کلمه جو
صفحه اصلی

backslide


معنی : برگشتن، سیر قهقرایی کردن
معانی دیگر : (به خو یا کار یا عقاید بد) بازگشتن، عدول کردن، پس لغزیدن، (دوباره) به فساد گراییدن، از دین برگشتن

انگلیسی به فارسی

(از دین) برگشتن، سیر قهقرایی کردن


عقب افتادن، برگشتن، سیر قهقرایی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backslides, backsliding, backslid
مشتقات: backslider (n.)
• : تعریف: to revert to moral wrongdoing or sin.
متضاد: persevere
مشابه: relapse, revert

- Her parents worried that she would backslide into drug addiction.
[ترجمه ترگمان] والدینش نگران بودند که او به اعتیاد مواد مخدر وارد شود
[ترجمه گوگل] والدین او نگران بودند که او به اعتیاد به مواد مخدر بازگردد

• deteriorate; slide backwards; relapse into error, return to sin

مترادف و متضاد

برگشتن (فعل)
sheer, hark back, change, bend, regurgitate, return, reverse, backslide, rebound, come back, remount, blench, put about, revert, resile, topple, recrudesce

سیر قهقرایی کردن (فعل)
backslide, regress

go astray


Synonyms: apostatize, deviate, fall from grace, lapse, leave the straight and narrow, relapse, revert, sin, slip


جملات نمونه

1. former addicts should be careful not to backslide
معتادان پیشین باید مواظب باشند که دوباره دچار اعتیاد نشوند.

2. This may help to maintain the gains you've made and to prevent backsliding.
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است به حفظ دستاوردهای ایجاد شده و جلوگیری از backsliding کمک کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای به دست آوردن دستاوردهای شما و جلوگیری از عقب نشینی، کمک کند

3. Mr. Jack was once active in the church, but he has backslidden.
[ترجمه ترگمان]آقای \"جک\" یه زمانی تو کلیسا فعال شده بود ولی اون \"backslidden\" داشت
[ترجمه گوگل]آقای جک یک بار در کلیسا فعال بود، اما او مجبور شده بود برود

4. He's a reformed criminal who may yet backslide.
[ترجمه ترگمان]او یک مجرم reformed است که ممکن است هنوز زنده باشد
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار اصلاح شده است که هنوز ممکن است به عقب برگردد

5. My diet was going well but I'm afraid I've been backsliding a bit recently.
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی من خوب پیش می رفت، اما متاسفانه اخیرا کمی از عقب برگشتم
[ترجمه گوگل]رژیم من خوب بود، اما من می ترسم که اخیرا به عقب رانده شده ام

6. Many of the patients backslide into drug and alcohol abuse.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این بیماران دچار سو مصرف مواد مخدر و الکل شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به مصرف مواد مخدر و الکل دست زده اند

7. Whatever their other differences, good middle-class reformers would not countenance such ideological backsliding or remain passive before fashionable aristocratic interventions.
[ترجمه ترگمان]تفاوت دیگر آن ها، اصلاح طلبان متوسط در طبقه متوسط، در برابر مداخلات ideological منسوخ یا منفعل باقی نخواهند ماند
[ترجمه گوگل]هر کدام از تفاوت های دیگر خود، اصلاح طلبان خوب طبقه متوسط ​​نمی توانند چنین عقب نشینی ایدئولوژیک را پشت سر گذاشته و یا قبل از مداخله های اشرافی منحصر به فرد، باقی بمانند

8. It would have looked, moreover, as though the Government were backsliding, so a swift change of tack was ordained.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، به نظر می رسید که دولت به خاطر backsliding به عقب برگشته است، بنابراین تغییر سریع و تغییر مسیر صادر شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به نظر می رسد که دولت به عقب رانده شده بود، بنابراین تغییر سریع تعهد مقرر شد

9. Many Christians backslide because this truth is not clearly taught.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسیحیان به این دلیل پافشاری می کنند که این حقیقت به روشنی آموزش داده نشده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسیحیان به دلیل این حقیقت به روشنی تدریس نمی شوند

10. This is not countermarch or backslide.
[ترجمه ترگمان]این countermarch یا backslide نیست
[ترجمه گوگل]این مقابله و یا عقب ماندگی نیست

11. You've done a good job in the exam, I hope you won't backslide.
[ترجمه ترگمان]تو در امتحان کار خوبی انجام دادی، امیدوارم تغییر شکل ندی
[ترجمه گوگل]شما در امتحان خوب کار کرده اید، من امیدوارم که به عقب برگردید

12. He kept away from strong drink for years, but recently I'm afraid he'begun to backslide.
[ترجمه ترگمان]او سال ها از نوشیدنی قوی دور شده بود، اما اخیرا متاسفانه داشت تغییر شکل می داد
[ترجمه گوگل]او سالها از نوشیدنی های قوی نگهداری می کرد، اما اخیرا من از اینکه او را به عقب برگردانم می ترسم

13. I managed to keep of cigarettes for three months, but recently Iafraid I've begun to backslide.
[ترجمه ترگمان]سه ماه بود که توانستم سیگار را نگه دارم، اما اخیرا تغییر شکل داده بودم
[ترجمه گوگل]من موفق به نگه داشتن سیگار برای سه ماه، اما اخیرا Iafraid من شروع به عقب افتادن

14. You're doing excellent work now, I hope you won't backslide.
[ترجمه ترگمان]تو الان کارت عالی رو انجام میدی، امیدوارم تغییر شکل ندی
[ترجمه گوگل]شما اکنون کار بسیار خوبی انجام داده اید، امیدوارم که به عقب برگردید

Former addicts should be careful not to backslide.

معتادان پیشین باید مواظب باشند که دوباره دچار اعتیاد نشوند.


پیشنهاد کاربران

انحراف
converted vegetarians backslide to T - bones

عقب گرد

تحجر پیشه کردن؛ مسیر تحجر را در پیش گرفتن


کلمات دیگر: