کلمه جو
صفحه اصلی

seemingly


ظاهرا، از قرار معلوم، چنین مینماید یامینمود که

انگلیسی به فارسی

ظاهراً، از قرار معلوم


ظاهرا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: according to what seems or is perceived; apparently.

- They made their way through a dark, seemingly endless tunnel.
[ترجمه ترگمان] راه خود را در یک تونل تاریک و بی وقفه فرو کردند
[ترجمه گوگل] آنها از طریق یک تونل تاریک، ظاهرا بی پایان ساخته شده اند

• apparently, ostensibly, according to outward appearance

جملات نمونه

1. Her fellow members marveled at her seemingly infinite energy.
[ترجمه ترگمان]همکاران او از انرژی ظاهری او در شگفت بودند
[ترجمه گوگل]اعضای دیگرش با انرژی به ظاهر بی نهایت خود را هیجان زدند

2. The new minister was faced with a seemingly impossible task.
[ترجمه ترگمان]وزیر جدید با یک کار ظاهرا غیر ممکن مواجه شد
[ترجمه گوگل]وزیر جدید با یک کار به ظاهر غیرممکن روبرو شد

3. A seemingly endless line of trucks waits in vain to load up.
[ترجمه ترگمان]صف طویلی از کامیون ها منتظر بار شدن است
[ترجمه گوگل]خطی به ظاهر بی حد و حصر از کامیون ها بیهوده انتظار می رود تا بارگیری کند

4. For several seemingly interminable seconds no one spoke.
[ترجمه ترگمان]برای چند ثانیه به نظر می رسید که هیچ کس حرفی نزد
[ترجمه گوگل]برای چند ثانیه به ظاهر به پایان نرسیده هیچ کس صحبت نمی کرد

5. She was seemingly unaffected by his presence.
[ترجمه ترگمان]او ظاهرا تحت تاثیر حضور او قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا تحت تاثیر حضور او نبود

6. It was a seemingly impossible task.
[ترجمه ترگمان]این کار به ظاهر غیرممکن بود
[ترجمه گوگل]این کار به ظاهر غیرممکن بود

7. He remains confident and seemingly untroubled by his recent problems.
[ترجمه ترگمان]وی همچنان مطمئن است و به نظر می رسد که از مشکلات اخیرش آسوده باشد
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس باقی می ماند و به نظر می رسد با مشکلاتی که اخیرا به نظر می رسد نگران کننده است

8. Alice was standing in the street, seemingly oblivious to the rain.
[ترجمه ترگمان]آلیس در خیابان ایستاده بود و ظاهرا به باران بی اعتنا بود
[ترجمه گوگل]آلیس در خیابان ایستاده بود، ظاهرا به باران بی توجه بود

9. They were now faced with seemingly insurmountable technical problems.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال حاضر با مشکلات فنی seemingly مواجه شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون با مشکلات فنی ظاهرا غیرقابل پیشبینی مواجه بودند

10. She plays with seemingly effortless skill.
[ترجمه ترگمان]او با مهارت بی زحمت بازی می کند
[ترجمه گوگل]او با مهارت به ظاهر آسانی بازی می کند

11. The band has enjoyed a seemingly unstoppable rise in popularity.
[ترجمه ترگمان]این گروه از یک افزایش غیرقابل توقف در محبوبیت بهره مند شده است
[ترجمه گوگل]این گروه از افزایش ظاهری غیرقابل توقف محبوبیت لذت برده است

12. Seemingly, she's gone off to live with another man.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا رفته رفته با یه مرد دیگه زندگی کنه
[ترجمه گوگل]ظاهرا، او با مرد دیگری زندگی کرده است

13. Congress was seemingly oblivious to these events.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]کنگره به ظاهر به این حوادث بی توجه بود

14. He has moved to Spain, seemingly to enjoy a slower style of life.
[ترجمه ترگمان]او به اسپانیا نقل مکان کرده است، ظاهرا از سبک کندتر زندگی لذت می برد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به اسپانیا منتقل شده است، به سبک زندگی آهسته تر زندگی می کند

پیشنهاد کاربران

به نظر
به نظر می رسد
به نظر می آید

به ظاهر

اینطور به نظر می رسید که

Supposedly
Apparently
ظاهرا

ظاهرا/Apparently/به نظر میاید ک


انگار


کلمات دیگر: