1. a troublesome child
بچه ی بدقلق
2. a loose tongue is a troublesome member
زبان لگام گسیخته اندام پر دردسری است.
3. i was happy to extricate myself from that troublesome love affair
از این که خود را از آن رابطه ی عشقی پر دردسر خلاص کردم خوشحال بودم.
4. The jealous are troublesome to others, but a torment to themselves. William Penn
[ترجمه ترگمان]حسادت برای دیگران آزار دهنده است، بلکه عذاب وجدان است ویلیام پن
[ترجمه گوگل]حسادت برای دیگران مشکل است، اما عذاب برای خود ویلیام پن
5. Business may be troublesome, but idleness is pernicious.
[ترجمه ترگمان]تجارت ممکن است دردسر ساز باشد، اما تنبلی بسیار مضر است
[ترجمه گوگل]کسب و کار ممکن است دشوار باشد، اما ناتوانی مضر است
6. He needed surgery to cure a troublesome back injury.
[ترجمه ترگمان]اون به جراحی نیاز داشت تا یه آسیب عصبی رو درمان کنه
[ترجمه گوگل]او نیاز به جراحی برای درمان آسیب های برگشتی دشوار داشت
7. Her poor English is very troublesome for.
[ترجمه ترگمان]انگلیسی بیچاره او برای او خیلی دردسر دارد
[ترجمه گوگل]انگلیسی ضعیف او بسیار مشکل است
8. Chinese characters are troublesome to write.
[ترجمه ترگمان]نوشتن شخصیت های چینی دشوار است
[ترجمه گوگل]شخصیت های چینی برای نوشتن مشکل دارند
9. The negotiations have proven more troublesome than any of us expected.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات بیش از هر کدام از ما expected است
[ترجمه گوگل]مذاکرات به مراتب سخت تر از هر پیش بینی شده ای است
10. My cough is rather troublesome today.
[ترجمه ترگمان]امروز سرفه من نسبتا آزار دهنده است
[ترجمه گوگل]سرفه من امروز خیلی ناراحت کننده است
11. The country is passing through troublesome time.
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال گذر از زمان پر دردسر است
[ترجمه گوگل]کشور در حال گذر از زمان ناراحت کننده است
12. He is a troublesome person.
[ترجمه ترگمان]آدم دردسر ساز است
[ترجمه گوگل]او یک نفر ناراحت کننده است
13. Their pregnancies are likely to be troublesome and repetitive.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد بارداری آن ها پرزحمت و تکراری است
[ترجمه گوگل]حاملگی آنها احتمالا مشکل و تکراری است
14. Then there was the troublesome question of the unemployment statistics.
[ترجمه ترگمان]آنگاه سوال پر دردسر از آمار بیکاری مطرح شد
[ترجمه گوگل]سپس پرسش مشکلی در مورد آمار بیکاری وجود داشت
15. This latter was especially troublesome because the contemporary theory dismissed it as self-correcting.
[ترجمه ترگمان]این مورد اخیر به خصوص مشکل ساز بود چون نظریه معاصر آن را تصحیح کرد
[ترجمه گوگل]این دومین مسئله بسیار پیچیده بود زیرا نظریه معاصر آن را به عنوان خود اصلاح کرد