کلمه جو
صفحه اصلی

eavesdrop


معنی : استراق سمع کردن
معانی دیگر : گوش ایستادن

انگلیسی به فارسی

دزدیده گوش داشتن


استراق سمع، استراق سمع کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: eavesdrops, eavesdropping, eavesdropped
مشتقات: eavesdropper (n.)
• : تعریف: to listen secretly to others' private conversation.
مترادف: listen in
مشابه: overhear, snoop, spy, wiretap

• listen in on another person's private conversation, snoop, spy
if you eavesdrop on someone, you listen secretly to what they are saying.

مترادف و متضاد

استراق سمع کردن (فعل)
eavesdrop, overhear, listen in

listen without permission


Synonyms: be all ears, bend an ear, bug, ears into, listen in, monitor, overhear, pry, snoop, spy, tap, tune in on, wire, wiretap


Antonyms: ignore


جملات نمونه

1. Hackers can eavesdrop using software that monitors packets sent over the network.
[ترجمه ترگمان]Hackers می تواند از نرم افزاری استفاده کند که بسته ها را روی شبکه نظارت می کند
[ترجمه گوگل]هکرها می توانند با استفاده از نرم افزار نظارت بر بسته های ارسال شده بر روی شبکه، بتوانند از استعفای استفاده کنند

2. For instance, I eavesdrop on men's mumbles in restaurants, as they work out their seductions or deals.
[ترجمه مرضیه] بطور مثال من مکالمات مردها رو در رستوران وقتی معاملاتشان را انجام میدهند استراق سمع می کنم
[ترجمه ترگمان]برای مثال، من استراق سمع می کنم و در رستوران ها چیزی زمزمه می کنم، چون آن ها کارشان را بیرون می دهند یا معاملات خود را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، من به سر و صدا مردان در رستوران ها، که آنها غافلگیر و یا معاملات خود را انجام می دهند

3. I got to eavesdrop on their informal conversations and often attend their presentations or meetings or whatever.
[ترجمه ترگمان]من باید در مکالمات غیررسمی آن ها استراق سمع کنم و اغلب در سخنرانی ها یا نشست های آن ها شرکت کنم
[ترجمه گوگل]من به سخنرانی های غیررسمی خود گوش فرا دادم و اغلب در سخنرانی ها و یا جلسات و یا هر چیز دیگری حضور داشتم

4. Can he eavesdrop through a card, Jaq?
[ترجمه ترگمان]اون میتونه از طریق یه کارت استراق سمع کنه، \"Jaq\"؟
[ترجمه گوگل]آیا می تواند او را از طریق کارت، یعقوب رد کند؟

5. Sue was able to eavesdrop on them through the open window.
[ترجمه ترگمان]سو می توانست از پنجره باز آن ها را ببیند
[ترجمه گوگل]سو موفق به تماشای آنها از طریق پنجره باز است

6. A cracker can also eavesdrop using wiretapping, radio, or auxiliary ports on computers, which are used by network programs.
[ترجمه ترگمان]یک کراکر همچنین می تواند با استفاده از استراق سمع، رادیو و یا درگاه های کمکی رایانه، که توسط برنامه های شبکه به کار می رود، استراق سمع کند
[ترجمه گوگل]یک کراکر همچنین می تواند با استفاده از سرویس های صوتی، رادیو و یا کمکی در رایانه ها، که توسط برنامه های شبکه مورد استفاده قرار می گیرند، از آن استفاده کند

7. Walking slowly because you're afraid we'll eavesdrop, aren't you? "
[ترجمه ترگمان]به آرامی راه برو، چون می ترسی استراق سمع کنیم، مگه نه؟ \" \" \"
[ترجمه گوگل]قدم زدن به آرامی، زیرا شما می ترسید که ما را تحت نظر می گیریم، آیا شما نیستید؟ '

8. Vernon zhong: you eavesdrop on the conversation of your uncle and me?
[ترجمه ترگمان]عمو ورنون، شما به گفتگوی من و عموت گوش می دین؟
[ترجمه گوگل]Vernon zhong: شما در گفتگو با عموی خود و من سوءاستفاده می کنید؟

9. The only way to find out is eavesdrop on the conversations my mom and dad had.
[ترجمه ترگمان]تنها راهی که میشه فهمید، استراق سمع کردن در مکالمات مادرم و بابا بود
[ترجمه گوگل]تنها راه برای پیدا کردن این است که در مکالمات مادرم و پدرم مراقب استراق سمع باشد

10. The speech of a senior diplomat by eavesdrop.
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی یک دیپلمات ارشد است
[ترجمه گوگل]سخنرانی دیپلمات ارشد توسط استراق سمع

11. Power sockets can be used to eavesdrop on what people type on a computer.
[ترجمه ترگمان]پریز برق می تواند برای استراق سمع روی چیزی که مردم روی کامپیوتر تایپ می کنند استفاده شود
[ترجمه گوگل]سوکت های برق را می توان برای نظارت بر آنچه مردم بر روی یک کامپیوتر قرار می دهند مورد استفاده قرار می دهد

12. One of the cool things to eavesdrop on might be an undersea volcano called the Axial Seamount.
[ترجمه ترگمان]یکی از چیزهای خوب برای استراق سمع، یک کوه آتشفشان زیر دریا بود که به نام the Seamount نامیده می شد
[ترجمه گوگل]یکی از چیزهای جالب برای استراق سمع ممکن است آتشفشان زیرین نامیده می شود

13. It is not polite to eavesdrop on the conversation of other people.
[ترجمه ترگمان]استراق سمع کردن در گفتگوی افراد دیگر ادب و نزاکت هم نیست
[ترجمه گوگل]این سخاوتمندانه نیست که به گفتگوهای دیگران گوش فرا دهید

14. When you're in touch with your soul, you eavesdrop on the wisdom of the universe.
[ترجمه ترگمان]وقتی با روحت در ارتباط هستی، به حکمت دنیا گوش می دهی
[ترجمه گوگل]هنگامی که با روح خود ارتباط برقرار می کنید، بر حکمت جهان نظارت می کنید

15. Eavesdrop on the conversation between Mrs. Greenleaf and her henchman.
[ترجمه ترگمان]در این گفتگو بین خانم Greenleaf و her مشغول گفتگو بود
[ترجمه گوگل]در حال صحبت با خانم گرینلف و سرپرست او است

He hid under the table and eavesdropped on his sister and her fiance.

او زیر میز پنهان شد و به (حرف‌های) خواهرش و نامزد او گوش داد.


پیشنهاد کاربران

Listen in secret to someone's conversation
دزدکی گوش کردن

فالگوشیدن.

شنود

استراق سمع کردن
پنهانی گوش دادن

فال گوش وایستادن
secretly listen to a conversation.
"she opened the window just enough to
eavesdrop on the conversation outside"

Eavesdrop started off literally: first it referred to the water that fell from the eaves of a house, then it came to mean the ground where that water fell. Eventually, eavesdropper described someone who stood within the eavesdrop of a house to overhear a conversation inside.

overhear
فالگوش ایستادن


فال گوش وایسادن یا یواشکی به حرف کسی گوش دادن
People naturally like to eavesdrop on interesting conversations.

شنود یا استراق سمع ( انگلیسی: eavesdrop ) به عمل مخفیانه گوش دادن به مکالمه خصوصی دیگران بدون رضایت آنها گفته می شود . این عمل در صورتی که بدون اجازه قوانین کشورها انجام شود جرم محسوب میشود.

در ایران
بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بازرسی و نرساندن نامه ها، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس مگر به حکم قانون ممنوع است. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در مورد استعلام حکم شنود از رهبر جمهوری اسلامی چنین می نویسد: �درباره شنود و استراق سمع اطلاعاتی ها بحث شد که ایشان نظر دادند که در حد ضرورت و در محدوده قانون، با اجازه موردی قاضی باید باشد و مخالف زیاده روی در آن هستند. � هاشمی می افزاید این حکم را به وزیر پست و تلگراف و تلفن وقت محمد غرضی ابلاغ کرد.

Act of secretly listening to the private conversation of others
Eavesdropping is the act of secretly or stealthily listening to the private conversation or communications of others without their consent in order to gather information

verb
[no obj] :
to listen secretly to what other people are saying — usually on
◀️He was eavesdropping [=listening in] on his sister and her friends in the next room
◀️She was accused of eavesdropping on private telephone conversations


کلمات دیگر: