1. the stigma of having a gambling father
ننگ داشتن یک پدر قمار باز
2. There is no longer any stigma to being divorced.
[ترجمه ترگمان]دیگر ننگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ شرطی برای طلاق وجود ندارد
3. The stigma of alcoholism makes it difficult to treat.
[ترجمه ترگمان]داغ بودن اعتیاد به الکل باعث می شود درمان آن مشکل باشد
[ترجمه گوگل]نگرانی از مشروعیت الکل باعث می شود که درمان شود
4. There is less stigma attached to illegitimacy now than there used to be.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ننگ کمتری نسبت به illegitimacy وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نسبت به مواردی که در گذشته وجود دارد، ناهماهنگی بیشتری وجود دارد
5. In the US, smoking carries a stigma .
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده سیگار کشیدن ننگ محسوب می شود
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، سیگار کشیدن باعث ننگ می شود
6. There is no stigma to being made redundant.
[ترجمه ترگمان]هیچ ننگی برای اخراج کردن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ آزار و اذیتی در کار نیست
7. There is still a lot of stigma attached to suicide.
[ترجمه ترگمان]هنوز بسیاری از ننگی که برای خودکشی وجود دارد، وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز هم وجود دارد بسیاری از شرم آور خودکشی
8. The stigma of being a bankrupt is likely to haunt him for the rest of his life.
[ترجمه ترگمان]ننگی که یک فرد ورشکسته قرار دارد، احتمالا برای بقیه عمر او را آزار خواهد داد
[ترجمه گوگل]نگرانی از ورشکستگی احتمالا او را برای بقیه زندگی اش تحریک می کند
9. He still suffered the stigma of having been rejected for the army.
[ترجمه ترگمان]وی هنوز از ننگی که برای ارتش رد شده بود، رنج می برد
[ترجمه گوگل]او همچنان رنج و عذاب را برای ارتش رد کرد
10. There is no longer any stigma attached to being divorced.
[ترجمه ترگمان]دیگر ننگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ شرطی برای تملک وجود ندارد
11. Illegitimacy no longer carries the same social stigma.
[ترجمه ترگمان]illegitimacy دیگر یک ننگ اجتماعی را تحمل نمی کند
[ترجمه گوگل]اظهار بی قانونی دیگر هیچ گاه اجتماعی را تحمل نمی کند
12. It's a stigma to ask for money.
[ترجمه ترگمان]این یک ننگ برای درخواست پول است
[ترجمه گوگل]این یک شرم آور برای درخواست پول است
13. Farmers still have the problem of overcoming the stigma which all too often young people attach to working on the land.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان هنوز مشکل غلبه بر ننگی که اغلب جوانان برای کار بر روی زمین به کار می برند را دارند
[ترجمه گوگل]کشاورزان هنوز هم مشکل غلبه بر ننگ که اغلب جوانان متصل به کار بر روی زمین است
14. I didn't want this stigma on you too.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواستم این لکه ننگ بر تو هم وجود داشته باشه
[ترجمه گوگل]من این موضوع را هم ندیدم