کلمه جو
صفحه اصلی

adaptability


معنی : سازگاری، وفقپذیری، قابلیت توافق و سازش، سازواری
معانی دیگر : وفق پذیری

انگلیسی به فارسی

سازگاری، قابلیت توافق و سازش، سازواری


وفق‌پذیری


سازگاری، وفقپذیری، قابلیت توافق و سازش، سازواری


انگلیسی به انگلیسی

• ability to adjust to one's environment; ability to be modified

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قابلیت انطباق، وفق پذیری، تطبیق پذیری

مترادف و متضاد

سازگاری (اسم)
suitability, compatibility, amenability, adaptability, fitness, opportuneness, salubrity, pliability

وفق پذیری (اسم)
adaptability

قابلیت توافق و سازش (اسم)
adaptability

سازواری (اسم)
suitability, adaptability, fitness, salubrity, wholesomeness

changeability


Synonyms: flexibility, versatility, adjustability, pliancy, malleability, compliancy, plasticity, ambidexterity, conformability


جملات نمونه

1. Adaptability is essential to survival in a changing environment.
[ترجمه ترگمان]سازگاری پذیری برای بقا در یک محیط در حال تغییر ضروری است
[ترجمه گوگل]سازگاری برای زنده ماندن در یک محیط در حال تغییر ضروری است

2. Adaptability is a necessary quality in an ever-changing work environment.
[ترجمه ترگمان]سازگاری پذیری یک ویژگی ضروری در یک محیط کار همواره در حال تغییر است
[ترجمه گوگل]سازگاری در یک محیط کار همیشه تغییر می کند

3. In the current climate of change, adaptability is vital.
[ترجمه ترگمان]در آب و هوای فعلی تغییر، سازگاری بسیار ضروری است
[ترجمه گوگل]در شرایط فعلی تغییر، سازگاری حیاتی است

4. The adaptability of wool is one of its great attractions.
[ترجمه ترگمان]قابلیت سازگاری پشم یکی از جاذبه های مهم آن است
[ترجمه گوگل]سازگاری پشم یکی از جاذبه های آن است

5. But his adaptability did not apply to his tenets, merely to his instinct for self-preservation.
[ترجمه ترگمان]اما adaptability به اصول او نیازی نداشت، صرفا به خاطر غریزه و صیانت نفس
[ترجمه گوگل]اما سازگاری او با اصل خود، صرفا به غریزه خود برای حفاظت از خود، اعمال نشد

6. By adaptability I mean the ability of a system to continue to function in the face of an uncertain or unknown environment.
[ترجمه ترگمان]با سازگاری، منظورم توانایی یک سیستم برای ادامه فعالیت در مواجهه با یک محیط نامعین یا ناشناخته است
[ترجمه گوگل]با سازگاری، منظورم توانایی یک سیستم برای ادامه کار در برابر یک محیط نامشخص یا ناشناخته است

7. This procedure does not allow for adaptability, essential for applications such as process control, which must change as conditions fluctuate.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند اجازه سازگاری، ضروری برای کاربردهایی مانند کنترل فرآیند را نمی دهد، که باید با تغییر شرایط تغییر کند
[ترجمه گوگل]این روش برای سازگاری اجازه نمی دهد، برای برنامه های کاربردی مانند کنترل فرآیند، که باید به صورت شرایط نوسان تغییر کند، ضروری است

8. Corresponding to this economics of adaptability components there is an economics of stability and instability in biological systems.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، اقتصاد پایداری و ناپایداری در سیستم های بیولوژیکی اقتصاد پایداری و ناپایداری وجود دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به این مولفه های سازگاری اقتصادی، اقتصاد ثبات و بی ثباتی در سیستم های بیولوژیکی وجود دارد

9. That apparent change of attitude reflects Sangster's adaptability.
[ترجمه ترگمان]این تغییر ظاهری نگرش، سازگاری sangster را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تغییر ظاهری نگرش، انعطاف پذیری سونگ استر را نشان می دهد

10. The high motivation, skills and adaptability of the new arrivals create social tensions that will be expressed in economic jealousy.
[ترجمه ترگمان]انگیزه بالا، مهارت و سازگاری تازه واردها، تنش های اجتماعی را بوجود می آورد که در حسادت اقتصادی بیان می شود
[ترجمه گوگل]انگیزه، مهارت و سازگاری با افراد جدید، تنش های اجتماعی را ایجاد می کنند که در حسادت اقتصادی بیان می شود

11. This is due to the fact that adaptability components correlate to forms of stability and instability in dynamical descriptions.
[ترجمه ترگمان]این به خاطر این واقعیت است که مولفه های سازگاری با اشکال ثبات و ناپایداری در توصیفات دینامیکی مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]این به خاطر این واقعیت است که اجزای انطباق با اشکال ثبات و بی ثباتی در توصیف های دینامیکی همبستگی دارند

12. Principal among these is the adaptability and security that results from diversity.
[ترجمه ترگمان]یکی از این موارد، سازگاری و امنیت ناشی از تنوع است
[ترجمه گوگل]سرپرست در میان این سازگاری و امنیت است که از تنوع منجر می شود

13. The greater our adaptability the wider our sphere of influence.
[ترجمه ترگمان]هرچه سازگاری ما بیشتر باشد، حوزه نفوذ ما گسترده تر خواهد شد
[ترجمه گوگل]انطباق پذیری بیشتر ما حوزه نفوذ ما بیشتر است

14. The arrow represents a plausible evolutionary tendency of adaptability.
[ترجمه ترگمان]تیر نشان دهنده یک گرایش تکاملی قابل قبول سازگاری است
[ترجمه گوگل]فلش نشان دهنده گرایش تکاملی قابل قبول سازگاری است

پیشنهاد کاربران

انطباق پذیری

سازش و انعطاف پریری

In the current climate of change, adaptability is vital

adaptability ( مدیریت )
واژه مصوب: تطبیق پذیری
تعریف: توانایی هم نوایی با تغییر شرایط یا موقعیت های جدید


کلمات دیگر: