کلمه جو
صفحه اصلی

aeroplane


معنی : هواپیما، طیاره
معانی دیگر : (انگلیس و استرالیا و زلاندنو) هواپیما (رجوع شود به:airplane)، airplane : هواپیما

انگلیسی به فارسی

( airplane =) هواپیما، طیاره


هواپیما، طیاره


انگلیسی به انگلیسی

• airplane, jet plane
an aeroplane is a vehicle with wings and engines that can fly through the air.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هواپیما

مترادف و متضاد

هواپیما (اسم)
aircraft, plane, airplane, ship, flying machine, aeroplane

طیاره (اسم)
aircraft, airplane, aeroplane

جملات نمونه

1. The guerrillas shot down one aeroplane and captured the pilot.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] چریکها ( پارتیزان ها ) به یک هواپیما شلیک کردند و خلبان آن را دستگیر کردند.
[ترجمه ترگمان]گوریل ها در یک هواپیما شلیک کردند و خلبان را دستگیر کردند
[ترجمه گوگل]چریکها یک هواپیمای شلیک کردند و خلبان را اسیر کردند

2. I've never flown in an aeroplane.
[ترجمه Mahla] من هیچ زمان همراه هواپیما پرواز نکرده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت با هواپیما پرواز نکرده ام
[ترجمه گوگل]من هرگز در هواپیما پرواز نکرده ام

3. The aeroplane had to make a forced landing because one of the engines cut out.
[ترجمه ترگمان]هواپیما مجبور شد به زور فرود بیاید چون یکی از موتورها خاموش شد
[ترجمه گوگل]این هواپیما مجبور به فرود اجباری شد زیرا یکی از موتورها قطع شد

4. The aeroplane was flying a few feet above the sea.
[ترجمه ترگمان]هواپیما چند متر بالاتر از دریا پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]این هواپیما چند متر بیش از دریا پرواز کرد

5. The aeroplane made its maiden flight in 197
[ترجمه ترگمان]هواپیما باعث شد که پرواز maiden در پرواز ۱۹۷ برگزار شود
[ترجمه گوگل]این هواپیما اولین پرواز خود را در سال 197 انجام داد

6. Concorde inaugurateda new era in aeroplane travel.
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای کنکورد در حال سفر به عصر جدید هستند
[ترجمه گوگل]کنکورد در عصر جدید در سفر هواپیما افتتاح شد

7. The aeroplane will travel at twice the speed of sound.
[ترجمه ترگمان]هواپیما دو برابر سرعت صوت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]هواپیما با دو برابر سرعت صدای سفر می کند

8. An aeroplane was circling round far overhead.
[ترجمه ترگمان]هواپیما دور بالای سرم می چرخید
[ترجمه گوگل]یک هواپیما در سرتاسر غار چرخید

9. He flew the aeroplane over to France.
[ترجمه ترگمان]هواپیما را به سوی فرانسه پرواز کرد
[ترجمه گوگل]او این هواپیما را به فرانسه سفر کرد

10. The aeroplane landed us at the airport in Barcelona.
[ترجمه ترگمان]هواپیما در فرودگاه بارسلون فرود آمد
[ترجمه گوگل]این هواپیما ما را در فرودگاه بارسلونا فرود آورد

11. An aeroplane started for Tokyo yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز هواپیمایی برای توکیو شروع به حرکت کرد
[ترجمه گوگل]یک هواپیما دیروز برای توکیو آغاز شد

12. An aeroplane is roaring overhead.
[ترجمه ترگمان]هواپیما در آسمان غرش می کند
[ترجمه گوگل]هواپیما سر و صدا سر و صدا دارد

13. The aeroplane was gyrating about the sky in a most unpleasant fashion.
[ترجمه ترگمان]هواپیما به طرز ناخوشایندی در اطراف آسمان می چرخید
[ترجمه گوگل]هواپیما در مورد آسمان به طرز ناخوشایندی خیره شده بود

14. As the aeroplane went down the runway the wing touched a pile of rubble.
[ترجمه ترگمان]وقتی هواپیما از باند فرود آمد، بال و پر از سنگ را لمس کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که هواپیما باند فرود می رفت، بالش لگد زده شد

15. As he stepped off the aeroplane, he was shot dead.
[ترجمه ترگمان]وقتی از هواپیما پیاده شد کشته شد
[ترجمه گوگل]وقتی او از هواپیما بیرون رفت، مرده بود

پیشنهاد کاربران

هواپیما ( biritish English )



کلمات دیگر: