کلمه جو
صفحه اصلی

bagatelle


معنی : چیز بیهوده، چیز جزیی و اندک
معانی دیگر : چیز کم ارزش، ناقابل، ناچیز، نوعی بازی رو میزی (مانند بیلیارد)، چیزجزئی واندک

انگلیسی به فارسی

چیز جزئی و اندک، (مجازاً) چیز بیهوده، ناقابل


bagatelle، چیز بیهوده، چیز جزيي و اندك


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something small or insignificant.
مشابه: trifle

(2) تعریف: a game played with balls and cues on a table with holes at one end.

(3) تعریف: a brief musical piece, esp. for the piano.

• unimportant thing; short light piece of classical music (esp. for piano); game similar to billiards in which players must roll balls into a scoring area using a cue stick
if you describe something as a bagatelle, you mean that you consider it unimportant or easy to achieve; a literary word.

مترادف و متضاد

چیز بیهوده (اسم)
bagatelle, fillip

چیز جزیی و اندک (اسم)
bagatelle

جملات نمونه

1. A thousand pounds is a mere bagatelle to him.
[ترجمه ترگمان]هزار پوند برای او bagatelle است
[ترجمه گوگل]هزار پوند فقط یک کیسه یابی است

2. It cost a mere bagatelle.
[ترجمه ترگمان]خرج این کار بی هوده بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک bagatelle هزینه

3. Mount Rushmore would have seemed a bagatelle by comparison.
[ترجمه ترگمان]مونت Rushmore در مقایسه با مقایسه bagatelle bagatelle have
[ترجمه گوگل]کوه Rushmore به نظر می رسد یک bagatelle در مقایسه

4. One day, they argued for a bagatelle of their children.
[ترجمه ترگمان]یک روز، آن ها برای a از فرزندان خود بحث کردند
[ترجمه گوگل]یک روز آنها برای بچه های فرزندان خود بحث کردند

5. Instead, the song was originally titled "Bagatelle in A minor" based on some handwritten notation a Beethoven researcher claimed to have seen on a now-lost copy of the sheet music.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این آهنگ در اصل با نام \"bagatelle در کتاب\" نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]در عوض، این آهنگ در اصل با عنوان "Bagatelle in A minor" بر اساس برخی از نشانه های دست نوشته ای که یکی از محققان بتهوون ادعا کرده است بر روی یک کپی از دست داده شده در حال حاضر از ورق موسیقی دیده می شود

6. Although this a sesame seed bagatelle only, but do you know?
[ترجمه ترگمان]اگر چه این یک دانه کنجد است، اما شما می دانید؟
[ترجمه گوگل]اگر چه این تنها بذر دانه کنجد است، اما شما می دانید

7. Emotive thing and life bagatelle cannot confuse sth with sth else!
[ترجمه ترگمان]Emotive چیز و زندگی نمی تواند چیزی را با چیز دیگری اشتباه کند!
[ترجمه گوگل]چیزی که جنبه ی حیاتی و کیف پول زندگی را نمی توان با sth else اشتباه گرفت!

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

9. Often quarrel because of the bagatelle of a few trifles and person sometimes or be born fuggy, human relation is done very tensely.
[ترجمه ترگمان]اغلب با هم جر و بحث می کنند، چون بعضی وقت ها یک نفر آدم و یک نفر آدم را به دنیا می آورد و یا fuggy به دنیا می آورد، رابطه انسانی با نگرانی تمام می شود
[ترجمه گوگل]اغلب نزاع ها به دلیل قاچاق چند چیز و شخص گاهی اوقات یا به دنیا می آید fuggy، رابطه انسان به شدت انجام می شود

10. Communication method is first from bagatelle proceed with, convey as far as possible clear and compendious.
[ترجمه ترگمان]روش ارتباطی ابتدا از bagatelle proceed و تا جایی که ممکن است، تا جایی که ممکن است، انتقال داده می شود
[ترجمه گوگل]روش ارتباطی ابتدا از bagatelle ادامه می یابد، تا آنجا که امکان دارد روشن و صحیح انتقال یابد

11. To him money is a bagatelle.
[ترجمه ترگمان]به نظر او پول a است
[ترجمه گوگل]برای او پول یک کیف پول است

12. Witness great events and bagatelle of mold industry, we try to make most professional magazine.
[ترجمه ترگمان]شاهد وقایع بزرگ و bagatelle صنعت قالب، ما سعی می کنیم که بیشتر مجله حرفه ای را بسازیم
[ترجمه گوگل]شاهد رویدادهای بزرگ و باریک از صنعت قالب، ما سعی می کنیم مجله ی حرفه ای تر داشته باشیم

13. Often burst into fury because of a bit bagatelle, still can send anonymous fire without reason ground sometimes, show all-time termagancy .
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، به خاطر این که یک ذره بی هوده است، به شدت خشمگین می شود، و باز هم می تواند آتش بی عقل را به زمین بی اندازد
[ترجمه گوگل]اغلب به علت یک بیتل بیتی خشمگین می شود، گاهی اوقات می تواند ناگهانی آتش را بدون دلیل به زمین بفرستد، نشان می دهد همه چیز در زمان حال است

14. They hope their words and deeds can cause the attention of other, peacockish, egocentric, ego abandon, often react to trifling bagatelle mood too intense, sometimes for no reason gets angry.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که کلمات و کردار آن ها باعث جلب توجه دیگران، peacockish، خودپسندی، خودپسندی، و اغلب واکنش نشان دادن به حالت bagatelle کوچک شود که گاهی اوقات هیچ دلیلی عصبانی نمی شود
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که کلمات و اعمالشان موجب شود توجه دیگران، انعطاف پذیری، خودخواهانه، انحطاط خود، اغلب واکنش نشان دهند به خلق و خوی خفیف خنده دار که بیش از حد شدید است، گاهی اوقات بدون هیچ دلیلی عصبانی می شود


کلمات دیگر: