کلمه جو
صفحه اصلی

fulminant


معنی : اتشگیر، محترق شونده، غرش کننده
معانی دیگر : منفجر شونده، انفجاری، پکشی، پرخاشی، نکوهشی، fulminating : اتشگیر

انگلیسی به فارسی

( fulminating =) اتشگیر، محترق شونده، غرش کننده


فلیمانینت، محترق شونده، اتشگیر، غرش کننده


انگلیسی به انگلیسی

• sudden, happing at once, intense (i.e. a disease)

مترادف و متضاد

اتشگیر (صفت)
inflammable, flammable, piceous, fulminating, fulminant

محترق شونده (صفت)
fulminating, fulminant

غرش کننده (صفت)
fulminating, fulminant

جملات نمونه

1. Mortality in patients with fulminant hepatic failure is over 40%.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در بیماران مبتلا به نارسایی کبدی بیش از ۴۰ درصد است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر در بیماران مبتلا به نارسایی کبدی fulminant بیش از 40٪ است

2. Objective:to explore the early observation and nursing about fulminant epidemic cerebrospinal meningitis.
[ترجمه M] هدف کشف مشاهدات زودهنگام ومراقبت درمورد مننژیت مغزی ونخاعی ناگهانی اپیدمیک است.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اولیه مشاهدات و پرستاری از مننژیت مغزی - نخاعی
[ترجمه گوگل]هدف: کشف مشاهدات زودهنگام و پرستاری در مورد مننژیت مغز و نخاع اپیدمی فلومانانت

3. In fulminant cases, it may lead rapidly to circulatory failure or malignant arrhythmia, causing mortality.
[ترجمه ترگمان]در موارد fulminant، ممکن است به سرعت به نارسایی گردش خون و یا بی نظمی بدخیم منجر شود و باعث مرگ و میر شود
[ترجمه گوگل]در موارد خفیف، ممکن است به سرعت به نارسایی گردش خون یا آریتمی بدخیم منجر شود، که باعث مرگ و میر می شود

4. No fulminant infection and thrombosis occurred in 12 cases during a follow - up period of 2 years.
[ترجمه ترگمان]هیچ عفونت fulminant و thrombosis در ۱۲ مورد در طی یک دوره پس از ۲ سال رخ نداده است
[ترجمه گوگل]هیچ عفونت فمزی و ترومبوز در 12 مورد طی یک دوره پیگیری 2 ساله وجود نداشت

5. Meth - ods 3 cases of fulminant hepatitis in the third trimester of pregnancy were analyzed retrospectively.
[ترجمه ترگمان]Meth - ods ۳ مورد هپاتیت fulminant در سه ماهه سوم بارداری مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]متادون 3 مورد هپاتیت فلوامینانت در سه ماهه سوم بارداری به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت

6. Two cases of posttraumatic fulminant endophthalmitis caused by Bacillus cereus were reported.
[ترجمه ترگمان]دو مورد از posttraumatic fulminant endophthalmitis ناشی از Bacillus cereus گزارش شدند
[ترجمه گوگل]دو مورد از اندوفتال متیل fulminant posttraumatic ناشی از باسیلوس سرئوس گزارش شده است

7. The diagnosis: fulminant hepatic failure. The boy's liver was dying.
[ترجمه ترگمان]تشخیص، نارسایی کبد کبد پسر داشت می مرد
[ترجمه گوگل]تشخیص: شکستگی کبدی فلوامینانت کبد پسر در حال مرگ بود

8. Fulminant type 1 diabetes mellitus, a recently discovered subtype of idiopathic type 1 diabetes, occurs suddenly, and severe insulin deficiency is present to result in severe metabolic disorder.
[ترجمه ترگمان]بیماری دیابت نوع ۱ دیابت نوع ۱ دیابت نوع ۱ دیابت نوع ۱ است که به طور ناگهانی رخ می دهد و کمبود شدید انسولین در نتیجه اختلال شدید متابولیک در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه گوگل]دیابت نوع 1 فولیکول، که اخیرا کشف شده از زیر نوع دیابتی نوع I idiopathic است، به طور ناگهانی اتفاق می افتد و کمبود شدید انسولین در نتیجه اختلال متابولیک شدید وجود دارد

9. A 76 - year - old man developed fulminant liver failure and subsequently died following treatment with gatifloxacin for impetigo.
[ترجمه ترگمان]یک مرد ۷۶ ساله نارسایی کبد را رشد داد و متعاقبا در پی درمان با gatifloxacin برای impetigo فوت کرد
[ترجمه گوگل]یک مرد 76 ساله نارسایی کبدی فمینیستی را ایجاد کرد و پس از درمان با گتیفلوکساسین در اثر جوش خوردگی جان خود را از دست داد

10. Objective To study the pathogenesis of D-galactosamine(D-GalN)-and lipopolysaccharides(LPS)-induced fulminant hepatic failure.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه بیماری زایی D - galactosamine (D - GalN)- و lipopolysaccharides (LPS))- که منجر به شکست fulminant کبدی شد
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پاتوژنز نارسایی کبدی فلومانین ناشی از D-galactosamine (D-GalN) و لیپوپلی ساکارید (LPS)

11. The clinical course is fatally fulminant with diffuse invasion and early metastasis.
[ترجمه ترگمان]این دوره بالینی با هجوم پراکنده و متاستاز به شدت کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]این دوره بالینی فاجعه آمیز با تهاجم منتشر و متاستاز پیش از موعد است

12. Methods Entire rescuing process of 26 children with fulminant epidemic cerebrospinal meningitis was analyzed and summarized.
[ترجمه ترگمان]روش ها کل فرآیند نجات ۲۶ کودک با شیوع بیماری همه گیر مغزی - نخاعی مورد بررسی قرار گرفت و خلاصه شد
[ترجمه گوگل]روش ها فرایند نجات کامل 26 کودک مبتلا به مننژیت مغزی نخاعی فلومانانت مورد بررسی و خلاصه قرار گرفت

13. ObjectiveTo study the therapy for fulminant hepatitis occurring in the third trimester of pregnancy.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo درمان هپاتیت را در سه ماهه سوم بارداری مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]هدف: درمان درمانی برای هپاتیت فلوامینانت در سه ماهه سوم بارداری

14. Fulminant encephalopathy usually develops within a week.
[ترجمه ترگمان]بیماری Fulminant معمولا ظرف یک هفته رشد می کند
[ترجمه گوگل]آنسفالوپاتی فالمینان معمولا طی یک هفته توسعه می یابد

15. Conclusion The early manifestations of fulminant epidemic cerebrospinal meningitis are mainly severe infectious signs.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ظهور زودرس بیماری همه گیر - نخاعی مننژیت عمدتا علایم عفونی جدی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تظاهرات اولیه مننژیت مغز و نخاع مؤثر بر اپیدمی فلامینژانتیک به طور عمده علایم شدید عفونی است

پیشنهاد کاربران

صاعقوی

برق آسا


کلمات دیگر: