کلمه جو
صفحه اصلی

newlywed


معنی : تازه عروس، تازه ازدواج کرده، تازه داماد
معانی دیگر : تازه عروس، تازه داماد، تازه ازدواج کرده

انگلیسی به فارسی

تازه ازدواج کرده، تازه داماد، تازه عروس


newlywed، تازه عروس، تازه ازدواج کرده، تازه داماد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has recently married.

• one who has recently married

مترادف و متضاد

تازه عروس (اسم)
bride, newlywed

تازه ازدواج کرده (صفت)
newlywed

تازه داماد (صفت)
newlywed

جملات نمونه

1. a newlywed couple
جفت تازه ازدواج کرده

2. The hotel has a special discount rate for newlyweds.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] این هتل درصد تخفیف ویژه ای برای زوجهای تازه ازدواج کرده دارد.
[ترجمه ترگمان]این هتل نرخ تنزیل ویژه ای برای زوج های تازه ازدواج کرده دارد
[ترجمه گوگل]این هتل دارای نرخ ویژه ای برای جوانان جوان است

3. The newly-weds set off in a chauffeur-driven limousine.
[ترجمه ترگمان]و بعد از ازدواج با یک لیموزین رانندگی، ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]تازه کارهای زنانه در یک خودروی لیموزین هدایت می شود

4. The newly-weds spent their honeymoon in Venice.
[ترجمه ترگمان]The که تازه ازدواج کرده اند ماه عسل خود را در ونیز به سر می برند
[ترجمه گوگل]تازه واردان ماه عسل خود را در ونیز گذراندند

5. Congratulations showered on the newlyweds.
[ترجمه ترگمان]تبریک به زوج های تازه ازدواج کرده
[ترجمه گوگل]تبریک می گوییم در مورد عروس جوان

6. The newlyweds decided to conduct family planning for lack of a sound economic base.
[ترجمه ترگمان]تازه عروس و داماد تصمیم گرفتند تا تنظیم خانواده را به دلیل فقدان یک پایگاه اقتصادی سالم انجام دهند
[ترجمه گوگل]جوانان جوان تصمیم گرفتند که برنامه ریزی خانوادگی را برای فقدان یک پایگاه اقتصادی مناسب ایجاد کنند

7. As the newlyweds settled into the four-hour trip, the excitement of triumph over family disapproval receded.
[ترجمه ترگمان]وقتی تازه عروس و داماد در یک سفر چهار ساعته قرار گرفتند، هیجان پیروزی بر نارضایتی خانواده فروکش کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که عروس جوان به محل سفر چهار ساعته رسیده است، هیجان پیروزی در مورد عدم تایید خانواده از بین رفت

8. Spouses or newly-weds should carry a copy of their marriage certificate where passports and rickets are in different names.
[ترجمه ترگمان]افرادی که تازه ازدواج کرده اند باید یک کپی از گواهی ازدواج خود را که در آن ها گذرنامه و rickets نام دارد، حمل کنند
[ترجمه گوگل]همسر یا خواهر و برادر مجرد باید یک کپی از گواهی ازدواج خود داشته باشند که گذرنامه ها و راکت ها در نام های مختلف هستند

9. The hotel seemed to be full of newlyweds.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که هتل پر از عروس و داماد شده است
[ترجمه گوگل]هتل به نظر می رسید پر از newlyweds است

10. Newlyweds often started married life by living with one set of in-laws.
[ترجمه ترگمان]Newlyweds اغلب با زندگی کردن با یک مجموعه از قوانین شروع به ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]نیویورک ها با زندگی با یک مجموعه قوانین، زندگی متاهل را آغاز کردند

11. Next came a drum roll, followed by a wave and a thumbs-up sign from the newly-weds.
[ترجمه ترگمان]بعد صدای طبل به گوش رسید و پس از آن موجی از thumbs که تازه ازدواج کرده بود به دنبال آن حرکت کرد
[ترجمه گوگل]بعد یک رول درام آمد و به دنبال یک موج و یک علامت شگفت انگیز از تازه واردان بود

12. Freda, the newly-wed, was pregnant, and this was messing up all our duty rosters.
[ترجمه ترگمان]freda، ما تازه متولد شده بودیم، حامله بود و این همه وظیفه ما بود
[ترجمه گوگل]فردا، تازه وارد، باردار بود و این همه رونویسی وظیفه ما بود

13. Following the 45-minute ceremony, the newlyweds will return to the castle for a brief and informal reception.
[ترجمه ترگمان]بعد از این مراسم ۴۵ دقیقه ای، تازه عروس و داماد برای یک مهمانی کوتاه و غیررسمی به این قلعه بازخواهند گشت
[ترجمه گوگل]پس از مراسم 45 دقیقه ای، افراد تازه کار به منظور پذیرش رسمی و غیر رسمی به قلعه می روند

14. There is no special leave for newlyweds and no childcare provision.
[ترجمه ترگمان]هیچ مرخصی ویژه ای برای زوج های تازه ازدواج کرده و نه مراقبت از کودکان مراقبت از کودکان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تعطیلات ویژه ای برای متقاضیان عروسی و هیچ مراقبت از مراقبت از کودک وجود ندارد

15. Everyone left at about midnight, leaving the newlyweds alone at last.
[ترجمه ترگمان]هر کسی تقریبا نصف شب را ترک کرد و سرانجام عروس و داماد را تنها گذاشت
[ترجمه گوگل]هر کس در نیمه شب باقی مانده است، و آخرین مهاجران را ترک می کند

a newlywed couple

جفت تازه ازدواج کرده


پیشنهاد کاربران

تازه خانمان

زوجی که مدت زیادی از ازدواجشان نگذشته: تازه عروس و تازه داماد

نوعروس، نوداماد

بر اساس دیکشنری Longman تعریفی که در دیکشنری آبادیس برای این لغت آمده، خیلی درست نیست. تعریف درست به شکل زیر می باشد:

Newlyweds => noun, plural

Newlywed => adjective

همانطور که مشاهده می شود فرق این دو شکل از کلمه تنها در وجود یا عدم وجود حرفِ S آخرِ آن می باشد.

تازه زوج

since the pandemic , divorce rate has increased dramatically for newlyweds
از زمان شروع همه گیری ( کووید19 ) , میزان طلاق به طرز تراژیکی برای زوجهای تازه ازدواج کرده , افزایش پیدا کرده است . . .


کلمات دیگر: