کلمه جو
صفحه اصلی

distraint


معنی : گروکشی، توقیف اموال، اکراه و اجبار
معانی دیگر : (حقوق - توقیف اموال کسی به خاطر بدهی او) گروکشی، فشار، فشردگی

انگلیسی به فارسی

توقیف اموال، فشار، فشردگی، (حقوق)‌ اکراه‌ و اجبار، گروکشی


محکوم کردن، گروکشی، توقیف اموال، اکراه و اجبار


انگلیسی به انگلیسی

• act of taking property in payment for debts

مترادف و متضاد

گروکشی (اسم)
distraint

توقیف اموال (اسم)
distraint

اکراه و اجبار (اسم)
distraint

جملات نمونه

1. Many faced heavy fines and the distraint of goods.
[ترجمه ترگمان]بسیاری با جرائم سنگین و توقیف اموال مواجه شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری با جریمه سنگین و محرومیت از کالا مواجه شدند

2. If the distraint need to be returned to the criminal suspect, the freezing shall be cancelled before the distraint is returned to the criminal suspect or his or her legal heirs.
[ترجمه ترگمان]اگر توقیف اموال باید به مظنون مجرم برگردانده شود، قبل از اینکه توقیف اموال به مظنون مجرم یا وراث قانونی او بازگردانده شود، لغو این توقیف لغو خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر محرمانه باید به مظنون جنایی بازگردانده شود، محکومیت باید قبل از محکومیت به مظنون جنایی یا وارثان قانونی خود بازگردد

3. Article 3When disposing the distraint involved in cases, the department of handling cases shall put forward opinions which is subsequently submitted to the procurator-general for making a decision.
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ زمانی که توقیف اموال در پرونده ها را رسیدگی می کند، اداره پرونده های رسیدگی باید نظراتی را مطرح کند که بعدا به دادستان کل برای تصمیم گیری ارائه می شود
[ترجمه گوگل]ماده 3 در صورت رفع اختلاف در مورد موارد، اداره رسیدگی به پرونده ها، نظرات را مطرح می کند که بعدا برای تصمیم گیری به دادگاه عمومی ارائه می شود

4. If the distraint is not suitable for transference, the list and photos of the distraint and other proof documents may be transferred with the case.
[ترجمه ترگمان]اگر توقیف اموال برای انتقال مناسب نباشد، فهرست و عکس های توقیف اموال و اسناد دیگر ممکن است به این پرونده انتقال داده شوند
[ترجمه گوگل]اگر محرمانه برای انتقال مناسب نیست، لیست و عکس های مدارک محرمانه و سایر مدارک اثبات شده ممکن است با پرونده منتقل شود

5. In case the distraint shall be returned to the criminal suspect, said distraint shall be returned to his or her legitimate heirs after the distraint is unfrozen.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که توقیف اموال به مظنون مجرم برگردانده شود، پس از توقیف اموال، توقیف اموال به وراث قانونی خود بازگردانده خواهد شد
[ترجمه گوگل]در صورتی که سرپرستی به مظنون جنایتکار بازگردد، پس از آنکه فروپاشی منزوی شود، محرومیت باید به وارثان قانونی خود بازگردد

6. Services at distraint premises in the New Territories.
[ترجمه ترگمان]خدمات در اموال توقیف اموال در مناطق جدید
[ترجمه گوگل]خدمات در مناطق محروم در مناطق جدید

7. The management department in charge of keeping the distraint involved in cases work together with the department of handling cases to go through the relevant formalities of disposal.
[ترجمه ترگمان]اداره مدیریت مسئول رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوط به رسیدگی به پرونده های مربوطه می باشد
[ترجمه گوگل]اداره مدیریت نگهداری و نگهداری در مورد موارد در همکاری با بخش دستیابی به پرونده ها، از طریق مراحل مربوط به تصویب دفاتر تصویب شده است

8. The people's court, when investigating and verifying the evidence, may conduct inquest and inspection, effect distraint, make expert evaluation and inquiry, and freeze.
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردمی که در حال تحقیق و بررسی مدارک است، ممکن است تحقیق و بررسی، تاثیر توقیف اموال، ارزیابی و تحقیق تخصصی، و توقف را انجام دهد
[ترجمه گوگل]دادگاه مردم، هنگام بررسی و تایید شواهد، ممکن است تحقیق و بازرسی، نظارت بر اثر، ارزیابی و تحقیق متخصص، و ممنوعیت را انجام دهد

9. The recipients shall sign or affix their seals to the list of returned distraint.
[ترجمه ترگمان]دریافت کنندگان باید مهر و موم خود را به فهرست اموال ضبط شده امضا کنند یا امضا کنند
[ترجمه گوگل]گیرندگان باید مهر و موم خود را به لیست برگرداننده بازگردانند

10. If a case is dropped owing to other reasons, the people's procuratorate directly notifies the freezing bodies to hand over the distraint to the national treasure or return to the victim.
[ترجمه ترگمان]اگر یک پرونده به دلایل دیگری کاهش یابد، procuratorate نفر به طور مستقیم از بدن منجمد کننده مطلع می شوند تا توقیف اموال ملی را تحویل دهند یا به قربانی باز گردند
[ترجمه گوگل]اگر یک مورد به دلایل دیگری کاهش یافته باشد، دادستان مردم به طور مستقیم از مقامات انفجار اطلاع می دهد تا به غارت ملی منتقل شود یا به قربانی بازگردد

11. If the original entity has ceased to exist or it exists but it has been written off the corrupted and misappropriated funds as losses, the distraint shall be handed over to the national treasure.
[ترجمه ترگمان]اگر نهاد اصلی دیگر وجود نداشته باشد یا وجود داشته باشد، اما از وجوه نادرست و سو استفاده نادرست به عنوان زیان نوشته شده است، توقیف اموال به خزانه ملی تحویل داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر موجودیت اصلی متوقف شده باشد یا وجود داشته باشد، اما از صندوق های خراب و خراب شده که از دست داده اند، به عنوان زیان آورده شده اند، تمویل باید به گنجینه ملی منتقل شود


کلمات دیگر: