کلمه جو
صفحه اصلی

irrecoverable


معنی : غیر قابل جبران، جبران ناپذیر، غیر قابل وصول
معانی دیگر : بازنیافتنی، بازیافت ناپذیر، برگشت ناپذیر، دوباره به دست نیاوردنی

انگلیسی به فارسی

غیر قابل وصول، غیر قابل جبران، جبران ناپذیر


غیرقابل برگشت، غیر قابل جبران، جبران ناپذیر، غیر قابل وصول


انگلیسی به انگلیسی

• not recoverable, irretrievable; unreplaceable; irreparable, irredeemable

صفت ( adjective )
مشتقات: irrecoverably (adv.)
(1) تعریف: not capable of being recovered or regained; irretrievable.
متضاد: recoverable

(2) تعریف: not capable of being repaired or corrected; irremediable or irreparable.
متضاد: remediable, reparable

مترادف و متضاد

غیر قابل جبران (صفت)
irrecoverable

جبران ناپذیر (صفت)
irrecoverable, irreparable

غیر قابل وصول (صفت)
irrecoverable

جملات نمونه

1. The insurance premium is wholly irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]حق بیمه، کاملا غیرقابل وصول است
[ترجمه گوگل]حق بیمه به طور کامل غیرقابل برگشت است

2. Any advance paid, however, would be irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هر گونه پیش پرداخت جبران ناپذیر خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، پیش پرداخت می شود غیرقابل برگشت است

3. In the process, many irrecoverable secrets of nature are being lost forever.
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، بسیاری از اسرار جبران ناپذیر طبیعت برای همیشه از دست می روند
[ترجمه گوگل]در این فرایند، بسیاری از اسرار ناپذیر از طبیعت برای همیشه از بین می روند

4. The investment is measured in terms of the irrecoverable time and expenses involved in the learning process.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری بر حسب زمان irrecoverable و هزینه های درگیر در فرآیند یادگیری اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری از لحاظ زمان غیر قابل برگشت و هزینه های مربوط به فرآیند یادگیری اندازه گیری می شود

5. Assuming the past is irrecoverable, the obvious fall-back positions are ethnicity and religion, singly or in combination.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که گذشته irrecoverable، مواضع روشن برگشت، نژاد و مذهب، یا به طور مجزا و یا در ترکیب هستند
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که گذشته غیرقابل برگشت است، موقعیت های آشکار پشت سر هم قومی و مذهبی هستند، به تنهایی یا در ترکیب

6. The depression, however, caused many irrecoverable accounts and Dr. Sim started to run up debts.
[ترجمه ترگمان]با این حال، افسردگی باعث ایجاد بسیاری از حساب های جبران ناپذیر شده و دکتر Sim شروع به بالا بردن بدهی ها کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، افسردگی بسیاری از حسابهای غیرقابل برگشت را ایجاد کرد و دکتر سیم شروع به پرداخت بدهی کرد

7. May be enough to do an irrecoverable damage to it.
[ترجمه ترگمان]شاید برای انجام یک خسارت جبران ناپذیر به آن کافی باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است به اندازه کافی آسیب ناپذیر برای آن ایجاد شود

8. We will pay the irrecoverable deposits or charges paid in advance in the event of unavoidable cancellation of business travel.
[ترجمه ترگمان]در صورت لغو غیرقابل اجتناب سفره ای تجاری، ما به رسوب و یا هزینه های جبران خسارت پرداخت خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما در صورت لغو اجتناب ناپذیر سفرهای تجاری، سپرده های غیر قابل برگشت یا هزینه های پیش پرداخت را پرداخت خواهیم کرد

9. Means of payment: The buyer shall draw an irrecoverable L/C after agreement signature, and pays fully immediately upon goods delivery.
[ترجمه ترگمان]وسایل پرداخت: خریدار باید پس از امضای قرارداد یک irrecoverable L \/ C را به دست آورد و بلافاصله پس از تحویل کالاها به طور کامل پرداخت نماید
[ترجمه گوگل]معامله پرداخت: پس از امضای قرارداد، خریدار یک اوراق قرضه قابل جبران را جبران می کند و بلافاصله پس از تحویل کالا پرداخت می شود

10. In this case, however, Jane Austen does not assume that past values are irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در این مورد، جین آستین تصور نمی کند که مقادیر گذشته irrecoverable هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، جین آستن در این مورد فرض نمی کند که ارزش های گذشته غیرقابل برگشتند

11. There are critical windows of time during which maturation must be achieved; failure of maturation is to some extent irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]نمونه هایی از زمان بلوغ وجود دارد که در آن بلوغ باید به دست آید؛ شکست بلوغ تا حدی جبران ناپذیر است
[ترجمه گوگل]پنجره های بحرانی زمان وجود دارد که طی آن بلوغ باید به دست آید شکست بلوغ تا حدودی غیرقابل برگشت است

12. The frequent complication was a false aneurysm in 1 5% of cases, Only 2 cases induced irrecoverable oculomotor nerve palsy.
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی مکرر در یک ۵ % موارد یک آنوریسم کاذب بوده، تنها ۲ مورد بر فلج اعصاب oculomotor irrecoverable است
[ترجمه گوگل]عوارض مکرر آنوریسم کاذب در 1 5٪ موارد بود، فقط 2 مورد فلج عصب چشم غیر قابل درمان بود

13. In case of media failure to any part of the database files, simply restore all the database files, and of course all the changes made after the backup are irrecoverable.
[ترجمه ترگمان]در صورت عدم موفقیت رسانه ها در هر بخش از فایل های پایگاه داده، به سادگی تمام فایل های پایگاه داده را باز گرداند، و البته همه تغییراتی که پس از the ایجاد می شوند، جبران ناپذیر است
[ترجمه گوگل]در صورت شکست رسانه ای به هر بخش از فایل های پایگاه داده، به سادگی تمام فایل های پایگاه داده را بازگردانید و البته تمام تغییرات انجام شده پس از پشتیبان غیرقابل برگشت است

14. Some lawyers deem that Hu's brain had been severely damaged and lost all the functions which were irrecoverable, so her heartbeat would be stop sooner or later.
[ترجمه ترگمان]برخی از وکلا فکر می کنند که مغز هیو به شدت آسیب دیده است و تمام وظایف irrecoverable را از دست داده است، بنابراین ضربان قلب او دیر یا زود متوقف می شود
[ترجمه گوگل]بعضی از وکلای معتقدند که مغز Hu به شدت آسیب دیده است و تمام کارهایی که غیرقابل برگشت هستند را از دست می دهد، بنابراین ضربان قلب او دیر یا زود متوقف خواهد شد

15. The air stream breaks up into turbulence, the excess energy is absorbed by the turbulent eddies and this energy is irrecoverable. This is where the majority of the energy is wasted.
[ترجمه ترگمان]جریان هوا به تلاطم تبدیل می شود، انرژی اضافی توسط جریان های آشفته انرژی جذب می شود و این انرژی برگشت ناپذیر است این جایی است که اکثر انرژی هدر می رود
[ترجمه گوگل]جریان هوا به ناخودآگاه شکسته می شود، انرژی اضافی از طریق eddies آشفته جذب می شود و این انرژی غیرقابل برگشت است این جایی است که اکثریت انرژی هدر رفته است

پیشنهاد کاربران

جبران ناپذیر


کلمات دیگر: