1. achievement tests each sampling a different area of learning
آزمون های تحصیلی که هر کدام بخشی از جنبه های تحصیلی را مورد بررسی قرار می دهد.
2. achievement test
آزمون پیشرفت تحصیلی
3. the achievement of goals
دستیابی به هدف ها
4. a crowning achievement
بزرگترین موفقیت،اوج کامیابی
5. a notable achievement
کامیابی چشمگیر
6. a signal achievement
موفقیت چشمگیر
7. a unique achievement
موفقیت بی نظیر
8. a sense of achievement
احساس موفقیت
9. a life signalized by great achievement
یک زندگی که موفقیت های بزرگ آن را قابل توجه کرده است
10. Success is the continuous journey towards the achievement of predetermined worth while goals . To live your life in your own way . To reach the goals, you've set for yourself . To be the person, you want to be ——that is success .
[ترجمه ترگمان]موفقیت یک سفر مستمر به سمت دستیابی به ارزش از پیش تعیین شده در هنگام رسیدن به اهداف است زندگی خود را به روش خودتان زندگی کنید برای رسیدن به اهداف، خودتان تعیین کرده اید برای اینکه فرد بودن، شما می خواهید که باشید - - این موفقیت است
[ترجمه گوگل]موفقیت موفقیت پیوسته در جهت دستیابی به مقادیر پیش بینی شده در حالی است که اهداف زندگی خود را در راه خود زندگی کن برای رسیدن به اهداف، برای خودتان تنظیم کرده اید برای اینکه فرد باشید، می خواهید - این موفقیت است
11. Getting both sides to agree was a notable achievement.
[ترجمه ترگمان]رسیدن هر دو طرف به توافق یک دستاورد برجسته بود
[ترجمه گوگل]به دست آوردن هر دو طرف به دست آوردن قابل توجه بود
12. You can be justly proud of your achievement.
[ترجمه ترگمان]می توانید به حق موفقیت خود افتخار کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید به طور صریح افتخار خود را از دستاوردهای خود را
13. I rank her achievement very highly.
[ترجمه ترگمان]من موفقیت او را خیلی مهم می دانم
[ترجمه گوگل]من موفقیت بسیار خوبی را رتبه بندی می کنم
14. I warmly congratulated him on the marvellous achievement.
[ترجمه ترگمان]به گرمی به او تبریک گفتم
[ترجمه گوگل]من به شدت به او در موفقیت فوق العاده تبریک گفت
15. We use standardized tests to measure scholastic achievement.
[ترجمه ترگمان]ما از آزمون های استاندارد برای اندازه گیری دستاوردهای تحصیلی استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]ما از آزمون های استاندارد برای سنجش دستاوردهای آموزشی استفاده می کنیم
16. It is indeed a remarkable achievement.
[ترجمه ترگمان]این دستاورد بزرگی است
[ترجمه گوگل]این در واقع یک دستاورد قابل توجه است
17. It was quite an achievement to keep smiling when his heart must have been aching.
[ترجمه ترگمان]وقتی دلش درد می کرد، وقتی دلش درد می کرد، این دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]این کاملا موفقیتی بود که لبخند بزنید، وقتی که قلبش درد می کرد
18. This conference in itself constitutes a solid achievement.
[ترجمه رضا] این کنفرانس به خودی خود یک دستاورد استوار است
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس به خودی خود یک دستاورد منسجم را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]این کنفرانس به خودی خود یک موفقیت جامد است