همزمان،معاصر،مقارن،هم عصر، هم سال، هم تاریخ، معاصر
coetaneous
همزمان،معاصر،مقارن،هم عصر، هم سال، هم تاریخ، معاصر
انگلیسی به فارسی
همزمان، معاصر، مقارن، همعصر
متناوب
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] هم زمان، معاصر، هم عصر یک جایگزین پیشنهادی برای اصطلاح هم زمان یا isochronous. به معنای مساوی یا برابر بودن در طول مدت یا مشابه در زمان، نادر.
کلمات دیگر: