کلمه جو
صفحه اصلی

slunk


زمان گذشته و اسم مفعول: slink1، زمان گذشته و اسم مفعول: slink2، زمان ماضی فعل slink

انگلیسی به فارسی

(زمان ماضی فعل slink )


انگلیسی به انگلیسی

• slunk is the past tense and past participle of slink.

( verb )
• : تعریف: a past tense and the past participle of slink.

جملات نمونه

1. The thief slunk down the dark alley.
[ترجمه ترگمان]دزد وارد کوچه تاریک شد
[ترجمه گوگل]دزد به کوچه تاریک کشیده شد

2. The dog slunk off to lick its wounds.
[ترجمه ترگمان]سگ عقب رفت تا زخم هایش را لیس بزند
[ترجمه گوگل]سگ خاموش شد تا زخم هایش را ریخت

3. The dog slunk out when I shouted at him.
[ترجمه ترگمان]وقتی به او فریاد زدم سگ بیرون خزید
[ترجمه گوگل]وقتی که من به او هجوم آوردم، سگ از بین رفت

4. The dog howled and slunk away.
[ترجمه ترگمان]سگ زوزه کشید و فرار کرد
[ترجمه گوگل]سگ گول زده و دور افتاده

5. The cat slunk away into the darkness.
[ترجمه ترگمان]گربه به تاریکی پناه برد
[ترجمه گوگل]گربه به تاریکی افتاد

6. I slunk through the dealing room to Patterson's office and got there just as he did.
[ترجمه ترگمان]من به دفتر پترسون وارد شدم و درست مثل او به آنجا رسیدم
[ترجمه گوگل]من از طریق اتاق خرید به دفتر پترسون افتادم و به همین ترتیب به آنجا رسیدم

7. The rascal dropped his bold eyes and slunk away.
[ترجمه ترگمان]این پست فطرت چشمان bold را انداخت و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]گول زدن چشمان تیز خود را کم کرد

8. A cat named Fred slunk past his legs as we headed for the bedroom.
[ترجمه ترگمان]یک گربه به نام فرد از کنار پاهایش رد شد و به طرف اتاق خواب رفت
[ترجمه گوگل]گربه ای به نام فرد فرار کرد و به سمت اتاق خواب رفت

9. That's the only reason I slunk out of that place!
[ترجمه ترگمان]این تنها دلیلیه که من از اونجا فرار کردم!
[ترجمه گوگل]این تنها دلیل آن است که من از آن محل خارج شدم!

10. Hector, who had been gambolling about the porch, slunk in behind her, depressed by the angry voices.
[ترجمه ترگمان]هکتور که در ایوان جست وخیز می کرد و از پشت سرش با صدای خشمگین از پشت سرش به داخل سرک می کشید
[ترجمه گوگل]هکتور، که در مورد حیاط قمار کرده بود، پشت سر او خم شد و با صدای عصبی افسرده شد

11. As I slunk back to the alcove, I noticed half-suppressed smiles on the tear-stained faces of several of the mourners.
[ترجمه ترگمان]همچنان که به شاه نشین برگشتم، متوجه شدم که در چهره اشک آلود چند تا از the، لبخند نصفه نیمه ای زدم
[ترجمه گوگل]همانطور که به عقب برگشتم، متوجه شدم لبخند های نیمه سرکوب شده در چهره های رنگارنگ پریده چندین نفر از مورچه ها

12. Goneril slunk into the kitchen and wound her body like a fat skein of wool around my feet.
[ترجمه ترگمان]Goneril وارد آشپزخانه شد و بدن خود را مانند یک کلاف نخ پشمی دور پاهایم زخم کرد
[ترجمه گوگل]گونیریل به آشپزخانه خم شد و بدنش را زخمی کرد مانند یک چربی پوستی از پشم در اطراف پای من

13. The man slunk off in shame, as Fey, shaking her head in disgust, kept complaining.
[ترجمه ترگمان]مرد در حالی که سر خود را با نفرت تکان می داد، از خجالت سرش را تکان داد و غر غر کرد
[ترجمه گوگل]این مرد خجالت زده بود، چون فی، سرش را تکان داد و با عصبانیت، شکایت میکرد

14. She slunk out in temporary shame until her owner made enough goo-goo over her that she started to feel better.
[ترجمه ترگمان]او خیلی خجالت کشید، تا اینکه صاحبش به اندازه کافی روی او تاثیر گذاشت که احساس بهتری پیدا کند
[ترجمه گوگل]او از شرم موقت ناامید شد تا صاحب خود او را به اندازه کافی غافلگیر کرد که او شروع به احساس بهتر کرد

15. He slunk from college by. . . secret paths.
[ترجمه ترگمان]اون از دانشگاه با راه های مخفی فرار کرد
[ترجمه گوگل]او از کالج بی خبر بود مسیرهای مخفی


کلمات دیگر: