1. auxiliary fire fighting groups arrived in time
گروه های کمکی آتش نشانان به موقع سر رسیدند.
2. auxiliary nurses
کمک پرستاران
3. an auxiliary generator in case of power cuts
مولد اضافی در صورت قطع شدن برق
4. a modal auxiliary
فعل کمکی وجه نما
5. a sailing vessel with an auxiliary motor
کشتی بادبانی با موتور احتیاطی (برای مواقعی که باد نیست)
6. Science and technology are auxiliary to each other.
[ترجمه ترگمان]علم و تکنولوژی به هم کمکی می کنند
[ترجمه گوگل]علم و فناوری به یکدیگر متکی هستند
7. "Have" is the auxiliary verb used to form perfect tenses.
[ترجمه ترگمان]\" آیا فعل کمکی است که برای ایجاد tenses کامل استفاده می شود
[ترجمه گوگل]'آیا' فعل کمکی است که برای ایجاد زمان مناسب استفاده می شود
8. The hospital has an auxiliary power system in case of blackout.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان دارای یک سیستم قدرت کمکی در صورت خاموشی است
[ترجمه گوگل]بیمارستان سیستم برق کمکی در صورت خاموش شدن دارد
9. I work in an auxiliary unit.
[ترجمه ترگمان]من تو واحد کمکی کار می کنم
[ترجمه گوگل]من در یک واحد کمکی کار می کنم
10. Other auxiliary devices are indicated in Figure
[ترجمه ترگمان]وسایل کمکی دیگر در شکل زیر نشان داده می شوند
[ترجمه گوگل]سایر تجهیزات کمکی در شکل نشان داده شده است
11. But the policy did not extend to auxiliary components like the Orion chipset.
[ترجمه ترگمان]اما این سیاست به اجزای کمکی مانند اوریون اشاره نکرد
[ترجمه گوگل]اما این سیاست به اجزای کمکی مانند چیپ ست Orion گسترش نیافت
12. Even higher organisms resort to fermentation as an auxiliary process when the oxygen supply is insufficient.
[ترجمه ترگمان]حتی ارگانیسم های بیشتر وقتی که تامین اکسیژن کافی نیست، به تخمیر به عنوان یک فرآیند کمکی متوسل می شوند
[ترجمه گوگل]حتی ارگانیسم های بالاتر برای تخمیر به عنوان یک فرایند کمکی، زمانی که عرضه اکسیژن کافی نیست، به کار می رود
13. Such auxiliary data might, for instance, confirm a suggested explanation or help to formulate a more appropriate rate for some event.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، این داده های کمکی ممکن است یک توضیح پیشنهاد شده را تایید کرده یا به فرموله کردن یک نرخ مناسب برای برخی از رویدادها کمک کنند
[ترجمه گوگل]برای مثال، داده های کمکی ممکن است یک توضیح پیشنهادی را تایید یا کمک کند تا نرخ مناسبتری را برای برخی از رویدادها آماده کند
14. Do you know of an auxiliary fuel tank kit for the Ninety?
[ترجمه ترگمان]آیا شما از یک جعبه مخزن سوخت کمکی برای نود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما از کیت مخزن سوخت کمکی برای نود و نه می دانید؟
15. Gilfoyle, 31-year-old auxiliary nurse at a private hospital, has pleaded not guilty to murdering his eight-month pregnant wife, Paula.
[ترجمه ترگمان]\"Gilfoyle\"، یک پرستار ۳۱ ساله در یک بیمارستان خصوصی، به جرم قتل همسر باردار ۸ ماهه وی، \"پائولا\"، اقرار کرده است
[ترجمه گوگل]Gilfoyle، 31 ساله پرستار کمکی در یک بیمارستان خصوصی، خواسته است که او را به قتل همسر هشت ماهه باردار خود، پائولا متهم نکنند
16. Baldwin was an important but fairly silent auxiliary to MacDonald.
[ترجمه ترگمان]بالدوین یک کمکی مهم اما نسبتا خاموش به مک دونالد بود
[ترجمه گوگل]بالدوین یکی از مکمل های مهم مکمل دندانپزشکی بود