1. the sinful shall go to hell
گناهکاران به جهنم خواهند رفت.
2. murder is a very sinful act
قتل عمد عمل بسیار گناه آلودی است.
3. in a dry country, it is sinful to waste water
حرام کردن آب در کشوری خشک گناه است.
4. the innocent shall go to heaven and the sinful to hell
بی گناهان به بهشت و گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.
5. He repressed his natural sexual desires as sinful.
[ترجمه ترگمان]امیال شهوانی خود را به عنوان گناه سرکوب می کرد
[ترجمه گوگل]او میل جنسی طبیعی خود را به عنوان گناهکار تحمیل کرد
6. Paul seemed to regard sex as sinful and immoral.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پل او را گناه و گناه تلقی می کند
[ترجمه گوگل]پل به نظر می رسید که رابطه جنسی را گناهکار و غیر اخلاقی می داند
7. Buying that sports car was a sinful waste of money.
[ترجمه ترگمان]خریدن این ماشین ورزشی، هدر دادن گناه بود
[ترجمه گوگل]خرید این ماشین ورزشی، یک اتلاف مالی گناهکار بود
8. It's sinful to waste good food!
[ترجمه ترگمان]هدر دادن غذای خوب، گناه است!
[ترجمه گوگل]گرسنگی برای خوردن غذای خوب است!
9. Dancing was believed to be sinful.
[ترجمه ترگمان]رقصیدن باور به گناه بود
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این رقص گناه بود
10. It is sinful to lie.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن گناه است
[ترجمه گوگل]گناه دروغ است
11. They believe that humans are sinful by nature.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که انسان ها از نظر طبیعت گناهکار هستند
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که انسان به خاطر طبیعت گناهکار است
12. They were not just inconvenient and disruptive, but sinful.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط ناراحت و disruptive، بلکه گناهکار بودند
[ترجمه گوگل]آنها فقط ناخوشایند و ناسازگار نبودند، اما گناهکار بودند
13. There, heavenly bliss can be anticipated without sinful distraction!
[ترجمه ترگمان]آنجا، یک نعمت بهشتی می تواند بدون هیچ حواس پرتی از آن انتظار بکشد!
[ترجمه گوگل]وجود دارد، سعادت آسمانی را بدون انحراف گناه می توان پیش بینی کرد!
14. Therefore, it was not sinful to exploit the poor.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سو استفاده از فقرا گناه نبود
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهره برداری از فقرا گناهکار نبوده است
15. Though the sinful propensities remain in us till our dying day, they need not be dominant.
[ترجمه ترگمان]با آنکه تمایلات گناهکارانه تا پایان روز در حال مرگ باقی می مانند، اما لازم نیست که آن ها غالب شوند
[ترجمه گوگل]گرچه گرایشات گناه در ما تا روز مرگ ما باقی میماند، آنها نیاز به غلبه ندارند