کلمه جو
صفحه اصلی

it


معنی : او، ان، آن، ان چیز، ان جانور
معانی دیگر : (جانوران و چیزها) آن، آن (یا این) شخص، (اسم یا صفت + to be + it) در سخن از آب و هوا و فاصله و زمان به کار می رود:، به جای آنچه که برای شنونده یا خواننده مشهود است:، فاعل یا مفعول عبارت فعل داری که فاعل یا مفعول واقعی آن بعد می آید:، (of + صفت + to be + it):، (فاعل واژه های: seem یا appear یا happen یا look):، برای مهمتر کردن بخشی از جمله:، (عامیانه) مفعول بدون معنی برخی افعال:، مخفف:، ایتالیایی، ان کودک، او ضمیر سوم شخصمرد

انگلیسی به فارسی

ان، آن چیز، آن جانور، آن کودک، او (ضمیر سوم شخص مرد)


آی تی، آن، او، ان، ان چیز، ان جانور


انگلیسی به انگلیسی

ضمیر ( pronoun )
(1) تعریف: used to indicate an animal, abstract thing, group, inanimate object, or being of undetermined gender that has been mentioned or is about to be mentioned.

- Have you read it yet?
[ترجمه .] تا حالا خواندی؟
[ترجمه پانیذ رستمی] درسته؟
[ترجمه دریتا] آن دختر تا حلا دیدی
[ترجمه ترگمان] هنوز read؟
[ترجمه گوگل] تا حالا خوندیش؟
- I gave it to the repairman.
[ترجمه ترگمان] من این رو به تعمیرکار دادم
[ترجمه گوگل] من آن را به تعمیرکار دادم
- Don't let it bite you.
[ترجمه فهیمه حسینی] اجازه ندهید که شمارا نیش بزند
[ترجمه ترگمان] نذار گازت بگیره
[ترجمه گوگل] اجازه ندهید که شما آن را نیش بزنید

(2) تعریف: used to indicate an action that has been mentioned or is about to be mentioned.

- Flying may be fun, but I don't like it.
[ترجمه .] پرواز شاید سرگرم کننده باشد، اما من از آن خوشم نمی آید.
[ترجمه ترگمان] پرواز شاید سرگرم کننده باشد، اما من از آن خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل] پرواز ممکن است سرگرم کننده باشد، اما من آن را دوست ندارم

(3) تعریف: used as the subject of the verb be in anticipation of the complement.

- It is sunny today.
[ترجمه فهیمه حسینی] امروز آفتابی است
[ترجمه ترگمان] امروز آفتابی است
[ترجمه گوگل] امروز هوا آفتابی است
- It was he who found the mistake.
[ترجمه فهیمه حسینی] او این اشتباه را تشخیص داد
[ترجمه ترگمان] این او بود که این اشتباه را پیدا کرد
[ترجمه گوگل] او این اشتباه را یافت

(4) تعریف: used as a subject without reference to an agent.

- It will hardly matter if you leave.
[ترجمه فهیمه حسینی] اگر اینجا را ترک کنی مشکلی نیست
[ترجمه ترگمان] اگر از اینجا بروی اشکالی نخواهد داشت
[ترجمه گوگل] اگر شما ترک نشود، به سختی مهم است

(5) تعریف: used to create a more formal statement.

- It is the case that he is rich.
[ترجمه فهیمه حسینی] این مورد ثروتمند است
[ترجمه ترگمان] این موردی است که او ثروتمند است
[ترجمه گوگل] این مورد است که او غنی است
اسم ( noun )
• : تعریف: the general situation.

- How is it with your friend today?
[ترجمه ترگمان] امروز با دوستت چطوره؟
[ترجمه گوگل] امروز با دوستتان چطور است؟

• general name for methods of calculating and processing information and data communications
used to indicate something of uncertain gender (animal, object, abstraction, etc.) which has not yet been mentioned or has just been mentioned; used to indicate an action; used as a subject without an agent

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تکنولوژی اطلاعات - علامت اختصاری information technology . کامپیوترها و ارتباطات الکترونیکی .

مترادف و متضاد

او (ضمير)
she, he, it

ان (ضمير)
that, it, those

آن (ضمير)
it

ان چیز (ضمير)
it

ان جانور (ضمير)
it

جملات نمونه

It is mine.

(آن) مال من است.


is it known where they went?

آیا معلوم است کجا رفتند؟


1. it always rains when the wind sits in the west
همیشه وقتی که باد از سمت غرب می وزد باران می آید.

2. it angered me no end
مرا بسیار خشمگین کرد.

3. it appears that mercury is lifeless
به نظر می رسد که در عطارد زندگی وجود ندارد.

4. it appears that she was right
به نظر می رسد که حق با او بود.

5. it beats me
نمی فهمم

6. it became hotter and hotter as the day progressed
هرچه از روز می گذشت هوا گرمتر می شد.

7. it began as a jest and ended in tragedy
با شوخی شروع شد و با اندوه پایان یافت.

8. it behooves us to be more careful
بایستی بیشتر دقت کنیم.

9. it behooves you to think for yourself
باید مستقلا فکر کنی.

10. it brings the tilted surface to a level
سطح مایل را افقی می کند.

11. it broke! how so?
شکست ! چطور؟

12. it came as no surprise to me
برایم شگفت انگیز نبود.

13. it caught my eye
توجه مرا جلب کرد.

14. it caused a junction between the two cultures
(آن) موجب پیوند آن دو فرهنگ شد.

15. it continued to rain
باران ادامه داشت.

16. it cost him his health
به قیمت سلامتی اش تمام شد

17. it cost me absolutely nix
اصلا برایم هیچ خرج نداشت.

18. it costs only a trifle
هزینه اش بسیار کم است.

19. it could be so
ممکن است چنین باشد

20. it crossed my mind that i first had to lock the door
به فکرم رسید که باید اول در را قفل کنم.

21. it depends on the availability of seats
منوط است به بودن جای نشستن

22. it depressed me to visit her tomb
رفتن به آرامگاه او مرا افسرده کرد.

23. it developed that neither of them had paid the rent
معلوم شد که هیچ کدام از آن دو کرایه را نپرداخته بود.

24. it did not take long before he regained his health
دیری نپایید که دوباره سالم شد.

25. it didn't happen of itself
آن خود به خود اتفاق نیافتاد.

26. it does no harm
ضرری ندارد.

27. it does not concern you
به شما مربوط نیست.

28. it doesn't matter
اهمیت ندارد.

29. it doesn't signify . . .
مهم نیست . . .

30. it drizzled all day
تمام روز باران نم نم می بارید.

31. it emerges that her past has not been so bright
چنین به نظر می رسد که گذشته ی او چندان درخشان نبوده است.

32. it exploded in a second
در یک آن منفجر شد.

33. it feels good to be home again
دوباره در موطن بودن خوب است.

34. it fell into the pool with a plump
با صدای تالاپ توی حوض افتاد.

35. it flew straight as an arrow
مانند پیکان،راست پرواز کرد.

36. it gained everyone's interest
توجه همه را جلب کرد.

37. it gives me great pleasure to have had the opportunity of meeting you
بسیار محظوظم که فرصت ملاقات شما را پیدا کرده ام.

38. it goes against my grain
با طینت من جور در نمی آید.

39. it goes without saying that you need a passport to go to france
البته برای سفر به فرانسه گذرنامه لازم است.

40. it got so that i could not tolerate him anymore
کار به جایی رسید که دیگر نمی توانستم او را تحمل کنم.

41. it grew colder as the day wore on
با گذشت روز هوا سردتر شد.

42. it handed them a laugh
آن موجب خنده ی آنها شد.

43. it happened at night
در هنگام شب اتفاق افتاد.

44. it happened even as i predicted
درست همان طور که پیش بینی کردم اتفاق افتاد.

45. it happened round four o'clock
حدود ساعت چهار رخ داد.

46. it happens every blessed morning
هر بامداد این اتفاق لعنتی روی می دهد.

47. it has a cheesy taste
مزه ی پنیر مانندی دارد.

48. it has a greasy feel
حالت چرب و لغزنده دارد.

49. it has been raining for days
چندین روز است که باران می آید.

50. it has no value at all
اصلا ارزشی ندارد.

51. it has sustained its reputation for a long time
مدتهاست که شهرت خود را حفظ کرده است.

52. it has yet to rain
هنوز باران نیامده است.

53. it hasn't rained for a long time and the fields are parched
مدت هاست باران نیامده و دشت ها خشک خشک هستند.

54. it hurts here
اینجا درد می کند.

55. it hurts to even think about it
حتی اندیشیدن درباره ی آن دردآور است.

56. it ill beseems him to . . .
برای او برازنده نیست که . . .

57. it imports little that we are early or late
دیر یا زود بودن ما چندان اهمیتی ندارد.

58. it irks me to see such waste
اسراف و تبذیر این جوری مرا رنج می دهد.

59. it is 20 kilometers from here to niassar
از اینجا تا نیاسر بیست کیلومتر است.

60. it is a bother to have to wait so long
این همه انتظار کشیدن ناراحت کننده است.

61. it is a common cold or diphtheria
یا سرماخوردگی است یا دیفتری

62. it is a commonplace that honey is sweet
پر واضح است که عسل شیرین است.

63. it is a crime to waste good food
حرام کردن خوراک خوب گناه دارد.

64. it is a day's journey by car
با ماشین این فاصله یک روزه طی می شود.

65. it is a favorite tradition of theirs
آن یکی از سنت های محبوب آنان است.

66. it is a good thing that we brought the umbrella
چه خوب شد که چتر را با خود آوردیم.

67. it is a matter that i cannot leave to anyone else's discretion
این چیزی است که من نمی توانم به داوری کسی دیگری واگذار کنم.

68. it is a nuisance that you live so faraway
مایه ی دردسر است که تو از ما این قدر دور زندگی می کنی.

69. it is a pity that we can't see each other more often
افسوس که نمی توانیم بیشتر همدیگر را ببینیم.

70. it is a real luxury to be able to travel where one pleases
واقعا نعمتی است که انسان بتواند هر کجا خواست سفر کند.

Everyone knows it.

همه آن را می‌دانند.


who cooked it?

کی آن را پخت؟


The cow is hers and she milks it.

گاو مال اوست و وی آن را می‌دوشد.


It doesn't matter.

اهمیت ندارد.


"who is that?" "it's me!"

«کیست؟» «منم!»


is it Hassan?

حسن است؟


It was kind of you to come.

لطف کردید آمدید.


The horse was old and it died.

اسب پیر بود و مرد.


I picked up the book and put it on the table.

کتاب را برداشتم و آن را روی میز گذاشتم.


No, it's Hossein.

نه حسین است.


It is raining.

دارد باران می‌آید.


It's hot.

گرم است.


It's a beautiful day.

روز زیبایی است.


is it far to Sari?

(از اینجا) تا ساری دور است؟


It's Friday.

جمعه است.


It will soon be winter.

بزودی زمستان خواهد شد.


It is 20 kilometers from here to Niassar.

از اینجا تا نیاسر بیست کیلومتر است.


It's my turn.

نوبت من است.


I can't understand it!

نمی‌فهمم!


stop it!

بس کن!


how is it going?

چه خبر؟ اوضاع چطور است؟


it's o.k.!

عیبی نداره!


It makes me angry the way she is always complaining.

(این روش) شکایت دائمی او مرا عصبانی می‌کند.


It is good being an artist.

هنرپیشه بودن خوب است.


what is it like to be engaged?

نامزد بودن چطور است؟


It proved difficult to reach an agreement.

دستیابی به توافق دشوار بود.


It surprised me to hear that she is getting married.

از شنیدن اینکه دارد ازدواج می‌کند تعجب کردم.


It is true that he stole the book.

صحت دارد که کتاب را دزدید.


it was foolish of him to say that!

گفتن آن (حرف) توسط او احمقانه بود!


It seems (that) he had lost his way.

ظاهراً راه خود را گم کرده بود.


As it happens, I know the person you spoke of.

از قضا کسی را که درباره‌اش حرف زدی، می‌شناسم.


It looks as if it is going to snow.

مثل اینکه می‌خواهد برف بیاید.


It was Ali who broke the glass.

(آن) علی بود که لیوان را شکست.


It was water (that) she gave us, not alcoholic beverages.

به ما آب داد نه مشروبات الکلی.


It was exactly ten years ago that my mother passed away.

درست ده سال پیش بود که مادرم فوت کرد.


she ran for it!

زد به چاک! (رفت!)


He lorded it.

او خیلی به دوستان خود فخر می‌فروخت.


She decided to leave her job and go it alone as a lawyer.

او تصمیم گرفت شغل خود را رها کرده و تک و تنها به وکالت دادگستری بپردازد.


he was in for it!

حقش بود!


If it hadn't been for the snow, I would have gone.

اگر (به واسطه‌ی) برف نبود، رفته بودم.


He's no longer with it.

دیگر سر در نمی‌آورد، دیگر دستش توی کار نیست، خنگ شده است.


اصطلاحات

if it weren't for (if it hadn't been for)...

اگر به خاطر ... نبود


it never rains out it pours

(چیزهای خوب یابد) یا نمی‌آید یا سیل مانند می‌آید


that's it!

همین! دیگر حرفی ندارم! درست است!


with it

(امریکا - عامیانه) هشیار، وارد


کلمات اختصاری

عبارت کامل: Information Technology
موضوع: علمی
فناوری اطلاعات (IT)، همچنانکه به وسیله انجمن فناوری اطلاعات آمریکا (ITAA‎) تعریف شده است، «به مطالعه، طراحی، توسعه، پیاده سازی، پشتیبانی یا مدیریت سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر رایانه، خصوصا برنامه های نرم افزاری و سخت افزار رایانه می پردازد». به طور کوتاه، فناوری اطلاعات با مسائلی مانند استفاده از رایانه های الکترونیکی و نرم افزار سروکار دارد تا تبدیل، ذخیره، حفاظت، پردازش، انتقال و بازیابی اطلاعات به شکلی مطمئن و امن انجام پذیرد.

اخیرا تغییر اندکی در این عبارت داده می شود تا این اصطلاح به طور روشن دایره ارتباطات مخابراتی را نیز شامل گردد. بنابراین عده ای بیشتر مایلند تا عبارت «فناوری اطلاعات و ارتباطات» (Information and Communications Technology) یا به اختصار ICT را به کار برند.
عبارت کامل: Intra Thecal
موضوع: پزشکی
اینتراتکال

پیشنهاد کاربران

It call question =این مکالمه مشکوکه

وقتى که it به عنوان ضمیر مفعولی به کار می رود، معنی آن را یا به آن می دهد.
I saw it.
I gave it to him.

فناوری اطلاعات

It:
( برای پرسیدن هویت طرف ) کیه؟
( برای گفتن هویت خود ) منم. . . .

Macmillan:👇👇👇
spoken�used for telling someone who you are, or asking who someone else is, especially on the telephone.

Eg: Hello, it’s me, charlie.
سلام، منم چارلی

‘There’s someone here to see you. ’ ‘Who is it?’
یه نفر اینجاست که ببینتت. کیه؟

او ( برای اشیاء و حیوانات استفاده می شود. )

IT people : مردم ایتالیا
( مخفف ایتالیا )

آن
برای اشیا یا جانوران یا هر چیزی به غیر از انسان به کار میرود

معنی It در انگلیسی به معنای آن می باشد . مثل جمله ی It'sin aban که جواب آن می شود ، آن هست در آبان

آن برای اشاره کردن به حیوان یا اشیا استفاده میشود

Itبرای اشاره کردن به هرچیزی غیرازانسان به کارمیرود

این ساده و مشخصه

باعث افتخار من است
این یک کلمه برای مکالمه های رسمی است که بدون it is هم می آید
در آمریکا بیشتر استفاده میکنیم

مثل روز روشنه

افسوس، حیف، هدررفت

فایده ای نداره

تنها چیزی که نمیخوام / نیاز ندارم
The last thing I need / want

در حال تاریک شدن

یکی از اون روزای سخت بود

مشکلی نیست

آب به غربال پیمودن ؛ کاری بی حاصل و بی سود کردن :
هرگز نکند بر تو اثر چاره دشمن
هرگز نشود بر تو روا حیله محتال
کان چاره چو سنبیدن کوهست بسوزن
وان حیله چو پیمودن آب است بغربال.
معزی.
- باد پیمودن ؛ کار بی نتیجه و سود کردن :
تو تا می بادپیمائی شب و روز
در این خانه برآمد سال هفتاد.
ناصرخسرو.
تو باد پیمودی همچو غافلان و فلک
بکیل روز و شبان عمر بر تو برپیمود.
ناصرخسرو.
خدای داند من دل بر او نمی بندم
که باد پیمود آن کس که آسمان پیمود.
مسعودسعد.
به آتش اندری از آبروی رفته خویش
مپاش بیش بسر خاک و باد کم پیمای.
سوزنی.
نخواستم اگر این باد عشق پیمودن
و لیک می نتوان بستن آب طبع روان.
سعدی.
گفتن که نه ازو داد باشد
پیمودن باد و باد باشد.
امیرخسرو.

تصمیم با خودته

این کلمه در انگلیسی سوم شخص هست مانند she و he که اگر فعل بیاید همراه it, she , he باید به فعل s سوم شخص داده شود

فراتر از تصور من

روزای سخت تموم شد! دیگه راحت شدیم!

مجانیه، رایگانه

تعجبی ندارد

It's what you made for
It's what you meant for
این چیزیه که براش ساخته شدی

بارونیه ( برای هوا )

ضمیر it به معنای آن
ضمیر it به جای اسم اشیا یا حیواناتی به کار می رود که یک بار در جمله آمده و مانع از تکرار شدن آن می شود. البته ضمیر ممکن است مرجع مشخصی در جمله نداشته باشد و مرجع آن واضح و به راحتی قابل تشخیص باشد. معادل فارسی ضمیر it آن است. it از لحاظ صرفی ضمیر سوم شخص اجسام است و از لحاظ دستوری نقش فاعلی دارد. مثلا:
i don't want to talk about it ( من نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم. )
where's my pen? you left it by the phone ( خودکار من کجاست؟ تو آن را کنار تلفن جا گذاشتی. )
برخی اوقات برای معرفی کردن خود پشت تلفن از ضمیر it استفاده می کنیم. مثلا:
hello, peter, it's mike here ( الو پیتر، مایک هستم. )
it's your mother on the phone ( مادرت پشت تلفن است. )

ضمیر it در نقش ضمیر مصنوعی
ضمیر مصنوعی ( dummy pronoun ) ضمیری است که به هیچ چیز در جهان خارج ارجاع داده نمی شوند و حضورشان در جمله تنها برای نشان دادن چیزهایی از قبیل ساعت، تاریخ، فاصله، آب و هوا و . . . است، به همین دلیل به آنها جاپرکن نیز گفته می شود. مثلا:
it's ten past twelve ( ساعت دوازده و ده دقیقه است. )
it's two miles to the beach ( دو مایل تا ساحل فاصله است. )
it was raining this morning ( امروز صبح باران می بارید. )

منبع: سایت بیاموز

این تویی

Askman@
نه اینکه

. It’s not that I don’t love you, it’s just that I want to be free to live my own life
نه اینکه دوستت نداشته باشم، فقط میخوام آزاد باشم و زندگی خودمو بکنم.

این تیری در تاریکی است ( شانس انجامش خیلی کمه )

�Phrase :
بنا به دلایل مثبت زیادی. . . . . .
بنا به ادله ی مثبت فراوانی . . . . .
بی دلیل نیست که . . . .
بیخود نیست که . . . . .

به عنوان مثال:
It's not for nothing that this author published a dissertation on another poet of private systems, William Blake
منابع• https://www.lexico.com/definition/not_for_nothing

im all yours

این ی شوخی نیست/ خیلی جدیه

نکته کلیدی اینه - چیزی که توی این موقعیت اهمیت داره - مسئله همش به . . . بر میگرده

جواب it's my pleasure

It's okey

تلفظ : ایدیل

Information Technology : همون رشته آی تی یا فناوری اطلاعات
As an information technology ( IT ) major, you'll study computer science, business, and communications. Along the way, you might focus on one specialty such as web development or digital communications. . . . IT majors focus on how information and computing systems support business, research, and communications needs.

IT ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: فا
تعریف: ← فنّاوری اطلاعات

It's in داخل آن است

کار عبث ، بی ثمر

آپولو که نمیخوای هوا کنی!

اجرا میشه ، پخش میشه

It's me, was playing guitar

منم شروع به گیتار زدن کردم

چیزی نیست که به تنهایی بخوای از پسش بربیای


کلمات دیگر: