1. the family lodged over a bakery
آن خانواده بالای دکان نانوایی مسکن گزید.
2. the line of people in front of the bakery shop
صف مردم جلوی دکان نانوایی
3. The bakery business has changed beyond all recognition in the last 10 years.
[ترجمه 🙂] کار نانوایی پس از ۱۰ سال تغییرات زیادی کرده است.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار نانوایی در ۱۰ سال گذشته فراتر از همه شناخته شدن تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار نانوایی بیش از همه شناخت در 10 سال گذشته تغییر کرده است
4. The baker bakes his bread in the bakery.
[ترجمه agkh] نانوا نان خود را در نانوایی می پزد.
[ترجمه 🤗MaryaM🤗] نانوا در نانوایی نان خود را میپزد.
[ترجمه Mhrshd. T] نانوا ( شیرینی فروش ) نان خود را در نانوایی می پزد.
[ترجمه Mr.M] نانوا نان هایش را در نانوایی می پزد
[ترجمه hasti dokht] نانوا ( شیرینی پز ) نان خود را در نانوایی ( شیرینی فروشی ) یا ( قنادی ) می پزد
[ترجمه حمید شیرازی] نانوا/قناد نان هایش را در نانوایی می پزد.
[ترجمه ترگمان]بیکر نانی را که در نانوایی می پخت نان می پخت
[ترجمه گوگل]بیکر نان خود را در نانوایی نان می پردازد
5. An enticing smell came from the bakery.
[ترجمه ترگمان]بوی enticing از نانوایی می آمد
[ترجمه گوگل]بوی عجیب و غریب از نانوایی آمد
6. Belloni started her bakery business by peddling her homemade bread to local stores.
[ترجمه ترگمان]Belloni کار bakery را با فروش نان خانگی خود به فروشگاه های محلی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]Belloni کسب و کار نان خود را با استفاده از خرده نان خانگی خود را به فروشگاه های محلی آغاز شده است
7. The bakery has a coffee bar, and cappuccino is sixty cents!
[ترجمه ترگمان]نانوایی یک قهوه قهوه دارد و کاپوچینو هم شصت سنت است
[ترجمه گوگل]نانوایی دارای یک نوار قهوه است و کاپوچینو شصت سنت است!
8. The people working in the bakery escaped alive only because its wall collapsed outward into the alleyway.
[ترجمه ترگمان]مردمی که در نانوایی کار می کردند، تنها به این دلیل زنده مانده بودند که دیوار آن به داخل کوچه فرو ریخت
[ترجمه گوگل]افرادی که در نانوایی کار می کردند، زنده ماندند، زیرا دیوار آن به داخل کوچه می افتد
9. His family own a bakery and have two shops on the south coast.
[ترجمه ترگمان]خانواده او یک نانوایی است و دو مغازه در ساحل جنوبی دارد
[ترجمه گوگل]خانواده اش یک نانوایی دارند و دو مغازه در ساحل جنوبی دارند
10. The smell of fresh bread from a bakery made him hungry but he did not stop.
[ترجمه ترگمان]بوی نان تازه از نانوایی او را گرسنه می کرد، اما توقف نکرد
[ترجمه گوگل]بوی نان تازه از نانوایی او را گرسنه ساخت اما او متوقف نشد
11. The nearest rear entrance belonged to a home bakery.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین ورودی پشتی خانه یک نانوایی بود
[ترجمه گوگل]نزدیکترین ورودی عقب متعلق به یک نانوایی خانگی بود
12. You couldn't buy all this working at Lyons bakery or the Black Cat factory.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید همه این کارها را در نانوایی لیون یا کارخانه کت سیاه بخرید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید تمام این کارها را در نانوایی لیونس یا کارخانه گربه سیاه خریداری کنید
13. At our bakery, when we set up the loaves for baking the next day a similar dilemma confronts us.
[ترجمه ترگمان]در نانوایی ما، هنگامی که قرص های نان را برای پخت روز بعد برپا کردیم، معضل مشابهی با ما روبرو می شود
[ترجمه گوگل]در نانوایی ما، هنگامی که ماهی ها را برای پخت و پز آماده می کنیم روز بعد یک معضل مشابهی با ما مواجه می شود
14. The bakery closed, the steel works went on short time.
[ترجمه ترگمان]نانوایی به پایان رسید، آثار استیل در زمان کوتاهی به کار خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]نانوایی بسته شد، کارهای فولادی در زمان کوتاهی انجام گرفت
15. The persons in the bakery assumed that they were the milkmen making the morning delivery and paid no attention.
[ترجمه ترگمان]افراد نانوایی به این نتیجه رسیدند که آن ها the هستند که تحویل صبح را می دهند و توجهی نمی کنند
[ترجمه گوگل]افراد در نانوایی تصور می کردند که آنها شیربانانی بودند که تحویل صبحانه می دادند و هیچ توجهی نمی کردند