کلمه جو
صفحه اصلی

bakery


معنی : نانوایی، دکان نانوایی یا شیرینی پزی
معانی دیگر : شیرینی پزی، خبازی، محل پخت و فروش نان و شیرینی و کیک (bakeshop و bakehouse هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

دکان نانوایی یا شیرینی‌پزی


نانوایی، دکان نانوایی یا شیرینی پزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bakeries
• : تعریف: a store, or part of a store, in which baked goods, such as bread, cake, and pastry are made or sold.

- We stopped at the bakery to buy some muffins and doughnuts.
[ترجمه محمد مهدی صحبتی] ما در نانوایی توقف کردیم تا کمی کلوچه و دونات بخریم
[ترجمه Milad] ما در نانوایی توقف کردیم تا مقداری کلوچه و دونات بخریم
[ترجمه Rojan Djashan] ما در نانوایی متوقف شدیم تا مافین و دونات بگیریم
[ترجمه Anisa] ما در شیرینی پزی ایستادیم تا مقداری دونات بخریم
[ترجمه اول] در نانوایی توقف کردیم تا کیک و دونات بخریم.
[ترجمه ترگمان] ما در نانوایی توقف کردیم تا شیرینی و دونات بخریم
[ترجمه گوگل] ما در نانوایی متوقف شدیم تا برخی از کلوچه ها و دونات ها را بخریم

• company which bakes food for selling
a bakery is a building where bread and cakes are baked or sold.

مترادف و متضاد

نانوایی (اسم)
bakery, bakeshop

دکان نانوایی یا شیرینی پزی (اسم)
bakery

cooking business where baked goods are produced


Synonyms: bake shop, confectionery, pastry shop, pâtisserie


جملات نمونه

1. the family lodged over a bakery
آن خانواده بالای دکان نانوایی مسکن گزید.

2. the line of people in front of the bakery shop
صف مردم جلوی دکان نانوایی

3. The bakery business has changed beyond all recognition in the last 10 years.
[ترجمه 🙂] کار نانوایی پس از ۱۰ سال تغییرات زیادی کرده است.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار نانوایی در ۱۰ سال گذشته فراتر از همه شناخته شدن تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]کسب و کار نانوایی بیش از همه شناخت در 10 سال گذشته تغییر کرده است

4. The baker bakes his bread in the bakery.
[ترجمه agkh] نانوا نان خود را در نانوایی می پزد.
[ترجمه 🤗MaryaM🤗] نانوا در نانوایی نان خود را میپزد.
[ترجمه Mhrshd. T] نانوا ( شیرینی فروش ) نان خود را در نانوایی می پزد.
[ترجمه Mr.M] نانوا نان هایش را در نانوایی می پزد
[ترجمه hasti dokht] نانوا ( شیرینی پز ) نان خود را در نانوایی ( شیرینی فروشی ) یا ( قنادی ) می پزد
[ترجمه حمید شیرازی] نانوا/قناد نان هایش را در نانوایی می پزد.
[ترجمه ترگمان]بیکر نانی را که در نانوایی می پخت نان می پخت
[ترجمه گوگل]بیکر نان خود را در نانوایی نان می پردازد

5. An enticing smell came from the bakery.
[ترجمه ترگمان]بوی enticing از نانوایی می آمد
[ترجمه گوگل]بوی عجیب و غریب از نانوایی آمد

6. Belloni started her bakery business by peddling her homemade bread to local stores.
[ترجمه ترگمان]Belloni کار bakery را با فروش نان خانگی خود به فروشگاه های محلی آغاز کرد
[ترجمه گوگل]Belloni کسب و کار نان خود را با استفاده از خرده نان خانگی خود را به فروشگاه های محلی آغاز شده است

7. The bakery has a coffee bar, and cappuccino is sixty cents!
[ترجمه ترگمان]نانوایی یک قهوه قهوه دارد و کاپوچینو هم شصت سنت است
[ترجمه گوگل]نانوایی دارای یک نوار قهوه است و کاپوچینو شصت سنت است!

8. The people working in the bakery escaped alive only because its wall collapsed outward into the alleyway.
[ترجمه ترگمان]مردمی که در نانوایی کار می کردند، تنها به این دلیل زنده مانده بودند که دیوار آن به داخل کوچه فرو ریخت
[ترجمه گوگل]افرادی که در نانوایی کار می کردند، زنده ماندند، زیرا دیوار آن به داخل کوچه می افتد

9. His family own a bakery and have two shops on the south coast.
[ترجمه ترگمان]خانواده او یک نانوایی است و دو مغازه در ساحل جنوبی دارد
[ترجمه گوگل]خانواده اش یک نانوایی دارند و دو مغازه در ساحل جنوبی دارند

10. The smell of fresh bread from a bakery made him hungry but he did not stop.
[ترجمه ترگمان]بوی نان تازه از نانوایی او را گرسنه می کرد، اما توقف نکرد
[ترجمه گوگل]بوی نان تازه از نانوایی او را گرسنه ساخت اما او متوقف نشد

11. The nearest rear entrance belonged to a home bakery.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین ورودی پشتی خانه یک نانوایی بود
[ترجمه گوگل]نزدیکترین ورودی عقب متعلق به یک نانوایی خانگی بود

12. You couldn't buy all this working at Lyons bakery or the Black Cat factory.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید همه این کارها را در نانوایی لیون یا کارخانه کت سیاه بخرید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید تمام این کارها را در نانوایی لیونس یا کارخانه گربه سیاه خریداری کنید

13. At our bakery, when we set up the loaves for baking the next day a similar dilemma confronts us.
[ترجمه ترگمان]در نانوایی ما، هنگامی که قرص های نان را برای پخت روز بعد برپا کردیم، معضل مشابهی با ما روبرو می شود
[ترجمه گوگل]در نانوایی ما، هنگامی که ماهی ها را برای پخت و پز آماده می کنیم روز بعد یک معضل مشابهی با ما مواجه می شود

14. The bakery closed, the steel works went on short time.
[ترجمه ترگمان]نانوایی به پایان رسید، آثار استیل در زمان کوتاهی به کار خود ادامه دادند
[ترجمه گوگل]نانوایی بسته شد، کارهای فولادی در زمان کوتاهی انجام گرفت

15. The persons in the bakery assumed that they were the milkmen making the morning delivery and paid no attention.
[ترجمه ترگمان]افراد نانوایی به این نتیجه رسیدند که آن ها the هستند که تحویل صبح را می دهند و توجهی نمی کنند
[ترجمه گوگل]افراد در نانوایی تصور می کردند که آنها شیربانانی بودند که تحویل صبحانه می دادند و هیچ توجهی نمی کردند

are bakeries open today?

آیا نانوایی‌ها امروز بازند؟


پیشنهاد کاربران

Ashop where bread, cakes, etc are cooked and soldدر کتاب کانون زبان ایران

مغازه شیرینی پزی یا شیرینی فروشی
bakeryshop

نانوایی

شیرینی پزی سحر

A shop where bread, cakes, etc are cooked and sold

این کلمه به معنی نانوایی میباشد نه به معنی شیرینی پزی یا قنادی. . . .

این کلمه علاوه بر نانوایی به معنی شیرینی پزی با قنادی نیز هست

محل پختن نان وکیک و. . . . . . . . . .
در زبان فارسی به معنی فروشگاه نان فانتزی

ضایعات نانوایی ( علوم دامی )

نانوایی ، شیرینی پزی

معنی: نانوایی، دکان نانوایی یا شیرینی پزی
معانی دیگر: خبازی، محل پخت و فروش نان و شیرینی و کیک ( bakeshop و bakehouse هم می گویند

میشه نانوایی دیگه برادران

از اونجایی که bakery جاییه که علاوه بر شیرینی و انواع نان ها، قهوه و این جور چیزها هم سرو می شه شاید بهترین معادل واسش این باشه:
"کافه نان"

بازم چی بگم همون نانوایی دیگه.
البته برای کلمه نانوایی بیشتر به کار میره.
حالا بعضی از نانوایی هایی که شیرینی هم می پزن.
همون نام bakery رو در زبان انگلیسی به خودشون گرفتن.
راستی جمله هام چه باحال شد به ترتیب از بالا کوچیک به بزرگ😅

مغازه ای که نان و شیرینی در آن پخته می شود
A shop where bread and sweets are baked


noun
[count] :
a place where bread, cakes, cookies, and other baked foods are made or sold
They work at/in a bakery

جایی که در آن نان و کلوچه و بیسکویت تولید میشه و به فروش میرسه که تو فارسی بهش میگیم نانوایی

قنادی، شیرینی پزی، نانوایی، جایی که نان شیرینی و دسر های مختلف فروخته می شود

bakery ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: نانوایی
تعریف: محلی که در آن محصولات نانوایی را در فر یا تنور با استفاده از حرارت خشک می پزند


کلمات دیگر: