1. about four years
حدود چهار سال
2. about to happen
در شرف وقوع
3. agreement about these matters is difficult
توافق در این موارد مشکل است.
4. boasting about friendship and brotherhood / amidst distraction and distress
لاف یاری و برادر خواندگی / در پریشان حالی و درماندگی
5. everything about life is impermanent
همه چیز زندگی ناپایدار است.
6. how about a cup of tea?
یک فنجان چای چطور است ؟
7. how about some tea?
با یک فنجان چای چطوری ؟
8. how about you?
شما چطور؟
9. sensitive about the suffering of the poor
حساس نسبت به رنج فقیران
10. somewhere about ten o'clock
وقتی در حدود ساعت ده
11. speculation about the distant future is useless
گمان پردازی درباره ی آینده ی دراز مدت بی فایده است.
12. what about my share?
پس سهم من چی ؟
13. what about your father, is he a doctor, too?
پدرت چطور،او هم دکتر است ؟
14. worried about another earthquake, people started stocking up on food and water
مردم چون نگران یک زلزله ی دیگر بودند شروع کردند به اندوختن خوراک و آب.
15. arse about (around)
(انگلیس - خودمانی) مسخره بازی درآوردن
16. band about
مرتب اشاره کردن به،مرتب ذکر کردن
17. bang about (or around)
با سروصدای زیاد (ترق تروق) کاری را انجام دادن
18. beat about
جستجو کردن،پی (چیزی گشتن)،پیگیری کردن
19. beef about (something)
شکایت کردن،غر و لند زدن
20. bring about
موجب شدن،به بار آوردن،سبب شدن
21. buzz about (or around)
با شتاب و صدا رفت و آمد کردن
22. cast about
1- جستجو کردن،کاویدن 2- نقشه ریختن،طرح کردن
23. come about
1- روی دادن،اتفاق افتادن 2- دور زدن،(کشتیرانی) یک دور کامل زدن
24. dither about something
درباره ی چیزی دودل و هراسان بودن
25. get about
1- از جایی به جایی رفتن،تحرک داشتن 2- معاشرت زیاد کردن،رفت و آمد کردن 3- (خبر و غیره) پراکنده شدن،منتشر شدن
26. go about
1- مشغول بودن به 2- سیر کردن
27. go about one's business
به کار و بار خود پرداختن (و کاری به کار دیگران نداشتن)
28. just about
(عامیانه) تقریبا،کمی مانده
29. knock about (or around)
(عامیانه) 1- پرسه زدن،ولگردی کردن،پلکیدن 2- با خشونت رفتار کردن
30. lay about one
از هر سو ضربه زدن،از هر طرف زدن
31. mess about (or around)
1- (عامیانه) درگیر شدن (با) 2- وقت تلف کردن،ور رفتن،انگولک کردن
32. muck about (or around)
وقت تلف کردن،ور رفتن به چیزی
33. order about (or around)
تحکم کردن،(زیادی) دستور دادن
34. piss about (or around)
(خودمانی - زننده) وقت تلف کردن،ولگردی کردن
35. poke about (or around)
(برای یافتن چیزی) جابه جا کردن،سرچیزی رفتن،دنبال چیزی گشتن
36. put about
1- (کشتی) مسیر عوض کردن،تغییر مسیر دادن 2- درجهت دیگر حرکت کردن
37. round about
1- در جهت مخالف 2- در مسیر غیر مستقیم یا قوس دار
38. scratch about (for something)
(با کاویدن و غیره) دنبال چیزی گشتن
39. see about (something)
رسیدگی کردن،بررسی کردن،اقدام کردن،ترتیب (چیزی را) دادن
40. set about
آغاز کردن،شروع کردن،پرداختن (به کاری)
41. sick about something
اندوهناک،دلشکسته،دلزده
42. tackle about (or over) something
درباره ی موضوع ناخوشایند (یا جدی و غیره) با کسی صحبت کردن
43. what about
چطور؟،چطور شد؟،پس چی ؟
44. a book about war
کتابی درباره ی جنگ
45. a film about the korean war
فیلمی درباره ی جنگ کره
46. a leaflet about dental care
یک بروشور درباره ی مراقبت از دندان ها
47. a story about everyday individuals
داستانی درباره ی مردم عادی
48. a swamp about 10 miles in circuit
باتلاقی که پیرامون آن 10 مایل است.
49. all reports about the future of mankind are disquieting
تمام خبرهای مربوط به آینده ی بشر نگران کننده است.
50. an enthusiast about the theater
دارای ذوق و شوق برای تئاتر
51. bullets rained about him
بارانی از گلوله در اطرافش فرود آمد.
52. conifers constitute about a third of the world's forests
کاجیان (کاج ها) یک سوم جنگل های جهان را تشکیل می دهند.
53. distrust was about to destroy their marriage
بدگمانی داشت زناشویی آنها را تباه می کرد.
54. don't bother about the rug!
غصه ی فرش را نخور!
55. exploratory discussions about peace
مذاکرات مقدماتی درباره ی صلح
56. guests complained about the shabby way in which they had been treated
مهمانان از رفتار بی شرمانه ای که نسبت به آنان شده بود شکایت داشتند.
57. he asked about my intentions concerning his daughter
او درباره ی نقشه ی ازدواج من با دخترش پرسش کرد.
58. he asks about you whenever he calls
هر وقت تلفن می زند احوال تو را می پرسد.
59. he footled about all day
تمام روز را به بطالت گذراند.
60. he grumbles about everything
او در مورد همه چیز غر می زند.
61. he is about to take another pop at matrimony
او دارد یکبار دیگر دست به ازدواج می زند.
62. her decision about buying a house
تصمیم او دایر به خریدن خانه
63. her predictions about the war came true
پیش بینی های او درباره ی جنگ درست از آب درآمد.
64. his cynicism about the future demoralized others
بدبینی او درباره ی آینده دیگران را دلسرد می کرد.
65. his insinuations about my monthly income
کنایه های او درباره ی درآمد ماهیانه ی من
66. i forgot about my appointment with him
قرار ملاقات با او را فراموش کردم.
67. i raked about in the files but couldn't find the photograph
پرونده ها را زیر و رو کردم ولی نتوانستم آن عکس را پیدا کنم.
68. intelligence brings about success
هوش موفقیت می آورد.
69. much ado about nothing
هیاهوی بسیار برای هیچ
70. multilateral talks about palestine
مذاکرات چند سویه (چند جانبه) درباره ی فلسطین