کلمه جو
صفحه اصلی

rudeness


معنی : خشونت، خشونت در رفتار
معانی دیگر : بی تربیتی، وحشیگری، گستاخی، بی ادبی، درشتی، تندی، خامی

انگلیسی به فارسی

بی‌ادبی، بی‌تربیتی، گستاخی، بی‌شرمی، وقاحت


بی ادبی، خشونت در رفتار، خشونت


انگلیسی به انگلیسی

• crudeness, impoliteness, discourteousness; primitivity, simplicity

مترادف و متضاد

خشونت (اسم)
harshness, rigor, severity, violence, asperity, cruelty, roughness, atrocity, truculence, indelicacy, rudeness, discourtesy, incivility, truculency

خشونت در رفتار (اسم)
rudeness

جملات نمونه

1. her rudeness was also savoring of contempt
بی ادبی او حاوی نشانه هایی از تحقیر هم بود.

2. i can never excuse his rudeness
هرگز نمی توانم بی ادبی او را ببخشم.

3. his behavior was an indication of his rudeness and incredible density
رفتار او نشانی از بی ادبی و حماقت باورنکردنی او بود.

4. I was staggered at her rudeness.
[ترجمه ترگمان]از بی ادبی او گیج شدم
[ترجمه گوگل]من شجاعانه او را شگفت زده کردم

5. Mares are surprisingly tolerant of the roughness and rudeness of their own offspring.
[ترجمه ترگمان]Mares به طرز شگفت آوری نسبت به خشونت و خشونت فرزندان خود تحمل می کنند
[ترجمه گوگل]Mares شگفت آور تحمل زبری و ناراحتی فرزندان خود را دارند

6. How long will you sustain the rudeness of your boss?
[ترجمه ترگمان]چقدر دیگه بی ادبی رئیست رو تحمل می کنی؟
[ترجمه گوگل]چقدر طول می کشد ناراحتی رئیس خود را؟

7. She asked him to pardon her rudeness.
[ترجمه ترگمان]از او خواست که بی ادبی او را عفو کند
[ترجمه گوگل]او از او خواسته بود تا شفقتش را ببخشد

8. He offended her with his rudeness.
[ترجمه ترگمان]او را با بی ادبی خود رنجانده بود
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی خود را مجازات کرد

9. Patrick's boorish rudeness soon drove Monica's friends away.
[ترجمه ترگمان]رفتار رسمی \"پاتریک\" خیلی زود دوستای \"مونیکا\" رو از بین برد
[ترجمه گوگل]زود رنجی پاتریک به زودی دوستان مونیکا را دور برد

10. She was quite astonished at his rudeness.
[ترجمه ترگمان]از بی ادبی او یکه خورده بود
[ترجمه گوگل]او کاملا شگفت زده شد

11. I beg you overlook my rudeness.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم بی ادبی مرا نادیده بگیرید
[ترجمه گوگل]از شما خواسته ام که به زحمت من را نادیده بگیرم

12. I want to apologize for my rudeness the other day.
[ترجمه ترگمان] من می خوام که اون روز از بی ادبی من عذرخواهی کنی
[ترجمه گوگل]من می خواهم روزی دیگر به خاطر عصبانیت خود عذرخواهی کنم

13. His rudeness made him many enemies.
[ترجمه ترگمان]بی نزاکتی او باعث شد دشمنان زیادی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]زناشویی او دشمنان زیادی را به وجود آورد

14. Her rudeness was most / highly regrettable.
[ترجمه ترگمان]rudeness بیش از همه قابل تاسف بود
[ترجمه گوگل]ناراحتی او بیشتر / بسیار تاسف آور بود

15. I won't stand for this rudeness, do you hear?
[ترجمه ترگمان]من این گستاخی رو تحمل نمی کنم، می شنوی؟
[ترجمه گوگل]من برای این بی تفاوتی نمی ایستم، آیا می شنوید؟

پیشنهاد کاربران

بی نزاکت . پرخاشگری

پرخاشگری


کلمات دیگر: