کلمه جو
صفحه اصلی

adder


معنی : افزایشگر، افعی، ماشین جمع زنی، مار جعفری
معانی دیگر : افزاینده، افزون گر، ماشین حساب، (جانور شناسی)، (نوعی مار کوچک و سمی اروپایی) ادر، افعی (vipera berus)

انگلیسی به فارسی

ماشین جمع، (جانورشناسی) افعی، مار جعفری


افزایشگر


کمد، افزایشگر، افعی، ماشین جمع زنی، مار جعفری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that adds.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a small poisonous snake found in Europe and Asia; viper.

(2) تعریف: any of various similar poisonous or harmless snakes.

• common european viper; any of a number of venomous or nonvenomous snakes resembling the viper; person or thing that adds; electronic circuit that sums two numbers in a computer (computers)
an adder is a small poisonous snake. adders are found in europe and asia.

دیکشنری تخصصی

[سینما] جمع کننده
[کامپیوتر] جمع کننده، افزایشگر .
[ریاضیات] جمع کننده، افزاینده

مترادف و متضاد

افزایشگر (اسم)
adder

افعی (اسم)
adder, viper, asp, python

ماشین جمع زنی (اسم)
adder, totalizer, summer

مار جعفری (اسم)
adder

جملات نمونه

1. Whom an adder bites, dreads a lizard.
[ترجمه ترگمان]Whom که نیش زننده دارند از یک مارمولک وحشت دارند
[ترجمه گوگل]یک عنکبوت که عصبانی می شود، یک جادوگر را می کشد

2. The adder is Britain's only venomous snake.
[ترجمه ترگمان]جمع کننده تنها یک مار سمی است
[ترجمه گوگل]این کمپانی مار تنها جنایتکار انگلیس است

3. Much maligned, the adder is our only venomous snake, feeding on other reptiles and small mammals.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مورد انتقاد، جمع کننده تنها یک مار سمی است که از خزندگان دیگر و پستانداران کوچک تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]خیلی زخم خورده است، عضله ما تنها مار زهره ما است، تغذیه بر روی خزندگان و پستانداران کوچک دیگر

4. Tom Langton, a campaigner on behalf of adders, has managed to find only one adder colony in the whole of Greater London.
[ترجمه ترگمان]Tom Langton که یک مبارز از جانب adders است، موفق شده است تنها یک جمع زننده را در کل لندن بزرگ پیدا کند
[ترجمه گوگل]تام لنگتون، یک مبارز از طرف شمارنده ها، موفق شده است در کل لندن بزرگ تنها یک کلنی adder پیدا کند

5. The deaf adder of appetite Coiled under.
[ترجمه ترگمان]جمع زننده اشتها آوری در زیر آن جمع شده بود
[ترجمه گوگل]عصبانیت ناشنوایان اشتها در زیر

6. The adder is the only poisonous snake in Britain.
[ترجمه ترگمان]جمع کننده تنها یک مار سمی در بریتانیا است
[ترجمه گوگل]کامیون تنها مار سمی در بریتانیا است

7. The adder is uniquely equipped for that role.
[ترجمه ترگمان]جمع کننده، به طور منحصر به فرد برای این نقش مجهز است
[ترجمه گوگل]کامپایلر برای این نقش منحصر به فرد است

8. As quick as a striking adder, the soldier's fingers fastened around her arm.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نیش زد، انگشتان سرباز دور بازویش حلقه شدند
[ترجمه گوگل]انگیزه سرباز به سرعت به عنوان یک قهرمان شگفت انگیز در اطراف بازوی او قرار داشت

9. A 2-word 2-bit adder has been fabricated using conventional MOS technology. Design considerations and experimental results are also given.
[ترجمه ترگمان]یک جمع کننده ۲ بیتی ۲ بیتی با استفاده از تکنولوژی MOS سنتی ساخته شده است ملاحظات طراحی و نتایج تجربی نیز ارایه شده است
[ترجمه گوگل]یک عدد 2 بیتی 2 بیتی با استفاده از تکنولوژی MOS معمولی ساخته شده است ملاحظات طراحی و نتایج تجربی نیز ارائه شده است

10. The course of logic operations of carry lookahead adder for binary number is introduced into optical computation. The carry lookahead by optical parallel processing is proposed.
[ترجمه ترگمان]دوره عملکرد منطق جمع کننده lookahead برای اعداد باینری به محاسبات نوری معرفی می شود انتقال lookahead به وسیله پردازش موازی نوری پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]دوره عملیات منطقی حمل کننده پیش فرض را برای عدد باینری به محاسبات نوری معرفی می کند پیش بینی حمل توسط پردازش موازی نوری پیشنهاد شده است

11. It shows that mirrored adder is better than carry look ahead adder in arithmetic speed and layout.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که جمع زننده mirrored نسبت به جمع کننده کامل در سرعت حساب و چیدمان بهتر است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که شمارنده ی آینه بهتر از حرکت دادن پیش بینی کننده پیش بینی سرعت و طرح ریاضی است

12. We proposed 8 kinds of full adder and all of them are realized in 4 bit ripple carry adder.
[ترجمه ترگمان]ما ۸ نوع جمع کننده کامل را پیشنهاد کردیم و همه آن ها در ۴ بیت جمع کننده کمی جمع شدند
[ترجمه گوگل]ما 8 نوع کامپیوتر کامل را ارائه دادیم و همه آنها در کامپیوتر 4 بیتی تحویل داده شده است

13. Parallel adder is a digital circuit, which can be calculated the number of addition.
[ترجمه ترگمان]جمع کننده موازی، مدار دیجیتال است که می تواند تعداد of را محاسبه کند
[ترجمه گوگل]ترکیبی موازی یک مدار دیجیتالی است که میتواند تعداد افزودنی را محاسبه کند

14. We take the Full Adder as an example to introduce the use of VHDL in the design of digital system, the experiment of digital circuit and the teaching.
[ترجمه ترگمان]ما the کامل را به عنوان مثالی برای معرفی استفاده از VHDL در طراحی سیستم دیجیتالی، آزمایش مدار دیجیتال و تدریس در نظر می گیریم
[ترجمه گوگل]ما یک Adder کامل را به عنوان مثال برای معرفی استفاده از VHDL در طراحی سیستم دیجیتال، آزمایش مدار دیجیتال و آموزش معرفی می کنیم

15. The bit serial adder system was chosen over a normal gear system because of the number of gears it takes to make the clock's calculations.
[ترجمه ترگمان]سیستم جمع کننده سریال بیت کمی روی یک سیستم دنده معمولی انتخاب شد چون تعداد دنده ها برای محاسبه کردن محاسبات زنگ ساعت طول می کشد
[ترجمه گوگل]سیستم ترمز بیت سریالی بیش از یک سیستم دنده معمولی به دلیل تعداد دنده هایی که برای محاسبات ساعت ساخته می شود انتخاب شده است

پیشنهاد کاربران

نوعی مار سمی، افعی

adder ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: جمع‏زن
تعریف: مدار الکترونیکی رقمی برای انجام عمل جمع


کلمات دیگر: