1. His muse pullulated with dizzying speed.
[ترجمه ترگمان]او با سرعت گیج کننده ای توضیح می داد
[ترجمه گوگل]موز او با سرعت گیج کننده حرکت می کند
2. It is useless to muse upon past errors.
[ترجمه ترگمان]اندیشیدن درباره خطاهای گذشته بی فایده است
[ترجمه گوگل]بی فایده است که بر خطاهای گذشته متمرکز شویم
3. I began to muse about/on the possibility of starting my own business.
[ترجمه ترگمان]شروع به تفکر درباره احتمال شروع کسب وکار خودم کردم
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به فکر کردن درباره امکان شروع کسب و کار خودم
4. His muse had deserted him, and he could no longer write.
[ترجمه f4rz4d] سرچشمه ی نبوغش اورا ترک کرده بود و دیگر نمی توانست بنویسد
[ترجمه ترگمان]الهه His او را ترک کرده بود و دیگر نمی توانست بنویسد
[ترجمه گوگل]موز او او را ترک کرده بود و دیگر نمی توانست بنویسد
5. Many of the papers muse on the fate of the President.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقالات مربوط به سرنوشت رئیس جمهور شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقالات در مورد سرنوشت رئیس جمهور
6. He felt that his muse had deserted him .
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که muse او را ترک کرده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که موز او را ترک کرده است
7. The Muse does not inspire all poets equally.
[ترجمه ترگمان]الاهه شعر همه شاعران را به طور مساوی الهام نمی دهد
[ترجمه گوگل]Muse همه شاعران را به همان اندازه الهام بخش نمی کند
8. Once she was a nude model and muse to French artist Henri Matisse.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او یک مدل برهنه بود و به هنرمندی فرانسوی، هنری Matisse، الهام شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او یک مدل برهنه بود و موز به هنری ماتیس هنرمند فرانسوی بود
9. The muse has left me - I haven't written any poetry for months!
[ترجمه ترگمان]الهه از من جدا شده - من برای ماه ها هیچ شعری ننوشته بودم!
[ترجمه گوگل]موز به من رسیده است - من هیچ ماه شعری ننوشته ام!
10. Repeating the title, we muse over what the book will probably be about.
[ترجمه ترگمان]تکرار عنوان، ما به آنچه که کتاب احتمالا در مورد آن خواهد بود فکر می کنیم
[ترجمه گوگل]تکرار عنوان، ما بیش از آنچه کتاب احتمالا در مورد
11. It is profitable, but it leaves the comic muse high and dry.
[ترجمه ترگمان]مقرون به صرفه است، اما آن تفکر خلاق را بالا و خشک رها می کند
[ترجمه گوگل]سودآور است، اما کمدی را بالا و خشک میکند
12. But the system still operated as an insulating muse.
[ترجمه ترگمان]اما این سیستم همچنان به عنوان یک تفکر عایق بندی عمل می کرد
[ترجمه گوگل]اما سیستم همچنان به عنوان یک عایق عایقکاری عمل می کند
13. Would you please have Mr Hogan send my Muse subscription to this address?
[ترجمه ترگمان]لطفا ممکن است آقای هوگان subscription را به این نشانی بفرستد؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهی آقای هوگان اشتراک من را به این آدرس ارسال کند؟
14. The following Monday; the Mitjord Muse ran two front-page stories on the local Episcopal church community.
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه بعد، Mitjord Muse دو داستان در صفحه اول انجمن کلیسای اسقفی را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]دوشنبه بعد؛ میتورد مسی دو داستان صفحه اول در جامعه کلیسای اسقفی را اجرا کرد
15. Don't wait for a muse to come take your hand.
[ترجمه ترگمان]منتظر یک الهام نباش که دست تو را بگیرد
[ترجمه گوگل]صبر کن تا یک موز بیاید دست شما را بگیرد