کلمه جو
صفحه اصلی

aboveboard


معنی : پوست کنده، راست، اشکارا، پوست کنده
معانی دیگر : بی شیله پیله، بی شائبه، آشکارا، علنی، رک و راست، بدون پرده پوشی، روراست، صاف و پوست کنده، بی حیله، بی غل و غش، آشکار و قانونی، بی شیله پیله، بطوراشکار، بی حیله

انگلیسی به فارسی

آشکارا، پوست‌کنده، علنی


بالا سمت چپ، پوست کنده، اشکارا، راست


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: without tricks, deceit, or concealment.
مترادف: honestly, openly
متضاد: dishonest, furtive, shady, sub rosa, under-the-table, underhand, underhanded
مشابه: candid, fair, fairly, frankly, straightforward, straightforwardly, upright

- Ever since the company was caught cheating, they've had to operate in an aboveboard manner.
[ترجمه ترگمان] از وقتی که شرکت در حال خیانت دستگیر شد، مجبور شدند با آشکارا عمل کنند
[ترجمه گوگل] از زمانی که شرکت تقلب را گرفتار شده بود، آنها مجبور بودند به نحوی از قبیله کار کنند

• exposed, obvious; fair, just
out in the open, revealed, not hidden
(nautical) cabins that are above water lever on a cruise ship
if an arrangement or deal is above board, it is completely honest.

مترادف و متضاد

پوست کنده (صفت)
aboveboard, picked

راست (صفت)
aboveboard, right, upright, truthful, straight, true, sheer, direct, downright, candid, straightforward, erect

اشکارا (قید)
aboveboard, signally, outright

پوست کنده (قید)
aboveboard

candid


Synonyms: forthright, frank, honest, open, overt, right on, square, straight, straightforward, straight from shoulder, true, trustworthy, truthful, up front, veracious


Antonyms: deceitful, devious, lying, shady, underhanded


candidly


Synonyms: frankly, honestly, on the up and up, openly, overtly, truly, truthfully, veraciously


جملات نمونه

1. Everything was perfectly legal and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]همه چیز کاملا قانونی و آشکار بود
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملا قانونی و فوق العاده بود

2. He is dignified, and open and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]او باوقار و علنی و علنی است
[ترجمه گوگل]او شرافتمندانه و باز و بالاتر از آن است

3. I think everything ought to be aboveboard.
[ترجمه ترگمان]به نظر من همه چیز باید آشکار باشد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم همه چیز باید بالاتر از حد باشد

4. Everything I do is aboveboard, everything I do is legit.
[ترجمه ترگمان]هر کاری که می کنم واضح و آشکار است، هر کاری که می کنم معتبر است
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که من انجام می دهم، بالاتر از حد است، هر کاری که انجام می دهم، قانونی است

5. Their actions are open and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های آن ها صریح و پوست کنده است
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها باز و به سمت بالا است

6. He had been open and aboveboard, and there was nothing to fear.
[ترجمه ترگمان]او باز و آشکار بود و چیزی برای ترسیدن وجود نداشت
[ترجمه گوگل]او باز و بالا بود و هیچ چیز برای ترس وجود نداشت

7. Their business was open and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]کار آن ها علنی و علنی بود
[ترجمه گوگل]کسب و کار آنها باز بود و از بالا

8. He was frank, open and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]او رک و صریح و علنی بود
[ترجمه گوگل]او صادقانه بود، باز و بالا

9. We are aboveboard no matter what things we do, never keep It'secret.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که ما چه کارهایی انجام می دهیم، و هیچ وقت این راز را نگه نمی داریم
[ترجمه گوگل]ما مهمتر از همه آنچه که ما انجام می دهیم، هرگز آن را حفظ نکن

10. Perfect gentleman aboveboard reflect the sentiments meditations Huaiyuan ambitions!
[ترجمه ترگمان]عالی است، آقای محترم، نظرات sentiments و آرزوهای Huaiyuan را منعکس می کند!
[ترجمه گوگل]قهرمان کامل قله فوق العاده منعکس کننده آرزوها و آرزوهای جاه طلبی Huaiyuan است!

11. His part in the affair was quite aboveboard.
[ترجمه ترگمان]نقش او در این ماجرا کام لا علنی بود
[ترجمه گوگل]بخش او در این امر کاملا فوقالعاده بود

12. We should be aboveboard in all of our dealings.
[ترجمه ترگمان]ما باید همه of رو علنی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در تمام امور مربوط به ما بایستیم

13. These transactions are aboveboard.
[ترجمه ترگمان]این تراکنش ها aboveboard هستند
[ترجمه گوگل]این معاملات فوقالعاده است

14. His business dealings were aboveboard.
[ترجمه ترگمان]معاملات و معاملات او علنی بود
[ترجمه گوگل]معامله های تجاری او بالا بود

15. His part in the affair was quite open and aboveboard.
[ترجمه ترگمان]نقش او در این ماجرا کام لا علنی و آشکار بود
[ترجمه گوگل]بخش او در امور کاملا باز و از بالا بود

16. Don't worry; the deal was completely above board.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش معامله کاملا روی صفحه بود
[ترجمه گوگل]نگران نباش معامله به طور کامل بر روی هیئت مدیره بود

17. Everything that we're doing is all perfectly above board.
[ترجمه ترگمان]همه کارهایی که داریم می کنیم کاملا برتر از این است
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که ما انجام می دهیم، کاملا بالاتر از هیئت مدیره است

18. The deal was completely above board.
[ترجمه ترگمان]معامله کاملا روی صفحه شطرنج بود
[ترجمه گوگل]معامله به طور کامل بر روی هیئت مدیره بود

19. Be open and above board with me.
[ترجمه ترگمان]با من باز و بالاتر باشید
[ترجمه گوگل]باز و بالاتر از هیئت مدیره با من

20. The deal was completely open and above board.
[ترجمه ترگمان]این معامله کاملا باز و بالاتر بود
[ترجمه گوگل]معامله کاملا باز و بالاتر از هیئت مدیره بود

21. It was all quite above board - none too clean, but that's by the way.
[ترجمه ترگمان]خیلی بالاتر از آن بود - هیچ چیز تمیز نبود، اما به هر حال این طور است
[ترجمه گوگل]همه چیز کاملا بالا بود - هیچ کدام بیش از حد تمیز نیست، اما این راه است

22. Everything is above board except the strategy.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به جز استراتژی برتر است
[ترجمه گوگل]همه چیز به جز استراتژی بالاتر است

23. And it's imperative that you play it all above board.
[ترجمه ترگمان]و واجب است که همه آن را روی صفحه نمایش اجر کنی
[ترجمه گوگل]و این ضروری است که شما آن را همه در بالای صفحه بازی کنید

24. It's all above board, Rosie.
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر است رزی
[ترجمه گوگل]همه چیز فوق العاده است، Rosie

25. Peaks rising to be above board Yellow House, a panoramic view Liujiaxia county.
[ترجمه ترگمان]Peaks که قرار است بالاتر از خانه زرد، یک نمای panoramic از بخش Liujiaxia قرار داشته باشد، در حال طلوع است
[ترجمه گوگل]قله بلند می شود تا بالای هیئت مدیره زرد خانه، یک نمای پانورامیک Liujiaxia شهرستان

26. You must always remain open and above board.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه باید باز و بالاتر از کشتی باقی بمونی
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید باز و بالاتر از هیئت مدیره باقی بمانید

27. My business dealings are above board.
[ترجمه ترگمان]معاملات تجاری من بالاتر از هییت مدیره است
[ترجمه گوگل]معاملات کسب و کار من بالاتر از هیئت مدیره است

28. He has an above board character and is respected by everyone.
[ترجمه ترگمان]او شخصیت بالایی دارد و توسط همه مورد احترام است
[ترجمه گوگل]او شخصیت فوق العاده ای دارد و توسط همه مورد احترام است

29. You know that all was fair and above board.
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که همه چیز منصفانه و بالاتر از همه بود
[ترجمه گوگل]شما می دانید که همه عادلانه و بالاتر از هیئت مدیره بود

پیشنهاد کاربران

بی دوز و کلک

مشخص

صادق، بی کلک

صادقانه، منصفانه، عادلانه

صداقت داشتن. قانونی
certain transactions were not totally aboveboard


کلمات دیگر: