کلمه جو
صفحه اصلی

accusatory


معنی : اتهامی
معانی دیگر : اتهام آور، متهم کننده، تهمت آمیز، ادعایی، مفعولی

انگلیسی به فارسی

مفعولی، (حقوق) اتهامی


متهم، اتهامی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: being or containing an accusation.

- The question was accusatory and the reply to it was defensive.
[ترجمه ترگمان] این سوال accusatory بود و پاسخی که به آن پاسخ می داد تدافعی بود
[ترجمه گوگل] این سوال متهم بود و پاسخ به آن دفاعی بود
- She tried to sound calm and neutral, but her tone was accusatory.
[ترجمه ترگمان] سعی کرد آرام و خنثی به نظر برسد، اما صدایش اتهام آمیز بود
[ترجمه گوگل] او سعی کرد صدای آرام و خنثی را بشنود اما لحن او متهم بود

• expressing accusation, accusing, tending to blame
an accusatory remark or tone of voice suggests blame or criticism.

مترادف و متضاد

اتهامی (صفت)
accusative, accusatory

جملات نمونه

1. his accusatory statements
اظهارات اتهام آمیز او

2. He pointed an accusatory finger in her direction.
[ترجمه ترگمان]انگشت اشاره اش را به سمت او گرفت
[ترجمه گوگل]او اشاره انگشت اتهام به او کرد

3. She gave me an accusatory look.
[ترجمه ترگمان]او an به من داد
[ترجمه گوگل]او به من ظاهری متهم کرد

4. When he spoke his tone was accusatory.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به صحبت کرد، اتهام آمیز بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که او صدای خود را سخن گفت، متهم بود

5. It was not an accusatory or unforgiving piece of writing and it was in fact rather moderate and conciliatory in its tone.
[ترجمه ترگمان]این یک تکه ادبی یا unforgiving نبود و در حقیقت لحن آن نسبتا ملایم و آشتی جویانه بود
[ترجمه گوگل]این یک نوشتار متقاعد کننده یا ناسپاس بود و در حقیقت نسبتا متداول و سازنده بود

6. There was a voice - accusatory, though unclear - a jumble of words inducing a strong feeling of guilt.
[ترجمه ترگمان]یک صدا وجود داشت - accusatory، هر چند واضح بود - a از کلمات احساس گناه شدیدی به او القا می کرد
[ترجمه گوگل]یک صدا - متضاد، اگر چه نامشخص بود، یک سر و صدا از کلمات باعث احساس قوی احساس گناه

7. We could see many accusatory TV programms and read dozens of books and articles about it.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بسیاری از programms TV accusatory را ببینیم و ده ها کتاب و مقاله در مورد آن بخوانیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بسیاری از برنامه های تلویزیونی اتهام را ببینیم و چندین کتاب و مقالات در مورد آن را بخوانیم

8. Don't be angry or accusatory with Laura.
[ترجمه ترگمان]عصبانی نباش و با لورا قاطی نکن
[ترجمه گوگل]با لورا عصبانی نشوید

9. Without sounding accusatory or argumentative, let your employer know about the successes you’ve had since you’ve been at your current position.
[ترجمه ترگمان]بدون در نظر گرفتن اتهامی و یا مشاجره، اجازه دهید کارفرما درباره موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید، بداند
[ترجمه گوگل]بدون صدور متهور یا استدلالی، بگذارید کارفرمای شما از موفقیتهایی که در گذشته داشته اید مطلع شوید

10. It's a difficult companion, prone to accusatory comments and dark moods, and it changes you, leaving you both tougher and more tender.
[ترجمه ترگمان]این یک همراه دشوار است که در برابر نظرات accusatory و حالات روحی تیره قرار دارد و شما را تغییر می دهد و شما را قوی تر و more می کند
[ترجمه گوگل]این یک همسایه دشوار است، مستعد نظرات انتقادات و خلق و خوی تاریک است و شما را تغییر می دهد و هر دو سخت تر و پرهزینه تر می گذارد

11. But the words entered Tess with accusatory horror.
[ترجمه ترگمان]اما این کلمات به گوش تس خطور کرد که او را به وحشت انداخته بود
[ترجمه گوگل]اما این کلمات تس را با ترسناک اتهام وارد کرد

12. The stories are not angry, accusatory, or even ideological. It’s worse: they are condescendingly elegiac.
[ترجمه ترگمان]این داستان ها از نظر اتهامی، اتهامی، یا حتی ایدئولوژیک نیستند این از این هم بدتر است: آن ها condescendingly را به کار می گیرند
[ترجمه گوگل]داستانها عصبانی، متهم، و حتی ایدئولوژیک نیستند بدتر از این ها آنها از نظر محض الگویی اند

13. They are almost always accusatory, as in, “you never empty the dishwasher” or “you always forget my birthday”.
[ترجمه ترگمان]آن ها تقریبا همیشه accusatory هستند، مثل \"شما هرگز\" ماشین ظرفشویی را خالی نکنید \"یا\" همیشه جشن تولد من را فراموش کرده اید \"
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا همیشه متهم هستند، همانطور که در 'شما هرگز ماشین ظرفشویی را خالی نکنید' یا 'شما همیشه روز تولد من را فراموش کرده اید'

14. By dropping Neon Bible's accusatory standpoint, The Suburbs delivers a life-affirming message similar to Funeral's: We're all in this together.
[ترجمه ترگمان]با انداختن نقطه نظر accusatory در کتاب مقدس Neon، The یک پیام با تاکید مشابه به s Funeral را ارایه می دهد: همه ما با هم در این مورد هستیم
[ترجمه گوگل]با کنار گذاشتن موضع اتهام نئون کتاب مقدس، حومه ها یک پیام تأیید کننده ی زندگی را شبیه به مراسم تشییع جنازه ارائه می دهند ما همه در این هم هستیم

15. So I fretted and sweated as they stalked in and stared around with that disapproving, accusatory look of all cops everywhere.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که با حالتی حاکی از نارضایتی به اطراف نگاه می کردم، عرق ریختم و به اطراف خیره شدم و به همه پلیس های جا نگاه کردم
[ترجمه گوگل]بنابراین، وقتی که آنها درگیر شدند و با این دیدگاه ناراضی و ناخوشایند از همه پلیس ها در همه جا سر و کار داشتند، احساس خجالت می کردم

his accusatory statements

اظهارات اتهام‌آمیز او


پیشنهاد کاربران

اتهامی


کلمات دیگر: