کلمه جو
صفحه اصلی

beachhead


(لشکر کشی) سرپل، سرپل ساحلی، کرانگین جای، پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل

انگلیسی به فارسی

پایگاه یا اراضی تسخیر‌شده در ساحل


سرگردان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the initial position or area that invading troops try to secure when landing on an enemy shore.

(2) تعریف: a position that allows for the possibility of further progress.

- Researchers have established a beachhead in the treatment of certain types of cancer.
[ترجمه ترگمان] محققان یک beachhead در درمان انواع خاصی از سرطان ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل] محققان در درمان نوع خاصی از سرطان یک سر و صدای ساحلی ایجاد کرده اند

• fortified area on a beach established by invading forces
a beachhead is an area of coastland where an attacking army has taken control and is preparing to advance.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] ناحیه اى در ساحل دشمن که وقتى تصرف شود، امکان تداوم پیاده کردن نیرو وتجهیرات نظامى را فراهم آورده وپایگاهى مى شود که از آن نقطه عملیات را به داخل خاک دشمن گسترش مى دهند.

جملات نمونه

1. the allies established a beachhead at normandy
متفقین در نور ماندی سرپلی بر قرار کردند.

2. The troops quickly established a beachhead and were preparing to advance.
[ترجمه ترگمان]سربازان به سرعت یک beachhead تاسیس کردند و آماده پیشرفت شدند
[ترجمه گوگل]سربازان به سرعت یک ساحلی را ایجاد کردند و آماده پیشبرد بودند

3. The troops were landed at a beachhead.
[ترجمه ترگمان]سربازان در a پیاده شدند
[ترجمه گوگل]سربازان در یک ساحل فرود آمدند

4. But music, not words, was the cultural beachhead of the new invasion.
[ترجمه ترگمان]اما موسیقی، نه کلمات، جنبه فرهنگی تهاجم جدید بود
[ترجمه گوگل]اما موسیقی، نه کلمات، ساحل فرهنگی تهاجم جدید بود

5. In 1976 the counterculture still had a solid beachhead in Athens, Ohio.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۶ counterculture هنوز مدرک محکمی در آتن، اوهایو داشت
[ترجمه گوگل]در سال 1976، مبارزه با کشتار هنوز در ساحل آتلانتیک در اوهایو ادامه داشت

6. The town became a beachhead in the campaign to ban smoking outdoors.
[ترجمه ترگمان]این شهر برای ممنوع کردن سیگار کشیدن در بیرون از خانه به یک beachhead تبدیل شد
[ترجمه گوگل]این شهر در مبارزات انتخاباتی برای ممنوعیت سیگار کشیدن در خارج از منزل قرار گرفت

7. The American forces suffered heavy casualties on this beachhead.
[ترجمه ترگمان]نیروهای آمریکایی متحمل تلفات سنگینی در این beachhead شدند
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی در این ساحل غرق شد

8. General Lucas confined himself to occupying his beachhead and having equipment and vehicles brought ashore.
[ترجمه ترگمان]ژنرال لوکاس خودش را به اشغال beachhead و داشتن تجهیزات و وسایل نقلیه که به ساحل آورده بودند محدود کرد
[ترجمه گوگل]ژنرال لوکاس خود را به فریب دادن ساحل خود بست و تجهیزات و وسائل نقلیه را به زمین فرستاد

9. What they seem not to understand is how difficult it will be just to hang on to the beachhead they have made.
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن ها درک نمی کنند این است که این کار تا چه حد دشوار است که به the که مرتکب شده اند آویزان شود
[ترجمه گوگل]آنچه که آنها به نظر نمی رسد درک کنند این است که چقدر دشوار خواهد بود که فقط به ساحل که ساخته شده اند آویزان شوند

10. Commander Tazewell Shepard, the naval aide, gave a report, precise and bleak, on the beachhead.
[ترجمه ترگمان]فرمانده نیروی دریایی Tazewell Shepard، فرمانده نیروی دریایی، گزارشی دقیق و غم انگیز در مورد beachhead داد
[ترجمه گوگل]تیزهول شپارد، فرمانده نیروی دریایی، گزارش داد، دقیق و خشن، در ساحل دریایی

11. They were attacked unexpectedly from both sides as soon as they landed at a beachhead.
[ترجمه ترگمان]آن ها به محض فرود آمدن از دو طرف به طور غیر منتظره ای از هر دو طرف مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها به زودی در یک ساحل فرود آمدند و به طور غیر منتظره از هر دو طرف مورد حمله قرار گرفتند

12. The Germans were desperately trying to contain the Anzio beachhead.
[ترجمه ترگمان]آلمانی ها به شدت تلاش می کردند تا the beachhead را مهار کنند
[ترجمه گوگل]آلمانی ها به شدت سعی داشتند که Anzio Beachhead را داشته باشند

13. Where the Allies had won the critical battle for air supremacy was not over the beachhead.
[ترجمه ترگمان]جایی که متفقین در نبرد بحرانی برای برتری هوایی پیروز شده بودند، بر فراز beachhead نبود
[ترجمه گوگل]جایی که متحدان نبرد انتقادی را برای برتری هوا به دست آوردند، بیش از ساحل دریایی نبود

14. Landing of the first planned offensive force is 5 divisions, each division occupied a beachhead.
[ترجمه ترگمان]فرود اولین نیروی تهاجمی برنامه ریزی شده ۵ بخش است که هر بخش یک beachhead اشغال کرده است
[ترجمه گوگل]فرود اولین نیروی تهاجمی برنامه ریزی شده 5 تقسیم است، هر بخش محل سکونت ساحلی را اشغال می کند

The allies established a beachhead at Normandy.

متفقین در نورماندی سرپلی برقرار کردند.


پیشنهاد کاربران

پایگاه ( موقعیتی که شرکت به آن دست یافته و امیدوار است که در آینده این موقعیت را تقویت کند )

beachhead ( علوم نظامی )
واژه مصوب: سرپل ساحلی
تعریف: منطقۀ مشخصی از ساحل دشمن که چنانچه تصرف و نگهداری شود پیاده کردن افراد و وسایل را در ساحل امکان‏پذیر می کند و فضای رزمایشی لازم برای عملیات طرح‏ریزی شده به ساحل را فراهم می سازد


کلمات دیگر: