کلمه جو
صفحه اصلی

muenster


معنی : پنیر مونستر
معانی دیگر : پنیر مونستر (زرد رنگ و نرم و دارای طعم ملایم)

انگلیسی به فارسی

مونستر، پنیر مونستر


پنیر مونستر (زرد رنگ و نرم و دارای طعم ملایم)


انگلیسی به انگلیسی

• type of semi-soft cheese

مترادف و متضاد

پنیر مونستر (اسم)
muenster

جملات نمونه

1. I recommend two kinds of cheese for an extra tasty sandwich (muenster and cheddar is my favorite combo).
[ترجمه ترگمان]من دو نوع پنیر برای یک ساندویچ خوش مزه اضافی توصیه می کنم (muenster و چدار combo مورد علاقه من است)
[ترجمه گوگل]من دو نوع پنیر را برای یک ساندویچ خوشمزه توصیه می کنم (muenster و چدار دسته کوچک موسیقی جاز من است)

2. A University of Muenster team drew up a marsupial family tree based on DNA.
[ترجمه ترگمان]یک تیم از دانشگاه Muenster یک درخت خانوادگی marsupial را براساس DNA تشکیل داد
[ترجمه گوگل]یک تیم دانشگاه مونستر یک درخت خانوادگی مریخی را بر اساس DNA ساخت

3. I found he liked, but I cannot tell Muenster, reason to study hard.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردم که دوست دارد، اما من نمی توانم به او بگویم، دلیل اینکه سخت درس بخواند
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که دوست داشتم، اما من نمیتوانم به مینستر بگویم، دلیل سختی برای مطالعه است

4. Muenster officials said that under international rules[sentence dictionary], the pilot should have radioed an accident report immediately.
[ترجمه ترگمان]مقامات Muenster گفتند که تحت قوانین بین المللی [ فرهنگ لغت حکم ]، خلبان باید فورا گزارش تصادفی داشته باشد
[ترجمه گوگل]مقامات ماینستر می گویند که طبق قوانین بین المللی [فرهنگ واژه]، خلبان بایستی یک گزارش تصادف را بلافاصله رادیو را پخش کند

5. June 20, 2005: The Muenster Higher administrative court (Germany) reaffirms that the data from the rat feeding study shall be given to Greenpeace.
[ترجمه ترگمان]۲۰ ژوئن ۲۰۰۵: دادگاه عالی Muenster (آلمان)تایید می کند که داده های مطالعه تغذیه موش باید به سبز داده شود
[ترجمه گوگل]20 ژوئن 2005: دادگاه عالی اداری Muenster (آلمان) مجددا تأیید می کند که داده های مطالعه تغذیه ای موش به Greenpeace داده می شود

6. The 34-year-old financial advisor, from Muenster, named only as Stefan G, was arrested at Antalya airport after security guards found a bag of stones in his suitcase.
[ترجمه ترگمان]مشاور مالی ۳۴ ساله از Muenster به نام استفان جی، پس از اینکه نگهبانان امنیتی یک کیسه سنگ در چمدانش پیدا کردند، در فرودگاه آنتالیا دستگیر شد
[ترجمه گوگل]مشاور 34 ساله مالی، از ماینستر، تنها به نام استفان جی، در فرودگاه آنتالیا دستگیر شد پس از آن که نگهبانان یک کیسه سنگ در چمدان خود پیدا کردند

7. A court in the northwestern German city of Muenster has banned a man from tattooing his pony with the logo of British rock band the Rolling Stones.
[ترجمه ترگمان]یک دادگاه در شهر آلمانی northwestern آلمان یک مرد را از خال کوبی pony خود با آرم گروه راک بریتانیایی رولینگ استون منع کرده است
[ترجمه گوگل]یک دادگاه در شهر شمال شرقی مونستر، یک مرد را از تاتو کردن تسویه حساب خود با آرم گروه موسیقی بریتانیایی Rolling Stones ممنوع کرده است

8. Petra welcomes her "partner, " a swan-shaped pedal boat, at a small lake at a zoo in Muenster, Germany, on March 2007 .
[ترجمه ترگمان]پتراکوتس در مارس سال ۲۰۰۷ در یک دریاچه کوچک در یک باغ وحش در Muenster، آلمان، از \"شریک\" خود استقبال کرد
[ترجمه گوگل]پترا از مارس 2007 در 'یک شکار'، یک قایق پدال قوسی، در یک دریاچه کوچک در باغ وحش در مونستر، آلمان، شریک می شود

9. We were able to provide the data in record time to University Hospital Muenster.
[ترجمه ترگمان]ما قادر بودیم اطلاعات را در زمان ثبت به بیمارستان دانشگاه Muenster ارایه دهیم
[ترجمه گوگل]ما توانستیم داده ها را در زمان رکورد به بیمارستان دانشگاه میانسستر ارائه دهیم

10. A sensational "feast" for eyes, ears, hearts and souls at the Bern Muenster. Combination of light, shadow, body movement, organ music and holy atmosphere. Great experience for Easter!
[ترجمه ترگمان]جشنی مهیج برای چشم، گوش ها، قلب ها و جان ها در برن Muenster ترکیبی از نور، سایه، حرکت بدن، موسیقی ارگ و جو مقدس تجربه عالی برای عید پاک!
[ترجمه گوگل]'جشن' حساس برای چشم ها، گوش ها، قلب ها و روان در برن Muenster ترکیب نور، سایه، جنبش بدن، موسیقی ارگان و فضای مقدس تجربه بزرگ برای عید پاک!

11. Gana, a mother gorilla, holds her young baby in their enclosure at the zoo in the western German city of Muenster.
[ترجمه ترگمان]Gana، یک گوریل مادر بچه را در enclosure در zoo در باغ وحش شهر آلمان غربی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]غنا، یک گوریل مادر، کودک خود را در محوطه خود در باغ وحش در شهر غرب مونستر غربی نگه می دارد

12. Gana, a mother gorilla, holds her young baby in their enclosure at the zoo in the western German city of Muenster. The baby, named Claudia, was born a day earlier at the zoo.
[ترجمه ترگمان]Gana، یک گوریل مادر، نوزاد جوانش را در جایگاه خود در باغ وحش شهر غربی Muenster واقع در غرب آلمان نگهداری می کند نوزاد به نام کلودیا یک روز قبل در باغ وحش به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]غنا، یک گوریل مادر، کودک خود را در محوطه خود در باغ وحش در شهر غرب مونستر غربی نگه می دارد کودک، به نام کلودیا، یک روز قبل در باغ وحش متولد شد


کلمات دیگر: