کلمه جو
صفحه اصلی

adequately


معنی : بسی
معانی دیگر : بقدرکافی، باندازه کافی، چنانکه تکافونماید، بطورمناسب

انگلیسی به فارسی

به اندازه کافی، به قدر کافی


انگلیسی به انگلیسی

• sufficiently, suitably; passably, tolerably

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به قدر کافی

مترادف و متضاد

بسی (قید)
very, much, adequately, lot, often

sufficiently


Synonyms: abundantly, acceptably, appropriately, capably, competently, copiously, decently, fairly well, fittingly, modestly, pleasantly enough, presentably, satisfactorily, sufficiently, suitably, to an acceptable degree, tolerably, well enough


Antonyms: inadequately, insufficiently, unequally, unsatisfactorily, unsuitably


جملات نمونه

1. we didn't thank him adequately
به اندازه ی کافی از او سپاسگزاری نکردیم.

2. Does television adequately reflect the ethnic and cultural diversity of the country?
[ترجمه ترگمان]آیا تلویزیون به اندازه کافی منعکس کننده تنوع قومی و فرهنگی کشور است؟
[ترجمه گوگل]آیا تلویزیون به اندازه کافی تنوع قومی و فرهنگی کشور را منعکس می کند؟

3. He had failed to prepare adequately for the task before him.
[ترجمه ترگمان]او نتوانسته بود به اندازه کافی برای این کار پیش از او آماده باشد
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی برای وظیفه پیش از او آماده نبود

4. Vitamin B 6 must be adequately supplied.
[ترجمه ترگمان]ویتامین B ۶ باید به اندازه کافی تامین شود
[ترجمه گوگل]ویتامین B 6 باید به اندازه کافی تامین شود

5. The punishment should adequately reflect the revulsion felt by most people for this appalling crime.
[ترجمه ترگمان]مجازات باید به اندازه کافی بازتاب انزجار مردم برای این جنایت هولناک باشد
[ترجمه گوگل]مجازات باید به اندازه کافی منعکس کننده عصبانیتی است که اکثر مردم برای این جنایت ناخوشایند احساس می کنند

6. The committee does not adequately consult others when drafting amendments.
[ترجمه ترگمان]این کمیته در زمان تهیه پیش نویس اصلاحات به اندازه کافی با دیگران مشورت نمی کند
[ترجمه گوگل]این کمیته در هنگام تهیه پیش نویس اصلاحات با دیگران مشورت نمی کند

7. The product had not been adequately tested before being put on the market.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بازار به بازار عرضه شود، محصول به اندازه کافی مورد آزمایش قرار نگرفته بود
[ترجمه گوگل]این محصول تا قبل از عرضه در بازار مورد آزمایش قرار نگرفته است

8. These concerns were not adequately addressed in the report.
[ترجمه ترگمان]این نگرانی ها به اندازه کافی در این گزارش مورد بررسی قرار نگرفتند
[ترجمه گوگل]این نگرانی ها در گزارش به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفتند

9. While some patients can be adequately cared for at home, others are best served by care in a hospital.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از بیماران می توانند به اندازه کافی به آن ها توجه داشته باشند، اما برخی دیگر با مراقبت در بیمارستان سرو کار دارند
[ترجمه گوگل]در حالی که بعضی از بیماران می توانند به اندازه کافی در منزل مراقبت شوند، دیگران با مراقبت در بیمارستان به بهترین نحو ممکن انجام می شوند

10. They felt slighted by not being adequately consulted.
[ترجمه ترگمان]آن ها احساس کردند که به اندازه کافی با هم مشورت نکرده اند
[ترجمه گوگل]آنها با کمال مشورت با آنها احساس راحتی می کنند

11. She does the job adequately but she's not going to set the world on fire!
[ترجمه ترگمان]این کار را به اندازه کافی انجام می دهد، اما حاضر نیست دنیا را آتش بزند!
[ترجمه گوگل]او این کار را به اندازه کافی انجام می دهد اما او قصد ندارد جهان را در آتش بگذارد!

12. The book is clear, readable and adequately illustrated.
[ترجمه سرکوت ] کتاب، شفاف و قابل خواندن و تا حدی مشهور است
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانا، قابل خواندن و به اندازه کافی مصور است
[ترجمه گوگل]کتاب روشن، قابل خواندن و به اندازه کافی نشان داده شده است

13. There may be problems if responsibilities are not adequately defined.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد اگر مسئولیت ها به اندازه کافی تعریف نشده باشند
[ترجمه گوگل]اگر مسئولیت ها به اندازه کافی تعریف نشوند مشکلی وجود دارد

14. I was not adequately insured for the damage my tenants caused.
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی برای خسارتی که tenants ایجاد کرده بودم بیمه نبودم
[ترجمه گوگل]من به خاطر مصدومین مستقل من بیمه نشده بودم

15. Many students are not adequately prepared for higher education.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزان به اندازه کافی برای آموزش عالی آماده نیستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان برای آموزش عالی آماده نیستند

پیشنهاد کاربران

Sufficiently

به درستی

. . . کافی

مناسب

در خورند، در خور ، متناسب

Your phonehas been optimizeobadequatelyبه ترجمه فارسی چه میشود معنی کامل

به اندازه کافی ، به درستی

:تلفن شما به طور نا مناسب بهینه سازی شده استphone has been optimize obadequately


کلمات دیگر: