کلمه جو
صفحه اصلی

furuncle


معنی : دانه، کورک، جوش
معانی دیگر : رجوع شود به: boil2

انگلیسی به فارسی

جوش، دانه، کورک


furuncle، جوش، کورک، دانه


انگلیسی به انگلیسی

• boil, inflamed sore

مترادف و متضاد

دانه (اسم)
grain, kernel, bait, seed, granulation, bean, piece, granule, berry, pill, birdseed, furuncle, rash, whelk, knurl, currant, semen

کورک (اسم)
boil, blain, blotch, furuncle, pimple, burl, pustule, whelk, papule, pustulation

جوش (اسم)
boil, ferment, burble, spout, effervescence, effervescency, furuncle, pimple, eruption, simmer, weld, rash, solder, whelk, gush

جملات نمونه

1. Boil ( or furuncle orfurunculosis ) : Inflamed pus - filled swelling due to staphylococcus skin infection at a hair follicle.
[ترجمه ترگمان]حرارت به حرارت دهید (یا furuncle orfurunculosis): Inflamed پر از چرک به خاطر عفونت پوستی staphylococcus در یک کیسه ترشحی مو، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]جوش (یا furuncle orfurunculosis): تورم التهابی - تورم پر شده به دلیل عفونت استافیلوکوکوس پوست در فولیکول مو

2. Hellcat says Chen Wusheng furuncle, because of him always does not believe ghosts and gods, so ghosts and gods also does not rescue.
[ترجمه ترگمان]Hellcat می گوید که چن Wusheng furuncle، به خاطر او همیشه به ارواح و خدایان اعتقاد ندارد، بنابراین ارواح و خدایان نیز نجات پیدا نمی کنند
[ترجمه گوگل]Hellcat می گوید چن Wusheng furuncle، به دلیل او همیشه ارواح و خدایان را باور نمی کند، بنابراین ارواح و خدایان نیز نجات نیست

3. Boil or furuncle is a skin disease caused by th.
[ترجمه ترگمان]حرارت دادن یا furuncle یک بیماری پوستی است که ناشی از آن است
[ترجمه گوگل]جوش یا فورانکل یک بیماری پوستی است که توسط هفت نفر ایجاد می شود

4. How is long furuncle treated on the face?
[ترجمه ترگمان]چند وقته که \"furuncle\" با این صورت درمان شدن؟
[ترجمه گوگل]چگونه furuncle طولانی بر روی صورت درمان می شود؟

5. Polypropylene electret shows good curative effect for chilblain, arthritis and furuncle.
[ترجمه ترگمان]Polypropylene electret اثر شفابخشی خوب را برای chilblain، آرتروز و furuncle نشان می دهد
[ترجمه گوگل]عصاره پلی ¬ پروپیلن اثر نورولوژیکی خوبی برای چیلبلین، آرتریت و فورونکل نشان می دهد

6. There is a log on the proboscis that scar of tree furuncle, tree made small spread of bazoo of ear eye mouth properly.
[ترجمه ترگمان]یک log روی the وجود دارد که جای زخم درخت furuncle، درخت spread کوچک از bazoo دهان گوش را به درستی تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]درختی وجود دارد که زخم furuncle درخت است، درخت گسترش کوچک از bazoo گوش دهان به طور صحیح

7. In addition, when the mother is angry and huffish poisonous and galactic still make the child toxic and grow furuncle sore, produce all sorts of pathological change even.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وقتی که مادر عصبانی است و huffish سمی است و کهکشانی هنوز هم کودک را سمی می کند و furuncle می کند، همه گونه تغییرات pathological را تولید می کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، زمانی که مادر عصبانی است و شوهرش سمی و گلها را تحریک می کند، کودک را سمی می کند و خس خس خس خس خسار می کند، حتی انواع تغییرات پاتولوژیک را نیز تولید می کند

8. On the basis of decoction, revise it with symptoms for treating the acute pyogenic otitis media, nasal vestibule furuncle, the pus around tonsil, etc.
[ترجمه ترگمان]بر پایه عصاره، آن را با نشانه هایی برای درمان the حاد pyogenic، مجاری بینی، چرک و جوش در اطراف tonsil و غیره مورد بازبینی قرار دهید
[ترجمه گوگل]بر اساس عصاره، آن را با علائم برای درمان اوتیت حاد حاد، فورانل جلدی بینی، ناحیه اطراف لوزه، و غیره تجدید نظر کنید

9. The present invention has unique recipe, and obvious treating effect on traumatic injury, rheumatalgia, furuncle, neuralgia, etc.
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود، دستورالعمل منحصر به فرد دارد و تاثیر آن بر آسیب ضربه، rheumatalgia، furuncle، neuralgia و غیره است
[ترجمه گوگل]این اختراع دارای دستورالعمل منحصر به فرد و اثرات درمان واضح بر آسیب های آسیب دیده، rheumatalgia، furuncle، نورالژی و غیره است

10. A preventive herbal cream for dry skin diseases, cuts, scratches, minor bums, wounds, cold sores, chapped skin, furuncle, impetigo and intertrigo.
[ترجمه ترگمان]یک کرم گیاهی پیشگیرانه برای بیماری های پوستی خشک، بریدگی ها، خراش ها، bums خفیف، زخم ها، تاول تب خال، التیام زخم، furuncle، impetigo و intertrigo
[ترجمه گوگل]کرم گیاهی پیشگیری کننده برای بیماری های پوست خشک، برش ها، خراشیدگی ها، بمب های جزئی، زخم ها، زخم های سرد، پوست چرت زده، furuncle، impetigo و intertrigo

11. It has been used to treat diarrhea, enteritis, scald, snakebite furuncle in Chinese traditional medicine.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا برای درمان اسهال، enteritis، آب گرم، snakebite furuncle در پزشکی سنتی چینی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این دارو برای درمان اسهال، انتوریت، پوسیدگی، فوم مارک زگیل در طب سنتی چینی استفاده شده است

12. Methods The overlap illumination therapy was adopted in the 134 patients with furuncle and phyma, with the different dose of red spot.
[ترجمه ترگمان]روش های The روش درمانی در ۱۳۴ بیمار با furuncle و phyma، با دوز متفاوت نقطه قرمز مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: درمان با شبیه سازی همپوشانی در 134 بیمار مبتلا به فورمون و فیما با دوز مختلف نقطه قرمز برداشته شد

13. Objective To observe the efficacy of ultraviolet ray on furuncle and phyma.
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثربخشی اشعه ماورا بنفش بر روی furuncle و phyma
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی اشعه ماوراء بنفش در فوران و فوم

پیشنهاد کاربران

furuncle ( پزشکی )
واژه مصوب: کورک
تعریف: گرهکِ دردناکِ آماسی حاوی چرک در پوست


کلمات دیگر: