کلمه جو
صفحه اصلی

generating


معنی : مولد

انگلیسی به فارسی

تولید کننده، مولد


انگلیسی به انگلیسی

• causing, producing

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مولد، پدیدآور، مولد، ایجاد کننده

مترادف و متضاد

مولد (صفت)
begetting, generating, producing, produced, bringing forth, born, begotten

جملات نمونه

1. generating line
(ریاضی) خط مولد

2. They will tie the generating station in with the power system.
[ترجمه ترگمان]آن ها ایستگاه مولد برق را با سیستم قدرت به تساوی خواهند رساند
[ترجمه گوگل]آنها ایستگاه تولید را با سیستم برق وصل خواهند کرد

3. There are many ways of generating a two - dimensional representation of an object.
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای ایجاد یک نمایش دوبعدی از یک شی وجود دارد
[ترجمه گوگل]روش های زیادی برای تولید نمای دو بعدی از یک شی وجود دارد

4. Brainstorming is a good way of generating ideas.
[ترجمه ترگمان]ایده پردازی روشی خوب برای ایجاد ایده ها است
[ترجمه گوگل]طوفان مغزی راه خوبی برای تولید ایده ها است

5. Surveyors say the fault line is capable of generating a major earthquake once in a hundred years.
[ترجمه ترگمان]Surveyors می گویند که خط گسل در طی صد سال قادر به ایجاد یک زمین لرزه بزرگ است
[ترجمه گوگل]نقشه برداران می گویند که خط گسل قادر به ایجاد یک زلزله بزرگ در یک صد سال است

6. Electricity generating companies are running down stocks and cutting purchases.
[ترجمه ترگمان]شرکت های تولید برق در حال پایین رفتن از سهام و کاهش خریدها هستند
[ترجمه گوگل]شرکت های تولید برق در حال افتادن سهام و کاهش خرید هستند

7. Brain-storming One of the most favoured techniques for generating ideas is brain-storming.
[ترجمه ترگمان]حمله به مغز یکی از تکنیک های مورد علاقه برای ایجاد ایده ها، حمله به مغز است
[ترجمه گوگل]مغز طوفان یکی از تکنیک های مورد علاقه برای تولید ایده ها، مغز طوفان است

8. For example, 500, 000 was used in generating the cost per kilowatt of coal-natural gas units.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ۰۰۰ برای تولید هر کیلووات از واحدهای گاز طبیعی زغال سنگ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، 500، 000 در تولید هزینه های در هر کیلووات از واحدهای زغال سنگ طبیعی استفاده شد

9. Still, it is generating plenty of heat.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این مقدار گرما تولید می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، گرمای زیادی تولید می کند

10. City officials seem more interested in generating more income for the General Fund than in improving playing conditions.
[ترجمه ترگمان]مقامات شهر بیشتر علاقه مند به ایجاد درآمد بیشتر برای صندوق عمومی نسبت به بهبود شرایط بازی هستند
[ترجمه گوگل]مقامات شهر به نظر می رسد بیشتر علاقه مند به تولید درآمد بیشتر برای صندوق عمومی نسبت به بهبود شرایط بازی

11. Instead of generating less waste, they get rid of fussy impediments to waste disposal.
[ترجمه ترگمان]به جای ایجاد ضایعات کم تر، آن ها از موانع fussy برای دفع زباله خلاص می شوند
[ترجمه گوگل]به جای تولید ضایعات کمتر، آنها از شر موانع ناشی از دفع زباله خلاص می شوند

12. Additional generating capacity will be mainly coal-fired or hydro with some nuclear.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت تولید اضافی عمدتا به صورت زغال سنگ یا آبی با برخی از نیروگاه های هسته ای خواهد بود
[ترجمه گوگل]ظرفیت تولید اضافی عمدتا زغال سنگ یا هیدروژن با برخی از هسته است

13. Reclamation in 1987 stopped generating power during critical salmon spawning and rearing months.
[ترجمه ترگمان]احیای در سال ۱۹۸۷ باعث توقف تولید برق در طی تولید ماهی قزل آلا و پرورش ماهی قزل آلا شد
[ترجمه گوگل]احیا در سال 1987 متوقف ساختن قدرت در طی ماهی گیری و رشد ماهانه ماهی قزل آلا شد

14. These include generating and managing reports, building and printing labels, and creating and using custom forms.
[ترجمه ترگمان]اینها شامل تولید و مدیریت گزارش ها، ایجاد و چاپ برچسب ها، و ایجاد و استفاده از فرم های سفارشی هستند
[ترجمه گوگل]این شامل تولید و مدیریت گزارش ها، ایجاد و چاپ برچسب ها، و ایجاد و استفاده از فرم های سفارشی می باشد

15. For that we need an algorithm for generating the complementary set.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه ما به یک الگوریتم برای ایجاد مجموعه مکمل نیاز داریم
[ترجمه گوگل]برای این که ما برای تولید مجموعه مکمل نیاز به یک الگوریتم داریم

پیشنهاد کاربران

مولد
تولید کنننده

موجد، ایجادگر، ایجادکننده، تولیدکننده
ایجاد، تولید

ساختن

تولید


کلمات دیگر: