کلمه جو
صفحه اصلی

dockage


معنی : لنگر گاه، لنگراندازی
معانی دیگر : کرایه ی استفاده از بارانداز (یا اسکله و غیره)، تسهیلات باراندازی، بریدن (دم یا انتهای چیزی)، کوته سازی

انگلیسی به فارسی

لنگراندازی، لنگرگاه


داکا، لنگراندازی، لنگر گاه


انگلیسی به انگلیسی

• fee for use of a dock; facilities for docking; act of bringing a ship to dock

مترادف و متضاد

لنگر گاه (اسم)
dock, harbor, anchorage, grappling, haven, levee, dockage, harborage, berth, pier, port, riding

لنگراندازی (اسم)
anchorage, dockage

پیشنهاد کاربران

dockage ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دانه مرغی
تعریف: مواد خارجی همراه با گندم مانند بذر علف های هرز و سایر غلات و سنگریزه که به آسانی جدا می شوند


کلمات دیگر: