1. an irascible answer
پاسخ خشم آلود
2. an irascible man who quarrelled with everyone
مرد تندخویی که با همه مشاجره می کرد
3. his father was a harsh, irascible man
پدرش مرد زمخت و زودخشمی بود.
4. She's becoming more and more irascible as she grows older.
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ تر می شود، تند و تند می شود
[ترجمه گوگل]او در حال رشد بیشتر و بیشتر است
5. He was recognised to be highly jealous and irascible.
[ترجمه ترگمان]او به شدت حسود و irascible بود
[ترجمه گوگل]او به شدت حسادت و آزاردهنده شناخته شد
6. He was an irascible man.
[ترجمه ترگمان]او مرد تند خویی بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد پر سر و صدا بود
7. This irascible trait naturally served to increase his enemies.
[ترجمه ترگمان]این خصیصه بد ذات به طور طبیعی دشمنان خود را افزایش می داد
[ترجمه گوگل]این ویژگی ظاهری به طور طبیعی باعث افزایش دشمنانش شد
8. Alicia Silverstone plays an irascible rich girl who stages her own kidnapping to get attention from daddy.
[ترجمه علی عامری] آلیشا سیلورستون کسی که نقش یک دختر پولدار و زود خشم را بازی می کند ، برای جلب توجه پدرش ، آدم ربایی خودش را صحنه سازی می کند .
[ترجمه ترگمان]آلیشا Silverstone، یه دختر پول دار رو بازی می کنه که برای جلب توجه پدر بچه داره بچه دزدی می کنه
[ترجمه گوگل]آلیشیا سیلورستون یک دختر ثروتمند پر سر و صدا را بازی می کند که آدم ربایی او را می گیرد تا از پدرش مراقبت کند
9. He dashed about her, solicitous but irascible.
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی به اطراف نگاه کرد، اما تند و تیز
[ترجمه گوگل]او در مورد او، مورد علاقه اما نیرومند است
10. He had an irascible temper.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی تند خویی داشت
[ترجمه گوگل]او خلق و خوی آشکار داشت
11. That hiss, faint as it was, irritated the irascible David.
[ترجمه ترگمان]این صدای هیس، ضعیف و ضعیف بود و خشم و غضب دیوید را به هم می زد
[ترجمه گوگل]این خندق، ضعیف، همانند دیوید، تحریک شد
12. Mr Prescott's punch reminded voters that he was irascible and unreconstructed.
[ترجمه ترگمان]پانچ آقای پرسکات به رای دهندگان یادآوری کرد که او irascible و unreconstructed است
[ترجمه گوگل]پانچ آقای پرزکات به رای دهندگان یادآور شد که او آشکار و غیرقابل انعطاف است
13. Laziness makes people irascible, and Xiangzi now grew pugnacious.
[ترجمه ترگمان]Laziness باعث می شود که مردم عصبانی شوند و Xiangzi اکنون ستیزه جو شده بود
[ترجمه گوگل]تنزل باعث می شود انسان ها تحریک شوند، و Xiangzi در حال حاضر خسته کننده است
14. She pieces of typical teenagers, lovely, irascible and lacking sense of safety.
[ترجمه ترگمان]او یک نوجوان معمولی، دوست داشتنی، irascible و فاقد حس امنیت است
[ترجمه گوگل]او قطعه ای از نوجوانان معمولی، دوست داشتنی، مبهم و فاقد حس ایمنی است