کلمه جو
صفحه اصلی

confectionary


وابسته به یا مانند همساخت (یا در آمیخت)، وابسته به شیرینی ونقل و نبات سازی، مغازه ی شیرینی فروشی، آجیل فروشی، شیرینی سازی، قنادی

انگلیسی به فارسی

وابسته به یا مانند هم‌ساخت (یا در آمیخت)، وابسته به شیرینی و نقل و نبات‌سازی، مغازه‌ی شیرینی فروشی، آجیل‌فروشی، آجیل، نقل و نبات، شیرینیجات


قنادی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: confectionaries
(1) تعریف: a candy shop; confectionery.

(2) تعریف: a candy; confection.
مشابه: candy
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning candies or the making of candy.

جملات نمونه

1. On top was a confectionary incarnation of the goddess Liberty.
[ترجمه ترگمان]در بالا، تجسم confectionary از ادی الهه بود
[ترجمه گوگل]در بالا یک تجسم شیرینی از الهه لیبرتی بود

2. Our company is specialized in confectionary and pastries. We may produce products according to customers' requests.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما در confectionary و شیرینی ها تخصص دارد ما می توانیم محصولات را با توجه به درخواست های مشتریان تولید کنیم
[ترجمه گوگل]شرکت ما در قنادی و شیرینی ها تخصص دارد ما ممکن است محصولات را با توجه به درخواست مشتریان تولید کنیم

3. The absolutely unique and new industry of personalized confectionary products represents an excellent opportunity for success.
[ترجمه ترگمان]صنعت کاملا منحصر به فرد و جدید محصولات confectionary، یک فرصت عالی برای موفقیت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]صنعت کاملا منحصر به فرد و جدیدی از محصولات خرد شده شخصی نشان دهنده یک فرصت عالی برای موفقیت است

4. The saccharine, confectionary pink objects that fill my images of little girls and their accessories reveal a pervasive and culturally manipulated expression of femininity” and a desire to be seen.
[ترجمه ترگمان]قند و objects صورتی که تصاویری از دختران کوچک و لوازم جانبی آن ها را پر می کنند، بیان فراگیر و فرهنگی زنانه \"زنانه\" و تمایل به دیده شدن را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اشیاء صورتی شکر و شیرینی که تصاویر من را از دختران کوچک و لوازم جانبی آنها پر می کنند، بیانگر ظهور فراگیر و فرهنگی زنانه 'و میل به دیدن است

5. Our company is specialized in confectionary . We may produce products according to customers' requests.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما در confectionary متخصص است ما می توانیم محصولات را با توجه به درخواست های مشتریان تولید کنیم
[ترجمه گوگل]شرکت ما در صنعت قنادی تخصص دارد ما ممکن است محصولات را با توجه به درخواست مشتریان تولید کنیم

6. The confectionary turns over 40,000 yuan a month.
[ترجمه ترگمان]ماهی بیش از ۴۰،۰۰۰ یوآن در ماه برمی گردد
[ترجمه گوگل]قنادی بیش از 40،000 یوان در ماه تبدیل می شود

7. We want to buy Perfumes, Confectionary, Rice, Pulses, Sugar, Molasses and Anabolic Harmones From British Dispensary . Confectionaries.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم Perfumes، confectionary، رایس، Pulses، شکر، Molasses و anabolic Harmones از Dispensary انگلیسی را خریداری کنیم confectionaries
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم عطرها، قنادی، برنج، پالس، شکر، ملاس و هماهنگی آنابولیک از داروخانه بریتانیا خرید کنیم شیرینی پزی

8. Perfumes, Confectionary, Rice, Pulses, Sugar, Molasses and Anabolic Harmones From British Dispensary . Confectionaries.
[ترجمه ترگمان]Perfumes، confectionary، رایس، Pulses، شکر، Molasses و anabolic Harmones از Dispensary بریتانیا confectionaries
[ترجمه گوگل]عطر، شیرینی سازی، برنج، گلوله، شکر، ملاس و هماهنگی آنابولیک از داروخانه بریتانیا شیرینی پزی

9. BBCA Food's products includes biscuits, confectionary, coarse fiber puffed foods, natural vegetable protein and cereal breakfast, jelly, lemonade and so on.
[ترجمه ترگمان]محصولات غذایی BBCA شامل بیسکوییت، confectionary، غذاهای puffed، پروتیین طبیعی سبزیجات و صبحانه، ژله، لیموناد و غیره هستند
[ترجمه گوگل]محصولات BBCA Food شامل بیسکویت ها، قنادی، مواد غذایی پرفیبر خوراکی، پروتئین طبیعی گیاهی و صبحانه غلات، ژله، لیموناد و غیره است

10. But wait, it seems that a minor confectionary revolution is afoot.
[ترجمه ترگمان]اما صبر کنید، به نظر می رسد که یک انقلاب confectionary در جریان است
[ترجمه گوگل]اما صبر کنید، به نظر می رسد که یک انقلاب قنادی جزئی وجود دارد

11. Cookies. Confectionary, Chocolate, Canned food, Condiment, Extra Virgin Olive Oil, Fruit JuicetJam Liquor, Mineral Water, Pasta, Snacks, Wine.
[ترجمه ترگمان]کوکی ها confectionary، شکلات، غذای کنسرو شده، condiment، Virgin، روغن زیتون اضافی، میوه JuicetJam Liquor، آب معدنی، پاستا، و شراب
[ترجمه گوگل]بیسکویت ها شیرینی سازی، شکلات، مواد غذایی کنسرو شده، ادویه، فوق العاده روغن زیتون، آب میوه JuicetJam، آب معدنی، ماکارونی، اسنک، شراب

12. The widest products ranging from seaweed, confectionary, biscuits, chocolate, snacks, cakes, instant noodles, beverages, ham, sausages, ice-cream, frozen dim sum.
[ترجمه ترگمان]عریض ترین محصولات از جلبک دریایی، confectionary، بیسکوییت، شکلات، کیک، کیک، سوپ فوری، نوشیدنی، گوشت، سوسیس، بستنی، و مجموع کم یخ زده شده است
[ترجمه گوگل]گسترده ترین محصولات از جلبک دریایی، قنادی، بیسکویت، شکلات، تنقلات، کیک، نودل فوری، نوشیدنی، ژامبون، سوسیس، بستنی، کم حجم منجمد

13. But enriching confectionary makers by ingratiating themselves to male co-workers and bosses is just daft.
[ترجمه ترگمان]اما enriching گیران با تملق و تملق خودشان را به همکاران مذکر خود جلب می کنند و روسا فقط دیوانه می شوند
[ترجمه گوگل]اما غنی سازی سازنده های تولید شیرینی با جذاب کردن خود به همکاران و کارفرمایان مردان، فقط کمیاب است

14. The firm produces transparent cartons, sleeves, lids and bases for a range of products including confectionary and flowers.
[ترجمه ترگمان]این شرکت جعبه های شفاف، آستین ها، lids و پایگاه های خود را برای طیف وسیعی از محصولات از جمله confectionary و گل ها تولید می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت کارتن های شفاف، آستین، درب ها و پایه ها را برای طیف وسیعی از محصولات از جمله قنادی و گل ها تولید می کند

15. Sunflower (Helianthus annuus L. ), come from the North American, was domesticated artificially to be a kind of ornamental, officinal, confectionary and oil plant resources with high economic value.
[ترجمه ترگمان]Sunflower (Helianthus annuus L)، از آمریکای شمالی آمده، به طور مصنوعی به طور مصنوعی اهلی شده است تا نوعی از منابع گیاهی، officinal، confectionary و نفت با ارزش اقتصادی بالا باشد
[ترجمه گوگل]آفتابگردان (Helianthus annuus L )، که از آمریکای شمالی می آید، به صورت مصنوعی به عنوان یک نوع از گیاهان زینتی، افسانه ای، قنادی و گیاهان دارویی با ارزش اقتصادی بالا اهلی شده است

پیشنهاد کاربران

حلواکده شیرینی سرا

این دوتا رو اشتباه نگیرید
( تفاوتشون در حروف e و a هست )

confectionary : شیرینی
confectionery : شیرینی فروشی ، قنادی

کافه شیرینی

واژه confectionary به معنای شیرینی فروشی نیست بلکه خود شیرینی است، که شما به آن اشاره کرده اید لطفا در دیکشنری لانگمن و آکسفورد چک بفرمایید و در صورت تایید حرف بنده تصحیح نمایید

قنادی
chocolate and fudge are made daily at the village confectionery

حلواگری شیرینی پزی

حلوا شده شیرینی سازی شیرینکده


کلمات دیگر: