کلمه جو
صفحه اصلی

adduce


معنی : گفتن، استشهاد کردن، احضار کردن
معانی دیگر : شاهد آوردن، به عنوان دلیل ذکر کردن، برهان آوردن، برای اثبات ذکر کردن، استناد کردن، برای مثال گفتن، اقامه ی دلیل کردن، اقامهی دلیل کردن darwin adduced the fossil record as proof for his theory داروین از تاریخ فسیلها برای اثبات نظریهی خود استفاده کرد then he adduced new evidence سپس گواه جدیدی را اقامه کرد

انگلیسی به فارسی

استشهاد کردن، شاهد آوردن، به‌عنوان دلیل ذکر کردن، برهان آوردن، برای اثبات ذکر کردن، استناد کردن، برای مثال گفتن، اقامه‌ی دلیل کردن


اضافه کردن، گفتن، استشهاد کردن، احضار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: adduces, adducing, adduced
مشتقات: adducible (adj.), adducer (n.)
• : تعریف: to cite as evidence or proof; bring to bear in argument or discussion.
مشابه: cite, quote

• offer as an example, bring forward in argument, offer as proof, cite as evidence
if you adduce a fact, a reason, or evidence, you use it to support an argument; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اقامه کردن دلیل، استناد کردن، ذکر کردن، نقل کردن، ارائه دادن

مترادف و متضاد

گفتن (فعل)
utter, declare, relate, tell, inform, say, adduce, tongue, mouth, observe, cite, intimate, bubble, rehearse

استشهاد کردن (فعل)
adduce

احضار کردن (فعل)
adduce, call up, summon, evoke, call, invite, invocate

affirm


Synonyms: cite, illustrate, point out, prove, show


جملات نمونه

1. When you adduce evidence of this nature, you must be sure of your sources.
[ترجمه ترگمان]وقتی شواهد این طبیعت را می بینید، باید از منابع خود مطمئن باشید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شواهدی از این نوع را ارائه می کنید، باید از منابع خود مطمئن شوید

2. We can adduce evidence to support the claim.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم شواهدی برای حمایت از این ادعا پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم شواهدی را برای حمایت از این ادعا ارائه دهیم

3. I could adduce several reasons for his strange behaviour.
[ترجمه ترگمان]می توانستم چند دلیل برای رفتار عجیب او پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم دلایل متعددی برای رفتار عجیب و غریب خود ارائه دهم

4. You must adduce a lot of examples to support your argument.
[ترجمه ترگمان]شما باید مثال های زیادی برای حمایت از استدلال خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما باید نمونه هایی را برای حمایت از استدلال خود ارائه دهید

5. The defending lawyer was able to adduce evidence of his client's innocence.
[ترجمه ترگمان]وکیل مدافع مدافع قادر بود مدارک بی گناهی موکلش را به اثبات برساند
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع قادر به ارائه شواهد بی گناهی مشتری بود

6. In section 5 I shall adduce evidence from the outer city that suggests that this view is correct.
[ترجمه ترگمان]در بخش ۵ من شواهدی از شهر بیرونی ارایه خواهم کرد که نشان می دهد این دیدگاه درست است
[ترجمه گوگل]در بخش 5، شواهدی را از شهر بیرونی ارائه می دهم که نشان می دهد این دیدگاه درست است

7. They adduce support for it mainly by removing misunderstandings and a few possible objections.
[ترجمه ترگمان]آن ها عمدتا با حذف سو تفاهم و چند ایراد ممکن از آن پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها حمایت از آن را عمدتا با برداشتن سوء تفاهم و چندین اعتراض ممکن می کنند

8. We can always adduce adequate reasons for whatever we may have done or said.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه می توانیم دلایل کافی برای هر کاری که ممکن است انجام بدهیم داشته باشیم و یا گفته باشیم
[ترجمه گوگل]ما همیشه می توانیم دلایل کافی برای آنچه که ممکن است انجام داده ایم را بیان کنیم

9. The respondent may also adduce argument.
[ترجمه ترگمان]پاسخ دهنده همچنین ممکن است استدلال کند
[ترجمه گوگل]پاسخ دهنده همچنین ممکن است استدلال کند

10. The prosecution sought to adduce in evidence documents which contained statements made by the defendant in the earlier bankruptcy proceedings.
[ترجمه ترگمان]دادستان به دنبال adduce مدارک مدارک بود که حاوی اظهارات متهم در اقدامات ورشکستگی اولیه بودند
[ترجمه گوگل]پیگرد قانونی خواستار ارائه اسناد شواهدی بود که حاوی اظهارات متهمان در دادرسی های ورشکستگی قبلی بود

11. He must adduce sufficient evidence to satisfy the statutory criteria for the making of a particular order.
[ترجمه ترگمان]او باید شواهد کافی برای برآورده کردن معیارهای قانونی برای ایجاد یک سفارش خاص داشته باشد
[ترجمه گوگل]او باید مدارک کافی برای ارزیابی معیارهای قانونی برای ایجاد یک سفارش خاص را ارائه دهد

12. Pcharter adduce us your everyman price C. I. F. Los Angeles across-the-board of our 5% commission, advertence the ancient date of addition.
[ترجمه ترگمان]Pcharter قیمت everyman را به ما می دهد من اف لس انجلس، از طرف دیگر کمیسیون ۵ % ما، به تاریخ باستان اضافه می شود
[ترجمه گوگل]Pcharter ما قیمت odiman خود را C I F لس آنجلس در سراسر هیئت مدیره از 5 درصد کمیسیون ما، advertence تاریخ باستانی اضافه کردن

13. Adduce a lot of strives for this kind of freedom example on the history.
[ترجمه ترگمان]تلاش بسیاری برای این نوع آزادی برای این نوع آزادی در تاریخ انجام می دهد
[ترجمه گوگل]برای مثال این آزادی از تاریخ، تلاش زیادی می کند

Darwin adduced the fossil record as proof for his theory.

داروین از تاریخ فسیل‌ها برای اثبات نظریه‌ی خود استفاده کرد.


Then he adduced new evidence.

سپس گواه جدیدی را اقامه کرد.


پیشنهاد کاربران

بیان کردن

Adducing evidence
ارائه دلیل


کلمات دیگر: