1. communal farm
مزرعه ی اشتراکی،چکنه
2. the communal well from which everyone could draw water
چاه عمومی که همه می توانستند از آن آب بردارند
3. the problems of communal living
مسایل زندگی اشتراکی
4. There was a communal toilet on the landing for the four flats.
[ترجمه محمد راد] یک توالت مشترک در طبقه وجود داشت برای چهار آپارتمان
[ترجمه ترگمان]در پاگرد طبقه چهار آپارتمان، یک توالت همگانی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک توالت جمعی در فرود برای چهار آپارتمان وجود دارد
5. Communal violence broke out in different parts of the country.
[ترجمه ترگمان]خشونت در بخش های مختلف کشور قطع شد
[ترجمه گوگل]خشونت های اجتماعی در نقاط مختلف کشور رخ داده است
6. As a student he tried communal living for a few years.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک دانشجو برای چند سال زندگی گروهی را تلاش کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دانش آموز، او چند سالی تلاش کرد که زندگی اجتماعی داشته باشد
7. The inmates ate in a communal dining room.
[ترجمه ترگمان]زندانیان در اتاق ناهارخوری عمومی غذا می خوردند
[ترجمه گوگل]زندانیان در یک اتاق غذاخوری مشترک غذا خوردند
8. The communal land is cultivated by the womenfolk in the tribe.
[ترجمه ترگمان]زمین اشتراکی توسط زنان در قبیله پرورش داده می شود
[ترجمه گوگل]سرزمین جمعی توسط زنان در قبیله کشت می شود
9. This, of course, excludes those people living in communal establishments such as prisons, hospitals or residential homes.
[ترجمه ترگمان]البته این امر باعث نمی شود که افرادی که در مکان های عمومی مانند زندان ها، بیمارستان یا خانه های مسکونی زندگی می کنند، زندگی کنند
[ترجمه گوگل]این، البته، کسانی را که در مؤسسات عمومی مانند زندان ها، بیمارستان ها و خانه های مسکونی زندگی می کنند، محروم می کند
10. The communal borderline between Chouilly and Cramant slices through the middle of these slopes, the higher vines belonging to Chouilly.
[ترجمه ترگمان]مرز مشترک میان Chouilly و Cramant در وسط این دامنه ها، the بالاتر متعلق به Chouilly بود
[ترجمه گوگل]مرز جمعی بین چویللی و کرمانت از طریق وسط این دامنه ها، انگورهای بالاتر متعلق به Chouilly است
11. In Magdalen's communal life I took little part.
[ترجمه ترگمان]در زندگی همگانی، قسمتی از آن را از دست دادم
[ترجمه گوگل]در زندگی جمال الدین من بخش کوچکی به دست آوردم
12. Much of the land withdrawn from communal tenure continued to be farmed in strips under the three-field system.
[ترجمه ترگمان]بیشتر زمین های برداشت شده از تصدی عمومی همچنان در رشته های زیر سیستم سه می دانی پرورش داده می شوند
[ترجمه گوگل]بیشتر زمین هایی که از مالکیت جمعی خارج می شوند، در نوارهای تحت سیستم سه مزرعه نگهداری می شوند
13. Even Aristotle complained that communal property always looked worse than private lands.
[ترجمه ترگمان]حتی ارسطو شکایت داشت که مالکیت اشتراکی همیشه بدتر از اراضی خصوصی است
[ترجمه گوگل]حتی ارسطو شکایت کرد که اموال جمعی همیشه بدتر از زمین های خصوصی بود
14. We each have a separate bedroom but share a communal kitchen.
[ترجمه ترگمان]ما هر کدام یک اتاق خواب جداگانه داریم، اما در آشپزخانه مشترک با هم شریک هستیم
[ترجمه گوگل]ما هر کدام یک اتاق خواب جداگانه داریم اما آشپزخانه مشترک داریم