کلمه جو
صفحه اصلی

sinful


معنی : گناهکار، عاصی
معانی دیگر : گناه آمیز، معصیت دار، غیراخلاقی، گناهکارانه، گناهکار (از نظر مذهبی)، (مجازی) گناه، عیب، تبهکار، خطاکار، بدجنس، خبیث

انگلیسی به فارسی

عاصی، گناهکار


گناهکار، عاصی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sinfully (adv.), sinfulness (n.)
(1) تعریف: full of or marked by sin; wicked.
مترادف: bad, evil, iniquitous, nefarious, peccant, ungodly, unholy, unrighteous, wicked, wrong
متضاد: holy, impeccable, innocent, righteous, sinless, virtuous
مشابه: base, dissolute, flagitious, guilty, heinous, immoral, satanic, unregenerate, villainous

(2) تعریف: deplorable; shameful.
متضاد: admirable

- That's a sinful waste of money.
[ترجمه ترگمان] حیف پول است
[ترجمه گوگل] این یک اتلاف مالی گناهکار است

• immoral, wicked, ungodly, full of or marked by sin
someone or something that is sinful is considered to be wicked or immoral.

مترادف و متضاد

گناهکار (صفت)
transgressive, wicked, peccant, criminal, blameworthy, guilty, sinful, unregenerate, unrighteous, unregenerated

عاصی (صفت)
rebellious, disobedient, sinful, peccable

immoral, criminal


Synonyms: amiss, bad, base, blamable, blameful, blameworthy, censurable, corrupt, culpable, damnable, demeritorious, depraved, disgraceful, erring, evil, guilty, iniquitous, irreligious, low, morally wrong, reprehensible, reprobate, shameful, ungodly, unholy, unregenerate, unrighteous, vicious, vile, wicked, wrong


Antonyms: honest, moral, righteous, upright


جملات نمونه

1. the sinful shall go to hell
گناهکاران به جهنم خواهند رفت.

2. murder is a very sinful act
قتل عمد عمل بسیار گناه آلودی است.

3. in a dry country, it is sinful to waste water
حرام کردن آب در کشوری خشک گناه است.

4. the innocent shall go to heaven and the sinful to hell
بی گناهان به بهشت و گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

5. He repressed his natural sexual desires as sinful.
[ترجمه ترگمان]امیال شهوانی خود را به عنوان گناه سرکوب می کرد
[ترجمه گوگل]او میل جنسی طبیعی خود را به عنوان گناهکار تحمیل کرد

6. Paul seemed to regard sex as sinful and immoral.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پل او را گناه و گناه تلقی می کند
[ترجمه گوگل]پل به نظر می رسید که رابطه جنسی را گناهکار و غیر اخلاقی می داند

7. Buying that sports car was a sinful waste of money.
[ترجمه ترگمان]خریدن این ماشین ورزشی، هدر دادن گناه بود
[ترجمه گوگل]خرید این ماشین ورزشی، یک اتلاف مالی گناهکار بود

8. It's sinful to waste good food!
[ترجمه ترگمان]هدر دادن غذای خوب، گناه است!
[ترجمه گوگل]گرسنگی برای خوردن غذای خوب است!

9. Dancing was believed to be sinful.
[ترجمه ترگمان]رقصیدن باور به گناه بود
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این رقص گناه بود

10. It is sinful to lie.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن گناه است
[ترجمه گوگل]گناه دروغ است

11. They believe that humans are sinful by nature.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که انسان ها از نظر طبیعت گناهکار هستند
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که انسان به خاطر طبیعت گناهکار است

12. They were not just inconvenient and disruptive, but sinful.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط ناراحت و disruptive، بلکه گناهکار بودند
[ترجمه گوگل]آنها فقط ناخوشایند و ناسازگار نبودند، اما گناهکار بودند

13. There, heavenly bliss can be anticipated without sinful distraction!
[ترجمه ترگمان]آنجا، یک نعمت بهشتی می تواند بدون هیچ حواس پرتی از آن انتظار بکشد!
[ترجمه گوگل]وجود دارد، سعادت آسمانی را بدون انحراف گناه می توان پیش بینی کرد!

14. Therefore, it was not sinful to exploit the poor.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سو استفاده از فقرا گناه نبود
[ترجمه گوگل]بنابراین، بهره برداری از فقرا گناهکار نبوده است

15. Though the sinful propensities remain in us till our dying day, they need not be dominant.
[ترجمه ترگمان]با آنکه تمایلات گناهکارانه تا پایان روز در حال مرگ باقی می مانند، اما لازم نیست که آن ها غالب شوند
[ترجمه گوگل]گرچه گرایشات گناه در ما تا روز مرگ ما باقی میماند، آنها نیاز به غلبه ندارند

Murder is a very sinful act.

قتل عمد عمل بسیار گناه‌آلودی است.


The sinful shall go to hell.

گناهکاران به جهنم خواهند رفت.


In a dry country, it is sinful to waste water.

حرام کردن آب در کشوری خشک گناه است.


پیشنهاد کاربران

ناعادلانه. ظالمانه

آمیخته به گناه


کلمات دیگر: