1. The secret of successful trout fishing is finding the right bait.
رمز موفقیت در صید ماهی قزل آلا، انتخاب یک طعمه مناسب است
2. How can you expect to bait Mike into running for the class presidency when he has already refused every appeal?
چطور می توانی "مایک" را ترغیب به قبول نمایندگی کلاس کنی در حالی که او تا به حال تمام در خواست ها را رد کرده است؟
3. Eddie is a good hunter because he knows the merit of each kind of bait for the different animals.
ادی شکارچی خوبی است چون ویژگی های هر طعمه ای را برای شکار حیوانات مختلف می داند
4. to bait a trap with meat
(برای جلب حیوان) گوشت (طعمه) در تله گذاشتن
5. swallow the bait
گول خوردن،باور کردن،ملعبه شدن
6. fish nibbled at the bait
ماهی ها طعمه را گاز زدند.
7. worms are good fish bait
کرم برای ماهیگیری گولزنه ی خوبی است.
8. in espionage sex is used as a bait
در جاسوسی از سکس برای به دام اندازی استفاده می شود.
9. He used maggots as live bait.
[ترجمه ترگمان]اون از کرم ها به عنوان طعمه استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]او از زنجبیل به عنوان طعمه زنده استفاده کرد
10. The hungry rat ravened down the poison bait.
[ترجمه ترگمان]موش گرسنه به طعمه سم حمله کرد
[ترجمه گوگل]موش گرسنه طعمه سمی را طعمه انداخت
11. They were digging up worms to use for bait.
[ترجمه ترگمان]اونا دنبال کرم کردن که برای طعمه استفاده کنن
[ترجمه گوگل]آنها کرم ها را برای استفاده از طعمه ها کشیدند
12. A trap was laid, with fresh bait.
[ترجمه ترگمان]دام پهن شد و طعمه تازه شد
[ترجمه گوگل]یک تله گذاشته شد، با طعمه تازه
13. We put down some poisoned bait to kill the rats.
[ترجمه ترگمان] ما یه طعمه مسموم کردیم که موش ها رو بکشیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از طعمه های سمی را برای کشتن موش ها گذاشتیم
14. Plenty of people took the bait and lost their life savings.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم طعمه را گرفتند و پس انداز زندگی شان را از دست دادند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردم طعمه را گرفتند و پس انداز زندگی خود را از دست دادند
15. Bait your hook with a worm.
[ترجمه ترگمان]طعمه تو با یه کرم
[ترجمه گوگل]طعمه قلاب خود را با کرم
16. The police used him as bait to trap the killers.
[ترجمه ترگمان]پلیس از اون به عنوان طعمه برای تله انداختن قاتل ها استفاده کرده
[ترجمه گوگل]پلیس او را به عنوان طعمه به قتل رساند
17. People use maggots as bait when they go fishing.
[ترجمه ترگمان]مردم از کرم ها به عنوان طعمه استفاده می کنند وقتی که به ماهیگیری می روند
[ترجمه گوگل]وقتی ماهیگیری می کنید، مردم به عنوان طعمه از قارچ ها استفاده می کنند
18. They used fake signal lights to bait the enemy ships onto the rocks.
[ترجمه ترگمان]ان ها از چراغ های جعلی برای طعمه استفاده می کردند تا کشتی های دشمن را به سمت صخره ها پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]آنها از چراغ های سیگنال جعلی برای تکان دادن کشتی های دشمن بر روی سنگ استفاده می کردند
19. The fish nibbled at/rose to/took/swallowed the bait.
[ترجمه ترگمان]ماهی قلاب را به دندان گرفت \/ از جا برخاست و طعمه را بلعید
[ترجمه گوگل]ماهی ماهی ها را زد / طلوع کرد / طلوع کرد
20. The fisherman plopped the bait into the river.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر طعمه را به رودخانه رساند
[ترجمه گوگل]ماهیگیر طعمه را به رودخانه تقسیم کرد