کلمه جو
صفحه اصلی

backstop


معنی : طرفداری، مساعدت
معانی دیگر : پشتی کردن، تقویت کردن، پشتیبانی کردن، (ورزش - به ویژه بیس بال) دیوار بلند یا نرده ی پشت زمین (برای جلوگیری از فراروی توپ)، کمک، حامی، عقب دار، عقبدار پشتی کردن، پشتیبانی کردن tanks were ready to backstop the infantry تانکها آماده بودند که پیادهنظام را تقویت کنند

انگلیسی به فارسی

(ورزش - به‌ویژه بیس‌بال) دیوار بلند یا نرده‌ی پشت زمین (برای جلوگیری از فراروی توپ)


کمک، پشتی، پشتیبان، حامی، عقب‌دار


پشتی کردن، تقویت کردن، پشتیبانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in sports, a structure, such as a fence or wall, used to keep a ball from going out of the playing area.

(2) تعریف: (informal) any backup mechanism or safeguard.

• wall or some type of barrier which keeps a ball from going outside of an area of play; catcher (baseball)

مترادف و متضاد

طرفداری (اسم)
support, adherence, advocacy, favoritism, siding, partiality, adhesion, approbation, backstop, approval, backing, partisanship, sponsorship

مساعدت (اسم)
aid, help, assistance, favor, backstop, favour

جملات نمونه

1. tanks were ready to backstop the infantry
تانک ها آماده بودند که پیاده نظام را تقویت کنند.

2. The government agreed to backstop companies that invested in oil exploration.
[ترجمه میثم] دولت با پشتیبانی از شرکتهایی که در حوزه نفت سرمایه گزاری کرده اند، موافقت کرده است.
[ترجمه ترگمان]دولت با شرکت هایی که در اکتشاف نفت سرمایه گذاری کرده اند موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]دولت موافقت کرد که شرکت هایی که در زمینه اکتشاف نفت سرمایه گذاری کرده اند، شرکت هایی را به دست آورند

3. In their opinion, such deficiencies clearly led to inadequate administrative back-stopping and faulty interpersonal relations.
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، چنین کاستی به وضوح منجر به عدم توقف مدیریتی ناکافی و روابط بین فردی معیوب می شود
[ترجمه گوگل]به نظر آنها، چنین نقصانی به وضوح منجر به عدم دسترسی مناسب اداری و روابط بین فردی معیوب شده است

4. The government recently introduced an insurance program to backstop money funds.
[ترجمه ترگمان]دولت به تازگی یک برنامه بیمه را برای کاهش بودجه مالی معرفی کرده است
[ترجمه گوگل]دولت به تازگی یک برنامه بیمه ای را برای تأمین بودجه های پس انداز معرفی کرده است

5. You are the key backstop of any relationship.
[ترجمه ترگمان] تو تنها کسی هستی که سر هر رابطه ای هستی
[ترجمه گوگل]شما کلید اصلی هر رابطه است

6. He acted as a backstop in case anything went wrong.
[ترجمه ترگمان]اون مثل یه سنگر تمرینی کار می کرد تا اگه اتفاقی افتاد
[ترجمه گوگل]او در صورت بروز هر چیزی اشتباه عمل کرد

7. But under the European plan, the only backstop is the principal in the EFSF.
[ترجمه ترگمان]اما تحت برنامه اروپا، تنها backstop اصلی ای اف اس اف می باشد
[ترجمه گوگل]اما تحت برنامه اروپایی، تنها صندوق حمایت از مدیران صندوق بین المللی پول است

8. Fisher . 'Collateral should only be a backstop.
[ترجمه ترگمان]فیشر عملیات موازی فقط باید یه سنگر تمرینی باشه
[ترجمه گوگل]فیشر "وثیقه تنها باید یک پسزمینه باشد

9. It provided Asia with a new backstop financing facility -- in essence,(sentence dictionary) a self-insurance fund that came in very handy in successfully cushioning the blows of an unprecedented global shock.
[ترجمه ترگمان]این کشور دارای امکانات مالی backstop برای آسیا بود - - در اصل، (فرهنگ لغت)، صندوق خود - بیمه ای که با موفقیت در ضربات موفق یک شوک جهانی بی سابقه به کار آمد
[ترجمه گوگل]این آسیا را با یک تأسیسات جدید تأمین مالی backstop به ارمغان آورد (اساسا) (فرهنگ لغت جمله) یک صندوق بیمه خودکفا که در موفقیت با موفقیت ضربات شوک جهانی بی سابقه ای بسیار مفید بود

10. As a backstop, China's government, with little debt and large foreign reserves, has deep pockets.
[ترجمه ترگمان]دولت چین، با بدهی اندک و ذخایر بزرگ خارجی، دارای جیب های بزرگی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پسوند، دولت چین، با بدهی های کمی و ذخایر بزرگ خارجی، دارای جیب های عمیق است

11. Students lobbed questions at Gould as if he were a backstop, questions on evolution, genetics, religion.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان سوالاتی در مورد تکامل، ژنتیک، مذهب و مذهب به سمت گولد پرت کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان سوالات خود را در گولد مطرح می کنند، به طوری که اگر او یک پسوند بود، سوالات در مورد تکامل، ژنتیک، مذهب

12. The market for corporate control has got general attention as a backstop mechanism for disciplining management.
[ترجمه ترگمان]بازار برای کنترل شرکت به عنوان یک مکانیزم backstop برای نظم بخشیدن به مدیریت، توجه عمومی را به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]بازار کنترل شرکت ها توجه کلی به عنوان مکانیسم پیشگیرانه برای مدیریت انضباطی مورد توجه قرار گرفته است

13. As part of the plan, the government would insure new preferred debt issued by banks and backstop all non-interest paying deposits, the paper said on its Website.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه در وب سایت خود گفت که دولت به عنوان بخشی از این برنامه بدهی ترجیحی جدید صادر شده توسط بانک ها را تضمین خواهد کرد و همه سپرده های غیر ذی نفع را پرداخت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این مقاله در وب سایت خود به عنوان بخشی از این طرح، دولت را تضمین بدهی های ترجیحی که توسط بانک ها صادر می شود و تمام سپرده های بدون بهره را تأمین می کند

14. It'suggests private capital will be attracted if the government continues to backstop deals.
[ترجمه ترگمان]این گزارش پیشنهاد می کند که اگر دولت به معاملات backstop ادامه دهد سرمایه خصوصی جذب خواهد شد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران خصوصی پیشنهاد می کنند اگر دولت همچنان به معاملات پیشنهادی خود ادامه دهد

15. Vines are a group of plant that cannot stand erectly by themselves; they need to draw support from other plant or backstop to grow upwardly.
[ترجمه ترگمان]تاک ها گروهی از گیاهان هستند که نمی توانند خودشان را تحمل کنند؛ آن ها باید از گیاهان دیگر یا backstop برای رشد upwardly استفاده کنند
[ترجمه گوگل]انگورها گروهی از گیاه هستند که نمیتوانند مستقیما توسط خودشان ایستادگی کنند؛ آنها نیاز به حمایت از دیگر گیاهان و یا پشتوانه برای رشد به سمت بالا

Tanks were ready to backstop the infantry.

تانک‌ها آماده بودند که پیاده‌نظام را تقویت کنند.


پیشنهاد کاربران

پشتی کردن، تقویت کردن، پشتیبانی کردن، ( ورزش - به ویژه بیس بال ) دیوار بلند یا نرده ی پشت زمین ( برای جلوگیری از فراروی توپ ) ، کمک، حامی، عقب دار، عقبدار پشتی کردن، پشتیبانی کردن tanks were ready to back . . .

پشتوانه


کلمات دیگر: