is transitive or automatic words.
[ترجمه ترگمان]این جسم باید در پایان بعد از کلمه nominative و یا ذره accusative به ذره بعد از فعل باشد، پس از فعل، متعدی و یا خودکار است
[ترجمه گوگل]این بدن باید در پایان به پایان برسد پس از آنکه کلمه ذره ذاتی یا ذاتی به ذرات بستگی دارد پس از فعل، واژه های پیوسته یا خودکار است

14. Words do not automatically follow the object, that word in front of the back of the body can not be with accusative particle, in addition to only fill in the nominative particle.
[ترجمه ترگمان]کلمات به طور خودکار هدف را دنبال نمی کنند، این کلمه در مقابل بدن نمی تواند با ذره accusative باشد علاوه بر این که تنها ذره nominative را پر کند
[ترجمه گوگل]کلمات به طور خودکار موضوع را دنبال نمی کنند، آن کلمه در مقابل عقب بدن نمی تواند با ذرات اتهام همراه باشد، علاوه بر این فقط ذره نامی را پر می کند

پیشنهاد کاربران

در دستور زبان ( مفعول مستقیم یا بی واسطه )


کلمات دیگر: